سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش خانواده هاشمی در افزایش تحریمهای فلج کنند!

 

الف: روزنامه کیهان در قسمتی از یادداشت روز 19/2/1392 "وقتی در روز قدس (اواخر شهریور88) عده ای از عوامل ضدانقلاب شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و برای راهپیمایی عظیم ملت ایران علیه اشغالگران صهیونیست حاشیه ساختند، رصدگران اطلاعاتی دشمن به وجد آمدند و سنگ بنای تحریم های بعدی را گذاشتند. در پی آن خیانت بزرگ، رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا (رئیس اسبق سازمان سیا) ضمن سخنانی گفت « در حال حاضر به دلیل شکاف های عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم موثرتر از گذشته است.

ما در 30 سال گذشته چنین شکاف هایی را ندیده بودیم. مخالفان به تدریج سیاست های کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفته اند. اکنون باید تحریم ها را تشدید کرد. » این اولین جرقه تحریم هایی بود که بعدا به واسطه مشورت فرستادگان سران فتنه به خارج کشور، نام « تحریم های فلج کننده» را گرفت تا به زعم دشمنان بتواند ملت ایران را به زانو درآورد.

4- عنوان تحریم های فلج کننده نه ساخته مقامات وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا بلکه مشخصا مشورت داده شده و ساخته و پرداخته سازمان فتنه و نمایندگان گسیل شده آنها به خارج کشور است. این خانم کلینتون نبود که اولین بار در سال 90 از تحریم های فلج کننده علیه ملت ایران سخن گفت. « جان هانا» از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) 28 مهرماه 1388 یعنی یک ماه بعد از ماجراجویی فتنه گران در روز قدس، از ملاقات با شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر می دهد و به روزنامه لس آنجلس تایمز می گوید « مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن! » .

براساس آنچه در این 4 بند گفته شد فتنه گران به موازات امیدوار کردن دشمن به تشدید اختلافات در ایران، گرای تحریم های گزنده و فلج کننده را داده و دشمن را تحریک و تشویق به این امر کرده اند تا شاید سر بزنگاه هایی مانند انتخابات بتوانند ضمن دادن آدرس گمراه کننده به مردم، آنها را مقابل حاکمیت قرار دهند و خود را منجی بحران جا بزنند. جنایت از این بزرگتر؟ ! این عین مطلوب دشمن نیز هست.

ب: گروه وبگرد باشگاه خبرنگاران در مطلبی تحت عنوان "اعتراف تکان دهنده نیک آهنگ:

درخواست مهدی هاشمی از آمریکایی‌ها برای تحریم بیشتر مردم ایران + فیلم" نوشت:

نیک آهنگ کاریکاتوریست فراری نشریات زنجیره ای پیش از این اعلام کرده بود که به درخواست مهدی هاشمی، برای وی روزنامه نگاران اجاره ای معرفی کرده است. این ضد انقلاب فراری در جدیدترین اظهاراتش البته پس از اختلاف با مهدی هاشمی