سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه اجمالی مجموعی ای به حجاب

مقدمه: همانگونه که سلولها و اجزاء بدن انسان به هم مرتبط است و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند(البته تأثیرات یکسان نیست) و در مجموع یک پیکر وجسم مادی انسان را می‌سازند، افعال مختلف انسان در عین کثرت با یکدیگر مرتبط و بر هم تأثیر گذاشته و شخصیت او را می‌سازند، (همین امر در مورد هویت جامعه است، نظام افعال آحاد جامعه بر هم مؤثر است و هویت جمعی‌ای برای آن می‌سازد).

نگاهها، گوش دادن، سخن، لمس، پوشش، فکر کردن، انتخابها و تصمیمات و.... با هم مرتبط‌اند و یک نظام و مجموعه‌ای از افعال را می‌سازند. نگاههای انسان بریده از تمایلات و فکرش نیست و بلعکس، تأثیرات این مجموعه روی هم باعث تغییر و تحول دائمی اوست و بخشی از  تحولات بستگی به نوع انتخاب و اختیار خود انسان دارد (و در سطح جامعه تابع تصمیمات جمعی است). مثلا نگاه مدام به عکسها یا فیلمهای خاص، روی تغییر الگوی سایر افعال حتی انتخاب نوع غذا، عطر و... اثر دارد و دسته‌ای از آنها را در جهت خاص تقویت و دسته دیگر را تضعیف می‌کند، مثلا کسی که مدام به قبرستان رفته و نشسته و فکر می‌کند و بر مسایل قیامت متمرکز می‌شود، تدریجا بصیرت و نورانیتش، افزایش یافته و این حالات در نگاه سخن، شنیدن مطالب خاص این موضوعات، ظاهر می‌شود و تمایلات و حساسیتهای الهی‌اش تقویت می‌شود و در مقابل تمایلات نفسانی‌ طبیعی‌اش تعدیل می‌شود و به راحتی تحریک نمی‌شود، اما کسی که عکس عمل کند، تمایلاتش هم عکس می‌شود و بصیرت و نورانیتش ضعیف و زیبایی‌شناسی‌اش دنیوی می‌گردد. عده‌ای هم رفتار و اعمالشان متلوّن و متشتت است، هم از تمایلات الهی متأثر می‌شوند و هم به برخی خواستهای نفسانی خارج از حدود پاسخ می‌گویند، اینان در نظام تصمیم‌گیریشان دچار تردید هستند. حیران‌انند کدام را برتری دهند.

با این مقدمه طولانی سراغ بررسی مسئله حجاب می‌رویم. قبل از ورود باید تذکر دهم: 1-سعی شده یک نگاه اجمالی و مجموعه‌ای به آیات سوره نور شود، معمولا در بررسی مسئله حجاب مستقیم سراغ آیات خاص آن می روند و سیری را که منتهی به طرح موضوع شده را کمتر طرح می‌کنند، در حالی که بیان آن سیر در تأثیرگذاری حکم و پذیرش ارواح بسیار مؤثر است، هدف از احکام پرورش روح تعبد و تربیت نفس است، ذکر مقدمات بیان حکم در بسترسازی و رشد دلها و تمایلات برای انجام و پذیرش آسان حکم بسیار مؤثر است.2-نگاه مطرح در اینجا بسیار اجمالی است، طبیعتا تفصیل آن در توان کسانی است که از تسلط لازم در تفسیر و منطق استنباط برخورداراند. علاوه ارتباطات این آیات با آیاتی که سورههای دیگر آمده قابل دقت است، چرا که زوایای پیچیده انسانشناسی و طریق تغییر او را بیان می‌دارد. انسانشناسی قرآن بسیار پیچیده است، این انسانشناسی تنها ناظر به انسان کلی نمی‌باشد، صنوف مختلف انسانها با خصلتهای متفاوت داریم، برخی با زبان تشویق حرکت می‌کنند، اما صنوفی مثل کفار و منافقین با افشاگری و احیانا تهدید و فشار رام می‌شوند. 3-ارایه نسخه برای افراد مختلف، تفاوت دارد، همانگونه که طبیب برای بیماران مختلف نسخه‌های مختلفی می‌دهد، برخی اصلا این ادبیات در آنها کارگر نیست، برای آنها از مظالم باید گفت.

اصل بحث:

قرآن کریم را باز کنید و به سوره مبارکه نور نگاه کنید.

1-در این کتاب آیات الهی را بیان کردیم شاید متذکر شوید.

2-از آیه 2 به بعد حدود زنا، وقایعی که اتفاق افتاده و تهمتهای که توسط منافقین زده شده و.... را بیان می‌دارد.

3-آیه 19 هشدار می‌دهد: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ 

اشاعه دهندگان فاحشه دچار عذاب الیم در دنیا و آخرت می‌شوند. البته روشن است که آیه اختصاص به مورد خاص ندارد، اشاعه هر منکری از جمله تهمت زنا یا اشاعه خود زنا، عذاب الیم را به دنبال دارد. دقت نمایید، آیه می‌فرماید:عده‌ای دوست دارند، منکرات را رواج دهند، در واقع این انسان‌شناسی انسانهای منافق است، آنها هم خود دوستار منکرات‌اند و هم در اشاعه آن تلاش می‌کنند، با این توجه کسی به راحتی نمی‌تواند مدعی شود، من خود مستقل تصمیم می‌گیرم، خیر با اختیارات سوءاش تحت تأثیر جریانهای نفاق قرار می‌گیرد و اگر ادامه دهد امکان دارد از دائره ایمان خارج گردد.

4-آیه 21 هشدار می‌دهد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ

 از خطواط شیطان پیروی نکنید، اگر پیروی کنید و دل در گرو او بدهید، او شما را به فحشا و منکر امر می‌کند. دقت نمایید ، شیطان بر انسان تسلط ندارد، اما از همه طرف، درون و بیرون وسوسه می‌کند، به هر میزان انسان در مقابلش تسلیم شد، او را به همان میزان در همان امور به انجام انواع و اقسام منکرات امر می‌کند.

 5-آیه 23 هشدار می‌دهد کسانی که به زنان باایمان تهمت می‌زنند، مورد لعن در دنیا و عذاب در آخرت قرار می‌گیرند و در آیه بعد تهدید می‌کند، در آن روز زبان، دستها و پاهای انسان علیه او شهادت می‌دهند.

6- آیه 27به مؤمنین تذکر می‌دهد، بدون اذن وارد خانه دیگران که حریم شخصی آنهاست نشوید.

7- آیه 30خطاب به مؤمنین می‌کند:قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ، که چشمها را بپوشانید، چرا که چشم دریچه‌هی از دریچه‌های قلب است، نگاهها نارواآرزوها، هوسها و شهوات را تحریک می‌کند، لذا بلافاطه تذکر می‌دهد اندامتان را از کارهای زشت بازدارید، این آیه به خوبی روشن می‌کند افعال در هم اثر دارند و برخی نگاهها هوسهایی را در انسان رشد می‌دهند، پس برخی افعال مثل نگاه در رشد سایر تمایلات و احساسات مؤثرند و برای عدم ابتلا به گناهان سنگین از ابتدا باید مراقب بود، لذا روایت داریم هیچ گناهی را سبک نشمارید.

8-بعد از هشدارهای لازم به مردان(دقت کنید جالب است اول به مردان هشدار می‌دهد بعد به زنان، معلوم می‌شود بستر برخی آلودگی‌ها را مردان با نگاههایشان فراهم می‌کنند، اگر خریدار نباشد مسلم فروشنده‌ای هم نخواهد بود!!!) خطاب به زنان مؤمنه در آیه 31 می‌فرماید:"وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ، اول چشم‌ها را بپوشانید، این خیلی مهم است بخشی از آلودگی‌ها از همین ناشی می‌شود، دنبال نگاه دیگران بودن، بلافاصله می‌فرماید اندام خود را حفظ کنید، سپس ادامه می‌دهد زینت خود را حفظ نمایید، مسلم ظاهر کردن زینت در جذب نظر دیگران مؤثر است، بعد از این مقدمات طولانی حکم حجاب را بیان می‌کند:"ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و دوباره تأکید می‌فرماید زینت خود را آشکار نکنید مگر برای...

9-بلافاصله بعد از این آیه در آیه 32 می‌فرماید:"وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ" مسئله ازدواج را مطرح می‌نماید و در آیه بعد به کسانی که توانایی ازدواج ندارند، می‌فرماید، عفت پیشه کنید تا خدا شما را بی‌نیاز نماید، در ادامه فضای کلی دین و امور مربوط به ولایت حق و باطل و... را مطرح می‌نماید

سلسله آیات مرتبط به هم به خوبی فلسفه حجاب، راهکارهای حفظ آن، آثار سوء بی‌توجهی به آن، سیر تغییراتی که در انسان به واسطه اصرار بر عدم رعایت حدود الهی اتفاق می‌افتد، رابطه آن با سایر افعال مثل نگاه حفظ یا عدم حفظ اندام از گناهان و... را بیان می‌کند در مجموع در یک نگاه بسیار، بسیار اجمالی و کلی شاید بتوان مدعی شد حجاب ذیل فضای مربوط به عمل زشت زنا مطرح شده است، از ابتدای سوره بحث روی مسائل این امر بود و مراحلی که شیطان تحریک می‌کند، روش مقابله با تحریکات او، یعنی نگاه نکردن و...، با این وصف به خوبی روشن می‌شود، ابعاد وجودی انسان به هم مرتبط است، افعالی بستر سازی افعال دیگری هستند، مسئله پوشش هم همین است، نوع پوشش و تغییرات مدام آن با سایر افعال، افکار و تمایلات انسانی(همچنین جامعه) در ارتباط است و مقدمات کارهای دیگر را در یک بستر زمانی کوتاه مدت یا دراز مدت با توجه به شدت یا ضعف افراد فراهم می‌کند، کسانی که به هر اندازه و شکلی از حدود الهی تجاوز نموده و توبه ننمایند، و زینتها و لباسها و اندام خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند، تدریجا بسترهای آسان سازی گناه را برای خود، دیگران، و کل جامعه فراهم نموده و در کل گناهانی که اتفاق می‌افتد، بالنسبه شریکند، چرا که رفتار افراد بر هم اثر می‌گذارد و فضا که آلوده شد، افراد راحت به گناه کشیده می‌شوند، پس کسی که در انظار عمومی گناه می‌کند و حدود الهی را رعایت نمی‌کند، تنها گناه شخصی نیست، بلکه بستر عبادت و رعایت حدود الهی را برای دیگران ضیق می‌کند،او آزادی طبیعی مردم را در جهت بندگی محدود می‌نمای دو رفتارش مخصوصا بر جوانان تأثیر می‌گذارد، با نگاه به روند رشد برخی گناهان علنی و پنهان در چند سال اخیر این تأثیر گذاری کاملا مشهود است، لذا کسی نمی‌تواند مدعی شود، حوزه حجای و عفاف امر شخصی است، خیر امر عمومی است، حق جامعه است با خاطیان با شیوه مناسب رفتار نماید..

با این توضیحات اجمالی روشن شد حجاب، صرفا یک حکم تکلیفی، ساده و شخصی نمی‌باشد، بلکه امر عظیمی است که موجب رشد، نورانیت فرد و جامعه یا در صورت عدم رعایت باعث سقوط  آن می‌شود، چرا که مسئله فقط در رعایت یا عدم رعایت ختم نمی‌شود تدریجا به سایر حوزهای افعال فردی و اجتماعی مثل روابط دختر و پسر، خیانت همسران به هم، سست شدن بنیان خانواده و از بین رفتن جامعه اسلامی منتهی خواهد شد، آندولوس را فراموش نکنیم، یکی از ابزارهای کارآمد در سقوط آن استفاده ابزاری از زنان فاسد بود، که تدریجا جامعه را به سقوط کشانید.

امیدوارم، کسانی که فرصت، حوصله، اطلاعات بیشر، ادبیات قوی و ذوق هنری بالاتری دارند، زوایای دیگر این مطالب را برای رشد و تکامل بیشتر متدیینین بیشتر باز نمایند(انشاءالله).

برای برخی توضیحات تفسیری می‌توانید به تفسیر نمونه مراجعه نمایید.

1391/1/30     

 


» نظر

رقص توهم

بسم الله الرحمن الرحیم                              

تمدن موجود غربی همه بشریت را به بازی گرفته چیزی که من اسمش را "رقص توهم" گذاشته ام ؛ چرا که توسعه و تکنولوژیها و ساختارها و...  قرار بود ابزار رفاه بشریت باشند، درحالی خود توسعه هدف شده ، یعنی توسعه برای توسعه . این کار موجب شده از واقعیت انسان و طبیعت فاصله گرفته و یک زندگی توهمی درست شود مثل فیلمهای هالیودی . زندگی در این فضا به رقص تشبیه شده مردم جهان با آهنگ تکنولوژیها می رقصند و سبک زندگی ای به وجود آمده است که مردم خود را به غفلت میزنند حجم گسترده مفاسد جهانی را سبک زندگی ماشینی جدید ایجاد کرده است، اقتضای تکنولوژیهای جدید دنیاگرایی و دنیاطلبی و مفاسد و ظلم و غفلت است. اصلی ترین غفلت، غفلت از آرمانگرا بودن و عدالت است. با ایجاد غفلت مشکل حل نمیشود و رنجهای فردی، اجتماعی و جهانی پیچیده تر شده .

بخشی از محصولات غفلت بشریّت


در فاصله روزهای 25 تا 27 شهریور سال 1361 در اردوگاه های فلسطینی صبرا و شتیلا در جنوب بیروت جنایاتی در جریان بود که هنوز بعد از گذشت سالها ابعاد آن به طور کامل روشن نشده است .

در این جنایات تکان دهنده صهیونیستها و مزدوران آنها در لبنان به فرماندهی «آریل شارون » هزاران نفر از کودک و زن و پیر و جوان آواره فلسطینی را به خاک و خون کشیدند که برخی آمارها، تلفات این فاجعه را تا 6 هزار نفر ذکر کرده اند .

l128gxa579vnooxeevqo.jpg




آپلودسنتر آپ98




caldtwa2cx3ytcfjmvu.jpg




b08uilcze4bogl6e5n2b.jpg




omuzdao8q7aaapwvybvj.jpg




q2uofjlf60rl1hbylh2i.jpg




i38ykt9qt1zz5eyl9r79.jpg




va9alvwef6f34qlfdmf.jpg




kd1q3zb72dxdz4e0utbz.jpg

 

فقر و قحطی
در این تصویر کودک آفریقایی را مشاهده می کنید که با چشمان گریان مادر خود را به دلیل فقر شدید از دست داده و جنازه وی را با خود می برد.

این زن به دلیل گرسنگی و تشنگی جان خود را از دست داد، اما کودک وی فکر می کند مادرش خواب است و می خواهد بیدارش کند.



http://www.webgardi2030.ir/fa/news/140

آیا این عکس را می شناسید؟
این عکس که در آن یک لاشخور منتظر مرگ یک کودک است سمبل گرسنگی آفریقا شد. در آنزمان دهها هزار آفریقایی در سومالی از گرسنگی مرده بودند. عکسی که در سال 1993 گرفته شد و تمام دنیا را در شوک فروبرود !

این عکس در سال 1993 توسط روزنامه نگاری به نام کوین کارتر گرفته شد و جایزه پولیتزر(برترین عکس دنیا) را برد.کوین کارتر عکاس این عکس در 13 سپتامبر 1960 در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی متولد شد

 ماجرا ازین قرار است که :

کوین کارتر در فاصله 1 کیلومتری کمپ توزیع غذای سازمان ملل ، با شنیدن ناله های دختری که از گرسنگی در حال مرگ بود و تک و تنها آخرین تلاشش را می کرد تا خود را به کمپ برساند ، آماده عکس گرفتن شد.
در همین هنگام لاشخوری گرسنه در نزدیکی دخترک به زمین نشست.کوین 20 دقیقه در کمین ایستاد تا بتواند عکسی ثبت کند که در آن لاشخور بال هایش را گشوده باشد.اما این اتفاق هرگز نیفتاد و احتمال قریب به یقین دخترک با ضربات پنجه و نوک حیوان از پای درآمد.
26 مارچ 1993 روزنامه نیویورک تایمز عکس هولناک کوین را چاپ کرد و از این طریق عکس ها انتشار یافتند. اما به سرعت ار روزنامه ها و مجلات مختلف جمع آوری شدند.
کوین کارتر در نهایت بخاطر آگاه کردن مردم دنیا از وقایع سومالی از طریق این عکس ، جایزه پولیتزر ( بزرگترین جایزه خبرنگاری جهان ) را دریافت کرد.

دختر کوین می گوید : « پدرم پس از آن عکس دچار افسردگی شد و همیشه می گفت ، می خواهم تو را در آغوشم بفشارم. »

کوین مدت ها در عذاب روحی به سر می برد تا این که پس از دریافت جایزه پولیتزر برای این عکس در ساعت 9 شب 27 جولای 1994، تقریبا یک سال پس از انتشار عکس خود کشی کرد.

 

زندگی بهتر از این نمیشه، زندگی . . . !

http://www.bia2beytolahzan.ir/9001.aspx


» نظر

تفاوت مقام عمل و نظر

یکی از سؤالاتی که معمولا دوستان مطرح می‌کنند، این است که: اگر نظر شما در جهت‌داری علوم و تکنولوژیها، توسعه، سبک زندگی جدید، مدرنیته و غرب، غرب شناسی و... صحیح است، پس چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی از حرکت توسعه نظام، چشم انداز، برنامه‌های توسعه، پیشرفت علمی و.... حمایت و تشویق می‌نمایند؟

پاسخ:

مقام عمل اجتماعی، مدیریت و حرکت کوتاه مدت و میان مدت نظام، غیر از فضای نظر، تئوریک و نظریه پردازیهای استراتیژیک برای آینده و درازمدت نظام است، در مقام اداره؛ توانائیها، ظرفیتها و تمایلات عمومی اجتماعی موجود بالنسبه ملاحظه می‌شود و به کار گرفته می‌شود تا مسیر پیشرفت آینده هموار و از انزوای جهانی جامعه جلوگیری شود، اما در فضای تئوریک سعی می‌شود، آسیب‌شناسی‌ها عمیق‌تر گردد و خلاءها بنیادین شناسائی و مباحث جدید برای تحصیح حرکت آینده نظام تولید گردد و تدریجا ظرفیتهای، تمایلات و احساسهای نیازهای جدیدی در جامعه ایجاد گردد، کما اینکه خود مقام معظم رهبری با موضوع سازیهای جدید سعی در توسعه ظرفیت اجتماعی و نخبگانی می‌نمایند، موضوعاتی مثل تولید علوم انسانی اسلامی، نظام سازی دینی، الگوی اسلامی ایرانی، وحدت حوزه و دانشگاه، اسلامی شدن دانشگاه، تحول حوزه، تکامل فقه، فلسفه، کلام، ارائه علوم اداره و...، مسلم اگر سطح ظرفیت اجتماعی بالا رود سطح رهبری کلان نیز بالا می‌رود، اگر واقعا نگرش نخبگان حوزه و دانشگاه و عموم به توسعه، تکنولوژیها از سطح فعلی ارتقاء یابد، نوع حمایتها و رهنمودهای رهبری ارتقاء می‌یابد. در هر صورت بسیاری از مباحث مطرح ما در فضای تئوریک مطرح می‌شود؛ مسلم اگر در ما در مقام عمل قرار گیریم حتما، با مدلهای ارزیابی بایست ظرفیت اجتماعی را ملاحظه نماییم. بعنوان مثال اگر به دلیل تأثیرات فضای سنگین مدرنیته و ظرفیت پایین جمعی، جامعه به تکنولوژیهایی احساس نیاز کند، یعنی عزت خود را در آن ببیند، اضطرارا آن را وارد یا تولید نموده و در روند تغییرات اجتماعی سعی می‌شود وابستگی و دلبستگی به آن کم گردد، مثلا، طبق بحثهای سابق تنوع گرایی و تنوع‌طلبی از نظر ما مردود است، طبیعتا تدریجا سیر رشد اجتماعی و توسعه علوم و تکنولوژیها را بایست به سمتی برد که این رویه و رویه حاکمیت جریانهای سرمایه‌داری جهانی بر جامعه کم گردد، آنها نتوانند برای مردم نیازهای مصنوعی و کاذب درست نمایند تا مرتب سرمایه و تکنولوژیهایشان توسعه یابد، الگوی توسعه علوم و تکنولوژیهای موجود باعث افزایش رنج بیشتر بشریت شده است، آمریکا که امروزه به اصطلاح خاستگاه مدرنیته و تمدن مدرن جدید است، مملو از جرم، جنایت، فساد، ظلم به مردم خود و جهان، بردگی مدرن و در آستانه فروپاشی است، به فرموده امام خامنه ای: "دنیا از غرق شدن در مادیگرى سودى نبرد؛ دنیا از رواج دادن آزادى‌هاى جنسى سودى نبرد؛ بشریت از آنچه که حرکتهاى مادى در اروپا به وجود آوردند - رهائى از معنویت، رهائى از قیود الهى - سودى نبرد؛ نه عدالت را تأمین کرد، نه رفاه عمومى را تأمین کرد، نه امنیت را تأمین کرد، نه خانواده را حفظ کرد، نه توانست تربیت نسلهاى بعدى را بدرستى انجام دهد؛ در همه‌ى اینها ضرر کردند. بله، یک عده‌اى کمپانى‌دارها، بانکدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف دست پیدا کردند - اینها بود - اما تمدن مادى غرب دستاورد بشرى نداشت، دستاورد انسانى نداشت؛ خودشان را خوشبخت نکردند، جوامعى را هم که در زیر سایه‌ى اینها و با تقلید از اینها زندگى کردند، خوشبخت نکردند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش 1390/11/19

جهت‌گیری کلی نظام اسلامی به سمت ایجاد تمدن اسلامی است، این ادعا در مواضع محوری رهبری کاملا مشهود و روبه توسعه است، و مرتبا اصطلاحات و زوایای جدیدی از آن تبیین می‌شود، رهبری از این موضع کوتاه نیامد‌ه‌اند. طبیعتا ما نیازمند استفاده از ظرفیتهای موجود و ایجاد ظرفیتهای جدید هستیم ، نشستهای راهبری‌ای که پیش مقام مظم رهبری انجام می‌گیرد ناظر به ایجاد ظرفیتهای جدید است، طبیعتا اگر اراده مردم بر موضوعاتی که رهبری ایجاد نمودند بیشتر متمرکز گردد، مسلم سطح حمایت از جریانهای فکری‌ای که همان مسیر را دنبال می‌نمایند توسط رهبری افزایش می‌یابد.

1391/1/29


» نظر

ضرورت واکسینه فرزندان قبل از ورود به دانشگاه

دانشگاه خدمات زیادی به انقلاب نموده است، اما ضرورت دارد کسانی که می خواهند وارد آن شوند به بخشهای از مسائل مربوط به علوم سکولار و تکنولوژیهای موجود و تمدن فاسد غرب آشنا شوند و الا یا در جو علمی موجود تدریجا منحل شده و اعتقاداتشان کم رنگ می شود یا منزوی می شوند، برای فعال بودن و تأثیر گذاری بر روند تغییرات باید به مباحث مربوط به فساد عظیم شبکه علوم و تکنولوژیهای متمرکز آشنا بود که بازیچه جریانهای سرمایه داری جهانی است، لذا پیشنهاد می شود مطالب مختلفی که در این وبلاگ و سایر وبلاگها آمده را با دقت خوانده و اشکالات احتمالی را حل نمایید یا سؤال کرده و با ادبیات روانتری به فرزندان خود منتقل کنید تا در مقابل جریانات موجود که به اسم توسعه در صدد انحلال فرهنگی فرزندمانمان هستند آنها را واکسینه نماییم.

1391/1/29

» نظر

ضرورت تغییر نگرش در استفاده و توسعه تکنولوژیها

 

قبلا بیان شد روند توسعه و استفاده از تکنولوژیهای موجود باعث

1-حاکمیت جریانهای سرمایه‌داری می‌شود.

2-فرهنگ فاسد مدرنیته در جامعه رشد می‌کند.

3-اخلاق و فرهنگ تنوع طلبی در همه ابعاد توسعه می‌یابد.

4-بردگی مدرن و استثمار طبقات نسبت به هم و شکاف طبقاتی هرلحظه زیادتر می‌شود و....

نگاه بسیط و ساده تحت نام استفاده خوب از آنها مشکل اصلی ماست. پیشنهاد ما تغییر تخصیصهای اجتماعی در دوران گذار بود. با این نگاه توع استفاده، توسعه، ورود، توزیع، مصرف و در نهایت تخصیصهای اجتماعی ما متفاوت خواهد بود و مواردی که واقعا در روند توسعه اضطرار اجتماعی باشد، تخصیص می یابد، مسلم ارتباطات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما در حال توسعه می‌باشد، لاکن باید اولویت‌گذاری نماییم و بی‌قاعده بخشی را که ضرورت اجتماعی ندارد را، بلکه به لحاظ فرهنگی به شدت مضر است را محدود نماییم، مثل سفرهای تفریحی آنچنانی.

بعنوان مثال هواپیما-که عمدتا توسط شرکت بوئینگ آمریکا و ارباس فرانسه تولید می‌شود- استفادههای متعدد دارد، گردشگری و تفریحات، زیارت، ارتباطات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، تحصیل، سفرهای علمی و... بی شک وزن همه این موارد یکسان نیست، اولویت گزاری، تبلیغات، فرهنگ سازی، تخصیصهای اجتماعی مثل مجوز به شرکتها و افراد، اختصاص ارز، تسهیل ارتباطات و.... بخشی از موارد است اولویت بندی در اینکه وزن اجتماعی کدام بالا رورد و نیاز ما به ورود هواپیما در کدام بخش افزایش یا کاهش یابد اثر دارد. اگر نگاه ما این باشد که وابستگی تکنیکی و تکنولوژی ما به غرب باعث نفوذ فرهنگی بیشتر آنها می‌شود، اختصاص استفاده به برخی بخشها را به شدت محدود می‌نماییم و بالطبع اواویتهای غیر ضرور را کم می‌نماییم، ما وظیفه نداریم ولو به قیمت وابستگی به تمام درخواستهای جریانات مترف مثل تفریحات پاسخ گوییم.، یعنی در نوع تخصیص اجتماعی تکنولوژیها تعریف جدید و در سفرها بازنگری می‌نماییم مثلا سمت و سوی سفرهای زیارتی داخلی و خارجی ، حج و عمره، عتبات را به سمت سفرهای زمینی هدایت می‌نماییم، مسلم نگاه ما به این سفرها دیگر نگاه سود آوری اقتصادی نخواهد بود.

بنابر این نگاه ما به استفاده از تکنولوژیها در دوران گذار نگاه اضطراری است، هرجا اضطرار اجتماعی در مسیر توسعه باشد، نه استفاده باز با الگوی تخصیص سرمایه سالاری، که ملاک تخصیص داشتن پول است، متأسفانه بی‌توجهی و غفلت در این امر باعث شده حتی سفرهای زیارتی نیز طبقاتی شود و بالنسبه فرهنگ سرمایه محوری در خدمات در این سفرها توسعه یابد، توسعه این امر بسیار خطرناک است، اسراف تبذیر، فخر فروشی، چشم هم چشمی، تحقیر دیگران و... از برخی آثار طبقاتی کردن سفرها و خدمات است.

تذکر:1-اشکالات نمودن به بحثها باعث رشد آن و تولید مطالب جدیدتر می‌شود.

2-ما در اینجا در صدد تحلیل کلی می‌باشیم، نه ارائه مدل، طبیعتا اگر نوع تحلیل کلی ما تغییر یابد نوع مدل‌سازی نیز تغییر می‌یابد و انشاءالله بسترهای تولید الگوی اسلامی ایرانی فراهم می‌گردد.

1391/1/26

 


» نظر

لزوم حمایت از خردسازی تکنولوژیهای سازمان یافته

 

اگر ما بتوانیم به سمت خرد کردن و کوچک سازی تکنولوژیها ، کوچک سازی محیط تولید، ساده کردن مدیریت خرد آنها و ایجاد شبکه پیوسته حمایت از تولید غیر متمرکز توسط اوقاف و در مواردی دولت پیش برویم، تدریجا با حمایت مالی، اطلاعاتی، بازاریابی، سطح و فرصتهای اشتغال با هزینه کم افزایش می‌یابد، نقش مجلس و دولت، برنامه ریزی و شبکه‌ سازی برای مشارکت بیشتر در تولید است، منتهی تفاوتی که با برنامه ریزیهای رایج دارد این است که نقش اقشار پایین که سرمایه کم دارند بالا رفته و جریانهای سرمایه داری نمی‌توانند بر اقتصاد و بازار حکومت کنند. بقیه بماند شاید در فرصتی دیگر به آن پرداختم(انشاءالله).

1391/1/13


» نظر

بت پرستی مدرن

مدرنیته در سه لایه نظام مفاهیم، ساختارها و محصولات تحول ایجاد کرده و با تأثیر تبعی بر ما فضای التقاطی را توسعه داده است.

1-نظام مفاهیم

تحولات در غرب نظام مفاهیم یا تعاریف در همه شؤن زندگی فرد و اجتماعی را دستخوش تغییر قرار داده است. مفهوم زندگی، تکامل، هدف، حقوق انسانی، آزادی، تعریف انسان و نیازهایش متحول شده است. حتی تعریف از دین را تغییر داده است، دین در این نگرش به رابطه باطنی انسان با خدا تفسیر شده و ابزار آرامش است، در این نگاه یکی از ابزارهای ایجاد آرامش در دنیای ماشینی امروز -که تمام امور در حال شتاب گرفتن است و اضطرابها و نگرانیها نیز به سرعت توسعه تکنولوژیها در حال افزایش است- دین، آرامش بخش است، همانگونه که مثلا تفریحات، شادی، قرصهای آرام بخش، موسیقی و... ابزارهای آرام بخش است، بنابر این نگاه ابزارهای آرام بخشی متعدد است، یکی هم دین است.

در این نگاه هدف از از زندگی رسیدن به رفاه، امنیت، آزادی و تلذذ بیشتر از دنیاست، نه عبودیت، معرفت، تعالی، نورانیت و قرب، تفسیر گردیده، انسان در این نگاه مادی تعریف شده و رسیدن به غرائز اصل در تکامل فرد و تعاملش با دیگران و توسعه اجتماعی است، همکاریش با دیگران برای رسیدن به سطح بالاتری از غرائز، ثروت، قدرت و... می‌باشد. وحدت اجتماعی نیز برای رسیدن به سطح بالاتری از ارضاء غرائز فردی و جمعی است. وقتی انسان محوری و تعلقات مادی او اصل شد، به راحتی دیگران را قربانی غرائز حداکثری خود می‌کند، در مقیاس جامعه نیز، سایر جوامع قربانی هویت جمعی آن جامعه می‌شوند.

براساس این نگاه تدریجا تعریف خانواده نیز متحول شده است، خانواده کانون بهروری از هم و تأمین نیازهای غریزی است و تولید فرزند نیز تبعی و برای بازار کار بوده نه تربیت و گسترش پرستش و نظام ولایت. لذا شاهد کاهش نرخ رشد شدید جمعیت در غرب بوده چرا که فرزندداری مانع رسیدن حداکثری به غرائز، مانع شغل مادر و.. می‌شود ، تدریجا نیز در مسیر توسعه اجتماعی تأمین غرائز نیز از بازار آزاد توسعه ‌یافته، چون هم تنوع زیادی دارد و هم نسبت به خانواده پایدار هزینه اقتصادی کمتری صرف می‌شود. هرچقدر در این جوامع تحولات بیشتر اتفاق می‌افتد مفهوم خانواده وسیعتر می‌شود، زن با زن، مرد با مرد، زن با حیوان مثل سگ، دو مرد با یک زن، خانواده‌های هسته‌ای(در پارتیها و دانسنگها) و...، در این فضا اصلا هویت زن و همچنین مرد به مادر،پدری و همسر بودن تعریف نمی‌شود، بلکه به مشاغل اجتماعی تعریف می‌شود، هرکس متناسب با آرمانی که دارد ، جایگاه اجتماعی پیدا کرده در این مسیر نیز روز به روز فاصله‌ها بیشتر می‌شود، چراکه آرمانها و آرزوهای مشترک مرتب کم می‌شود، هرکس به دنبال آرزوهای خود می‌دود، تشتت در تعلقات ایجاد می‌شود لذا همگرایی اجتماعی حقیقی که برپایه ایثار است کم می‌گردد، آنجا هم که همکاری است، برای رسیدن به آمال خود است، لذا در ناملایمات و تلاطمها، بسیار شکننده است، از این رو اختلافات بسیار شدید می‌باشد. افراد حاضر نیستند از کمترین حق خود گذشت نمایند.

در اینجا منزلت اجتماعی افراد به تبع میزان مشارکت آنها در توسعه ثروت است، می‌گویید، منزلت اجتماعی فلان فرد چقدر است؟ می‌گویند، بگو چقدر موجب توسعه ثروت می‌شود تا بگوییم ارزش اجتماعی‌اش چقدر است. انسانی پیشرفته محسوب می‌شود، که مصرف، بریز و بپاش و اسراف زیادتری داشته باشد، دیگران در حسرت اویند، نه کسی که زاهد است، اکثر مردم در حسرت زندگی مرفهین‌اند، نه زاهدان، ، مثلا تا به حال چند نفر را دیده‌اید که غصه بخورد چرا مثلا سطح زندگی شخصی‌اش مثل رهبر معظم انقلاب که بسیار ساده و زاهدانه است، نیست، بله در بعد معنوی برخی غصه می‌خورند، ولی اکثرا در زندگی مادی خود به دنبال رفاه بیشتر و... می‌باشند. تأثیرات مفاهیم مدرنیته بر ما موجب التقاط در تعاریف در بدنه عمومی جامعه و بخش وسیع از نخبگان اجتماعی و کارشناسان گردیده است.

2-ساختارها

با تحول نظام تعاریف ، ساختارهای خرد و کلان نیز متحول می‌شود و مثلا در بعد اقتصادی، اقتصاد سرمایه داری شگل گرفته و نهادهای همچون بانک، بیمه، بازار بورس، شرکتها شکل گرفته است. در بعد سلامت به واسطه تعاریف خاص از سلامت، بیماری، کنترل، درمان و...، وزارت بهداشت و درمان با زیر مجموعه‌های دولتی و خصوص مثل بیمارستانها شکل گرفته، همچنیین وزارت آموزش عالی، داشگاهها و... نیروی انسانی متخصص آنها را تربیت می‌کنند و یک تبادلات چند جانبه با وزارتخانه‌ها و سازمانها دارند، درمقیاس خرد نیز اشاره شده که ساختار خانواده عوض می‌شود و به تعبیری از بین می‌رود(فرو پاشی خانواده) در غرب چیزی به نام خانواده، هویت اجتماعی ندارد، کوچکترین واحد و سلول نظام سرمایه‌داری که جایگاه حقوقی دارد و به شدت از آن حمایت می‌شود، شرکتها می‌باشند. هدف از ساختارهای جدید به حداکثر رسانیدن بهروری از انسان، امکان(ثروت، طبیعت) و ابزارها (تکنولوژیها) می‌باشد، در واقع ساختارهای جدید بخصوص دولتهای مدرن جدید، دستگاه خدمت رسانی حداکثری به جریان سرمایه داری از طریق تخصیصهای اجتماعی، قوانین و... می‌باشد.

در بعد فرهنگی،نیز رسانه‌ها، آمزش و پرورش و آموزش عالی ، آکادمی‌ها و مراکز تحقیقاتی شکل می‌گیرد، رسانه‌ها در این ساختار جدید مبلغ همان تعاریف و ارزشهای اجتماعی و فردی‌اند، آموزش و پرورش نیز همان تعاریف را برای کارآمدی اجتماعی آموزش می‌دهد.

در بعد سیاسی، دستگاه قدرت اجتماعی تعاریف را تبدیل به قوانین اجتماعی می‌کند، مثل قوانین توسعه آزادی‌های فردی(با تعریف خاصی که خود دارند)، قوانین اقتصاد کاپیتالیستی و...

3-محصولات

محصولات کلان این ساختارهای جدید علوم و تکنولوژیهای جدید می‌باشند، که به ظاهر همه نیازهای فردی، جمعی و جهانی بشر را تأمین می‌کنند. در بعد انسانی محصول ساختارها تولید انسانهای متخصص با هویتهای جدید برای بخشهای مختلف نظام اجتماعی است.

متأسفانه این علوم و تکنولوژیهای جدید برای بشریت امروزی بت شده است، مدرنیته با تمامی ابعاد آن برای جهان جدید بت گردیده است و انسانها، رفع نیازهایشان را از علوم و فن‌آوریهای جدید طلب می‌کنند، تا مشکلی پیش می‌آید، متوسل به آنها می‌شوند، نگاه به علوم نگاه ابزاری نیست، علوم مسجود انسانها شده و بیشترین انرژی بشریت در جهان امروز صرف توسعه مدرنیته می‌شود، بدون این که از خود سؤال کنند، چرا مثلا آموزشها باید یکسان باشد، چرا تمام بچه‌ها سر ساعت معین باید کلاس بروند، چرا این مراحل باید طی شود، فراگیری این محتواها چه ربطی به نیازهای بومی دارد، حداکثر سود این گردش عملیات منظم نصیب چه کسانی در جهان می‌شود، چرا روز به روز تکنولوژیها به سمت تمرکز بیشتر و شبکه‌ای جلو می‌رود، ارزشهای حاکم بر روند توسعه مدرنیته چیست، چرا به موازات توسعه فنآوریهای جدید، مفاسد مختلف فردی، اجتماعی و جهانی توسعه یافته است.

تعلقات و دلبستگیهای پیچیده به مظاهر تمدن فاسد غرب مانع پرسش از سؤالهای بنیادین گردیده است و اصلا پرداختن به این سؤالات را اتلاف وقت و مانع توسعه تلقی می کنند، در حالی که، یافتن صحیح جواب این سؤالات از زاویه فرهنگ دینی و بومی در تغییر راهبردها، سرعت، تعامل با دنیا و غرب و در نهایت سرنوشت ما اثر جدی دارد، فضای تمدنی موجود را صرفا با موعظه نمیشود اصلاح و تغییر داد، این تمدن در دل خود با ارایه سبک جدیدی از زندگی، گرایشها یا نظام تمایلات(همانکه در اصطلاح دینی آرزو نامیده می‌شود) بینشها یا عقلانیت فردی و جمعی، و رفتارها را تغییر می‌دهد و ارزشهای سکولاریستی را بر جوامع حاکم می کند، سرعت کارآمدی علوم و تکنولوژیها به حاکمیت فرهنگ حاکم بر آن است. غفلت از لایهای پیچیده این علوم منشأ التقاطی شدن تعلقات گردیده است، این تمدن به سرعت توسعه خود "آرزوها" را توسعه داده است، شکاف اجتماعی و جوامع و تمدنی نیز دائم بر افزایش تعلقات ، می‌افزاید، بسیاری قدرت دست یابی به آخرین محصولات تکنولوژیها را ندارند و حتی در آرزوی دستیابی به آن می‌میرند(انسانها دنبال دنیاهای خیالی می‌گردند و این امر مرتبا رنجها را افزایش می‌دهد، می‌بینید در مهد علوم و تکنولوژیهای مدرن، سالانه هزاران نفر  دست به خودکشی زده، مرتب جرم و جنایت و خیانت در حال توسعه است). لذا بیشترین جنگ غرب علیه ملتها به رخ کشیدن تکنولوژیهای جدید خود است، چه از این طریق الگوهای فاسد خود را صادر می‌کند.

توسعه و تنوع آرزوهای دنیوی مانع جدی همگرایهای حقیقی است، البته در سطح محوری و کلی این همگرایی است، یعنی اکثریت بر حفظ نظام اسلامی اتفاق دارند و همین نقطه قوت ماست ولی این امر در سایر شؤونات و مدیریت اجتماعی قاعده‌مند گسترش نیافته و در مسیر توسعه دچار التقاط گردیده است. لذا گسترش تعلقات در افراد؛ آرزوی دستیابی به منزلتهای اجتماعی بالاتر، زندگی مرفه‌ و مدرنتر، و.... مانع همگرائی‌های دینی در سطوحی گردیده است، این امر از سطوح کلان برنامه‌ریزی اجتماعی و ساختارهای اجتماعی شروع می‌شود تا به افراد می‌رسد و ساختار تعلقات، مفاهیم و رفتار افراد را عوض می‌کند، اساس همکاریها ایثار و تعاون بر "برّ" نیست، البته نمی‌خواهم مطلق کنم، التقاطی گردیده است، ما از یک طرف تحت تأثیر تعلقات دینی هستیم و از طرف دیگر تحت تدثیر تعلقات مدرن و چون دقتهای پیچیده کمتر شده است در مواضعی مثل اشتغال بانوان دچار التقاطهایی گردیده‌ایم، هم می‌خواهیم زن نقش مادری را کاملا در تربیت ایفا کند، هم مثل مردان در تمامی مشاغل اجتماعی حضور داشته و مولد ثروت باشد، در حالی که می‌دانیم نفقه بعهده مرد است، ما نسبتهای موضوعات مثل اشتغال و خانواده، تربیت فرزندان، سطح سواد و تخصصهای اجتماعی زنان و... را قاعده مند تعریف نکردیم، لذا دچار التقاط عده‌ای، انزوای عده دیگر و انحلال بخشی دیگر شدیم، عده‌ای که از اساس مدرنیته و ارزشهایش را پذیرفته و دین را با تفسیر خاصی که می‌دهند مانع توسعه اجتماعی(به مفهوم غربی می‌دانند).

ما تا نتوانیم به لحاظ نظری و عملی "بت پرستی مدرن" را خرد کنیم و تخصیصها و نوع روند رشد و تغییرات تکنولوژیها را متناسب با گسترش فرهنگ دینی و ساختارهای اجتماعی متناسب را تغییر دهیم، و در لایه عمیق‌تر نظام مفاهیم مبتنی بر دین را تولید نکنیم، تعلقات فردی و جمعی‌یمان حول تعلق به امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) شکل کامل به خود نمی‌گیرد و تلاش جمعی برای ظهور شکل نمی‌گیرد، چرا که دنیای مدرن ما را در طوفان آرزوها غرق می‌کند و فرصت فکر کردن به اینکه استراتیژی ما برای ظهور چه باشد را پیدا نمی‌کنیم.

مبتنی بر این تحلیل در گام نخست باید سعی در همدلی، هم‌فکری و همکاری برای شناخت لایه‌های مختلف مدرنیته نمود و متقابل نظام فکری و مفاهیم خود را در تصحیح کنیم، به عنوان مثال آیا دین ابزار آرامش است در کنار سایر ابزارها، آیا محدوده دین در امور فردی است و کاری به حاکمیت اجتماعی ندارد، اگر دارد، باید تدریجا با قدر متیقنها به سمت پرستش اجتماعی برویم، که مدار آن توزیع مسئولیت و برنامه‌ریزی، سازماندهی و اجرا و بر قراری نسبت بین فعالیتها برای انجام کارها است، کارها باید سازمانی گردد، یعنی در مسیر فقط یک کار نباید صورت گیرد و آنهم شناخت همه جانبه فردی از وضعیت، بلکه تعاملات و همکاریهای عملی در ارتقاء نفس خود معرفتها و شناختها اثر جدی دارد، اصلا کسب نورانیت در دستگاه ولایت به تسلیم و تولی است، مشارکت در بسط خود این بحث، رفع اشکالات متعدد آن و تکمیل آن، تغییر ادبیات برای توسعه تفاهم با دیگر اقشار، تطبیق، آمار و... خود ابزار گسترش همدلی برای رفع موانع اجتماعی است و ایجاد همگرایی برای وفا به عهد نسبت به امام زمان(عج) می‌باشد(انشاءالله).

این مقاله در پاسخ به پرسش زیر ارایه گردید:

بت هایی که امروز ما را از هم دلی بر  وفای به عهدمان با امام زمان باز می دارند چیست؟

1391/1/13


» نظر

لزوم هشیاری نسبت به تفسیر سخنان رهبری توسط نظام کارشناسی

 

یکی از خطرات که ما را تهدید می‌کند قلب سخنان رهبری توسط نظام کارشناسی است، که ظاهر اصطلاحات معظم‌له را گرفته و آن را به ادبیات کارشناسی خود ترجمه و تفسیر نمایند. اکثر کارشناسان تصمیم ساز و تصمیم گیر مستقیم یا غیر مستقیم با علوم اقتصاد غربی پرورش یافته و فکر می‌نمایند محصول این افکار به ظاهر علمی اقتصاد کاپیتالیستی غرب است که اقتصاد زالو صفتی را در روند رشد خود بر غرب حاکم نموده است. انقلاب اسلامی این هندسه را می‌خواهد بشکند و لذا شروع به تولید مفاهیم و اصطلاحات متناسب با خود نموده است، از جمله جهاد اقتصادی، مردم سالاری دینی و... طبیعتا باید سعی نمود این اصطلاحات را با ادبیات و مبانی خودمان ترجمه و تفسیر نماییم و راهکارهای ابتکاری بر گرفته از فرهنگ دینی را به وجود آوریم. بله در طی عبور از مراحله گذار اقتصادی تا تولید کامل علوم دینی اقتصادی از نظریات کارشناسان موجود استفاده تبعی می‌کنیم، اما این بدان معنا نیست که تمامی پیشنهادات آنها را در بست بپذیریم و به نام علم اقتصاد توجیه نماییم. در بحث تولید ملی نیز هدف اصلی تأمین نیازهای وسیع و رو به رشد داخلی و استقلال اقتصادی است، ما در درجه اول به دنبال ایجاد یک اقتصاد رقابتی، که بخواهد با اقتصاد سرمایه‌داری غرب رقابت نماید، نیستیم ، راه بهبود کفیت تولید، صرفا ایجاد رقابت به شکل سرمایه داری در بازار داخلی یا جهانی نیست، ارتقاء انگیزهای ایمانی در اقتصاد، گسترش تحقیق با امکانات نظام و پشتیبانی علمی کارگاهها کارخانه‌های کوچک، تشویق مردم به مصرف داخلی و ممانعت از ورود کالاهای خارجی و.... تدریجا سطح کیفیت تولید کالاهای ملی را بالا می‌برد. البته لزومی ندارد در کالاهای تولیدی آخرین تکنولوژیهای تولیدی دنیا را مرتب اعمال نماییم،، چون این امر باعث وابستگی دائمی است، بله می‌توان با حمایت از تحقیقات راه‌های میان‌بر متناسب با فرهنگ، ظرفیت اقتصاد داخلی و نیازهای بومی ایجاد کرد. مشکل ما در اقتصاد موجود جهانی صرفا پاسخ گویی به نیازهای طبیعی نیست، بلکه آنها برای سلطه مرتب نیازهای کاذب ایجاد می‌کنند، لذا نباید در تولیدات تمام نگاهمان به الگوهای تولیدی غرب باشد، بله باید دستآوردهای علمی آنها را رصد کرد اما نباید کل اقتصاد و تولیداتمان و مهمتر الگوی اقتصادییمان را به الگوی اقتصادی غرب گره بزنیم. با رصد غرب، و با استفاده از الگوی گزینش بومی می‌توان در صورت لزوم با کمترین خسارت، آنها را با امکانات و توان داخلی و جهان اسلام تولید نمود. ما باید روی نیازهای واقعی و عمومی خود براساس فرهنگ بومی خود متمرکز بشویم، نه اینکه نیازهایمان را بر اساس الگوی آنها تعریف کنیم. بنابر الگوی اجمالی دینی عزت، اقتدار، استقلال برای ما از اهمیت درجه اول برخوردار است، تا تولید کالاها براساس آخرین تکنولوژیها، به عبارت دیگر ما هدف از اقتصاد را به درون خود اقتصاد که رسیدن به رفاه و تأمین نیازهاباشد  تعریف نمی کنیم البته در اقتصاد موجود بالاترین بالاترین سطح رفاه را دنبال میکنند، همان که ما نام آن را دنیا پرستی می‌نامییم این هدف‌گزاری بیش از اینکه به سود عموم بشریت باشد باعث گسترش رنج شده است، چرا که اقلیت سرمایه داری‌جهانی همیشه بیشترین استفاده را می‌برند، علاوه بر اینکه طبقاتی شدن جوامع باعث حسرت مدام در بین طبقات گردیده است. ما هدف را به اهداف سیاستی و فرهنگی تعریف می‌کنیم. اقتصاد ابزار است نه هدف، اقتصاد ابزار تأمین و گسترش اقتدار و عزت ملی و تغییر موازنه قوا در سطح جهان به نفع دین و دیندارن است، این امر با در غلطیدن در روشهای رقابت سرمایه داری که اساسا به دنبال ایجاد تنوع‌طلبی در جهان است منافات دارد. اقتصاد باید ابزار رفع نیازهای حقیقی مردم باشد، نه ابزار، تنوع‌طلبی و هواپرستی مدرن، به گونه ای که آنقدر فکر و روح مردم را به خود مشغول کند که از رشد و تعالی الهی باز مانند. اگر به دنبال این اهداف بودیم، مسلم در شناخت نوع حمایت از تولیدات ملی دقت بیشتری می کنیم. یکی از بخشهای عظیمی که ما در سرمایه‌های داخلی داریم، وقف و اوقاف است، با حمایتهای علمی این سرمایه‌ها می‌تواند در مسیر تولیدات اقتصادی مورد نیاز عموم قرار گیرد، حتی در بخشهای از تولیدات ملی، مثل تولید رایانه ها که به دلیل قدرت بالای کشورهای دیگر، برای بخشهای خصوصی ما صرفه اقتصادی سرمایه‌گذاری در این امر را ندارد، می‌توان سرمایه‌های وقفی را در ابعاد مختلف، تحقیق و تولید آن به کار گرفت(اخیرا مقام معظم رهبری بر همین امر تأکید داشتند). بنابر این باید سعی نمود ادبیات رهبری را محور و ترجمان اصطلاحات ایشان قرار داد تا تدریجا الگوی اسلامی ایران تولید گردد(انشاءالله).

1391/1/5


» نظر

ضرورت حضور و مشارکت در مدیریت کلان جهانی اینترنت

اگر ما نتوانیم در مدیریت کلان توسعه نرم افزاری و محتوای جهانی اینترنت حضور داشته باشم، باید مرتب منتظر حادثه سازی توسط دشمنانمان باشیم.

اسم اینترنت که میآید معمولا ترویج مفاسد، فیلتر، هک و مقابله به ذهن می‌آید گو اینکه هر روز منتظر حادثه ای هستیم و نیروهای دفاعی برای این امر آماده نمودیم.

با شبکه جهانی مجازی سه گونه می‌شود برخورد نمود:

1-انزوای و حذفی: که به خاطر تهدیدات مختلفی که دارد آن را از فضای عمومی حذف کنیم. در جهان امروز نه شدنی است و نه به صلاح است، چون این کار باعث انزوا است.

2-انفعالی: مدیریت جهانی شبکه در دست کفر بوده و ما با فیلترینگ به شکل موجود مقابله نماییم. این کار در کوتاه مدت خوب است، اما در درازمدت با رشد و توسعه تکنیکی(که در حال حاضر مدیریت توسعه‌اش در دست کفار است) و نرم‌افزتری مرتب باید عقب نشینی نماییم. البته شکلی از فیلترینگ را قبول دارم که قبلا مفصل توضیح دادم و آن تغییر تخصیصهای اجتماعی و مجوز دادن برای تولید، تبلیغ و مصرف اطلاعات است.

3-فعال و حضور در مدیریت کلان توسعه جهانی شبکه اینترنت

 فضای مجازی جهانی از طریق تخصیص‌های به ظاهر آزاد مدیریت می‌شود، شیب توسعه تخصیصها به لحاظ سخت افزاری، نرم‌افزاری و محتوایی به گونه‌ای است که اهداف رهبران پلید دنیای کفر جلو رود، البته هر کشوری به هر نسبت در این فضا تصرف نموده است، به همان نسبت در جهت اهدافش فضا را توسعه داده است. آنچه بیش از همه در این فضا مؤثر است مدیریت کلان است، که با حادثه سازی مدام در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، منطقه‌ای و جهانی سعی داردبه کنترل تمایلات ملتها بپردازد، فضاهای مجازی روز به روز در حال گسترده‌تر و متنوع‌ترشدن است و روشها و شیوههای جنگهای جدیدی علیه فرهنگ و اعتقادات ملتها طراحی می شود، یکی از ابعاد آن تصرف در تعاریف است، آنها با بزرگ نمایی قدرت تکنولوژی‌های که با استثمار ملتها درست کردند و بر جمجمه‌های محرومان جهان ساخته شده است، به تحقیر سایر ملتها و مخصوصا نخبگان می‌پردازند، تا از این این طریق آنها را به دنبال خود بکشانند.

انقلاب اسلامی در سه ده اخیر با تلاشهای مردم و هدایتهای رهبری تبدیل به قدرتی در عرصه سیاسی جهانی و منطقه‌ی شده که غرب، شورای امنیت و سایر کشورها مجبورند، نظرات نظام اسلامی را در تصمیمات خود ملاحظه کنند، مثل مسائل سوریه، به فضل الهی همین ایده را باید در فضای مجازی دنبال نمود، به گونه‌ای که غرب در تصمیماتش مجبور شود، نظرات ایران را در کنترل و توسعه فضای مجازی از جمله حذف سایتهای شبهه پراکنی علیه دین و مستهجن دخالت دهد، مواضع ما در برابر غرب در مدیریت کلان و توسعه فضای مجازی باید به‌گونه‌ای باشد که احساس کند اگر نظرات ما را رعایت نکند با بحران در مدیریت اینترنت مواجه می‌شود، امروزه ما بدون اینکه گفتگوی مستقیم با غرب داشته باشیم بر تصمیماتش اثر می‌گذاریم، چون قدرت نفوذ ما در ملتها زیاد شده است، ما نیروهای مردمی زیادی در جهان داریم که می‌توانیم با کمک آنها بر غرب اثر بگذاریم، منتهی باید این نیروها را به لحاظ کلان مدیریت کنیم، وقتی غرب احساس کرد ما می‌توانیم لشکرهای عظیمی مقابل او بسیج نماییم، مجبور می‌شود، تدریجا از مواضع خود و نوع مدیریت فضای مجازی کوتاه بیاید و الا مثلا با تهاجم، تحریم، ضربات اقتصادی و... مواجه می‌شوند. دقت نمایید عرصه عرصه جنگ است اگر تدافعی برخورد کنیم، همین خواهد شد که می‌بینید، هر روز با موضوعات و حوادث نوبه نو و متنوع روبه رو می‌شویم و انرژیها به جای اینکه صرف رشد فکر و فرهنگ اسلامی در جهان شود صرف دفاع می‌شود و هر روز نیز شبهه و شک جدیدی نسبت ارکان دین نشر می‌دهند، و در عرصه سبک و مدل زندگی، الگوهای متنوع دنیاپرستی مدرن را ترویج می‌دهند و تعاریف ما را از زندگی، رشد و حتی دین عوض می‌کنند و بدتر از همه بر بدنه کارشناسی نظام که اداره و توسعه جامعه در دستان آنهاست اثر گذاشته و سمت و جهت توسعه را عوض می‌کنند، کما اینکه در دو دهه بعد از پایان جنگ تحمیلی بجای اینکه بیشتر در فکر تولید الگوی توسعه بومی باشیم تا بر اساس آن نیازهای حقیقی را شناخته و در جهت ارتقاع تونمندی خود در بر آوردن آن نیازها تلاش کنیم، بیشتر در فکر توسعه تکنیکی و سخت‌افزاری بودیم، مثا همین اینترنت، که دغدغه اصلی ما توسعه سرعت و گسترش کاربری بوده است، نه تعیین استراتیژی، چشم‌انداز فرهنگی و مدیریت کلان فرهنگی. البته فضای مجازی یکی از ابزارهای آنهاست که از طریق آن به نخبگان کارشناسی و اجرایی، تصمیم سازان و تصمیم گیران خط می‌دهند، این تأثیر گذاری هم مرتب در حال توسعه است. ما بخواهیم نخواهیم عرصه جنگ مجازی پیچیده ای در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی، هنری، علمی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، الگوهای زیست اجتماعی، آموزشی و... پیش روی ماست لذا نیازمند فکر بسیجی در عرصه مدیریت کلان فضای مجازی هستیم که با نوآوری سنگرهای مجازی دشمن را شناسایی و فتح کند، به گونه‌ای که نتواند دوباره بازسازی کند. عرصه مجازی یک عرصه جنگ تمام عیار است نه عرصه دل نوشته و روابط توهمی عاشقانه!!! همانگونه که در عرصه سیاسی توازن قوای جهانی به سمت توسعه قدرت ما در حال تغییر است، باید در عرصه مجازی هم به همین سمت حرکت کنیم، آنگاه از منظر این چشم انداز نیروها و امکانات داخلی را ساماندهی نماییم و تخصیصهای اجتماعی در این فضا را عوض نماییم(بخش از امور مربوط به تغییر تخصیص‌های اجتماعی را قبلا تشریح نمودم). در حال حاضر ما بیش از اینکه به دنبال مدیریت کلان فرهنکی این امکان عظیم در فضای جهانی باشیم بیشتر به دنبال مدیریت فنی و سخت‌افزاری هستیم و این یک تهدید بزرگ است، چرا که مدیریت فرهنگی کفر ما را در روند توسعه فرهنگی با این امکان با دستان خودمان دچاره استحاله و انرزوا می‌کند، چه امری بدتر از این که با استفاده از این فضا خود را توسعه یافته و ما را عقب مانده معرفی می‌کند، نتیجه این امر سرخوردگی از قدرت بالای دین در امر اداره است. ما باید قدرت دین را در مدیریت کلان فضای مجازی و تغییرات کاربرییهای آن در عرصه جهانی به نمایش بگذاریم، برای این امر نیازمند الگوی مدیریت کلان و جهانی فضای مجازی هستیم. انتظار این است که سیاست‌گذاریهای کلان ما را در این جهت قرار دهد و تهدیدات این فضا را در عرصه داخلی و جهانی به فرصت تبدیل نماید(انشاءالله) بیان نظرتان در تکمیل مطلب مؤثر است، با تشکر.

1390/12/29


» نظر

ضرورت حمایت از تولیدات خرد در سال تولید ملی

 

لازمه روند توسعه تکنولوژیهای بزرگ و متمرکز موجود، استثمار بیشتر انسانها و دوری از عدالت است، گرچه به ظاهر باعث رشد اقتصادی و توسعه صادرات گردد. هرچقدر تکنولوژیها متمرکزتر گردد، تسلط جریانهای سرمایه‌داری داخلی و جهانی بر شؤنات مختلف بیشتر گردیده و از انسانها برده‌وار در تمامی ابعاد چرخه گردش تکنولوژیها استفاده می‌کنند، مردم هم برای زندگی مجبورند در این چرخه کار،تولید، مصرف نمایند و آموزش ببینند و تخصص پیدا کنند و دانشگاه در آن مسیر حرکت کند، که بیشترین منافع این چرخه ای در جیب سرمایه‌داران قرار می گیرد، پایه تمرکز تکنولوزیها بر بهره‌کشی بیشتر از امکانات و انسانها و طبیعت استوار است. لذا لازمه ذاتی روند توسعه تکنولوژیهای بزرگ موجود، حاکمیت فرهنگ فاسد سرمایه‌داری است، فساد، تباهی، دوری از خدا، تنوع‌طلبی،  توسعه احساس بی‌هویتی، اعتیادهای مختلف به مواد مخدر، موسیقی و ... لازمه این سبک از زندگی است(قبلا مفصل بیان کردم) لازمه این سبک از تکنیک، تمرکز سرمایه، جمعیت امکانات و سود محوری است، اصلا نمی توان روند رشد سبک زندگی خاص را از روند رشد تکنولوژیهای متمرکز جدا کرد، مگر اینکه ما الگوی رشد تکنولوژیها را عوض نماییم و تدریجا به سمت خرد کردن و کوچک سازی بسیار از بخشهای آن برویم و اجازه حاکمیت تکنولوژیهای بزرگ داخلی و خارجی را بر بازار خود ندهیم، از این طریق سرمایه‌ها و انرژیهای کوچک به جریان می‌افتد و تدریجا با استقلال نسبی قدرت بهره‌کشی و استثمار انسانها کم می‌گردد. حاکمیت تکنولوؤیهای بزرگ اجازه تلاش آزادانه با سود کم را به بخشهای مختلف را نمی‌دهند؛ هر فرد یا گروهی برای بقا و توسعه خود مجبور است بیشتر به سمت تکنولوژیهای متمرکزتر برود و از انسانهای تحت امرش بیشتر بهره بکشد، ببینید همین امر در رقابت با تکنولوژهای و شرکتهای بزرگ جهانی است، کشورها برای بقا و توسعه اقتصادی به سمت تکنولوژیهای مدرنتر و بزرگتر می‌روند، این همان دامی است که آنها تدارک دیدند، از این طریق هم تکنولوژیهای خود را می‌فروشند و هم کالاهای مورد نیاز خود را تأمین می کنند و هم سرمایه های لازم برای ایجاد فازهای جدیدی از تکنولوژها را به دست می آورند. در این چرخه‌ای که آنها ایجاد کرده اند هرچقدر بدویم به پای آنها نمی‌رسیم و روز به روز به لحاظ تکنیکی و الگویی بیشتر وابسته می‌شویم. لذا امسال که سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است، باید بر اساس الگوی ایرانی اسلامی کار نماییم،اجمالا اهداف و برخی سازکارهای این الگو روشن است، یعنی استقلال اقتصادی و توسعه عدالت و رهایی از وابستگی و عدم استثمار انسانها و خرد کردن تکنولوژیها و کوچک سازی مقیاس تولید و حمایت دولت از آنها نه فقط سرمایه بلکه فراهم کردن بستر فروش و..

در برخی اظهار نظرها دیدم: بحث حمایت از تولید ملی و داخلی را برای رسیدن به رشد اقتصادی با گرایش افزایش صادرات عنوان کردند، دقت نماییم اگر هدف اصلی ما عرصه تولیدات صادرات باشد و به دنبال رقابت با اقتصاد سرمایه‌داری باشیم و از مکانیزمهای آنها استفاده کنیم، یعنی تولیدات متمرکز را توسعه دهیم، مسلم باشکست روبرو شده، چون این در غلطیدن در پازل دشمن است، اما اگر هدف استقلال اقتصادی و رهایی از وابستگی در تمامی عرصه های کلان و کلیدی باشد که دشمنان نتوانند از آن ناحیه بر ما فشار وارد کنند و صادرات امر تبعی باشد، مانعی ندارد، ما دشمنان آشکار و پنهان زیادی داریم، نباید اقتصاد را متکی بر واردات و صادرات نماییم، علاوه همانگونه که بیان شد در روند توسعه تکنیکی متمرکز، الگوی فاسد آنها حاکم می‌شود. ما بجای اینکه بخواهیم در رقابت اقتصادی با غرب ثروت بیشتری کسب نماییم، با تولید الگوی عملی استقلال اقتصادی بالاترین ضربه را بر دشمن وارد کرده و تدریجا قدرت سایر ملتها نیز در قدرت ما ضرب می‌شود و آنها نیز از قید سلطه گران نجات می یابند، بنابر این حمایت از کار و سرمایه ایرانی باید در جهت استقلال اقتصادی و تأمین نیازهای گسترده داخلی و بی‌نیاز از خارج باشد نه در درجه اول دنبال صادرات باشم، این در تخصیص اعتبارات اجتماعی و مالی بسیار مؤثر است . البته هم زمان باید روی بهیه الگوی مصرف داخلی کار نماییم، تا شاهد نرخ بالای مصرف در جامعه نباشیم(انشاءالله)

1391/1/5    

 


» نظر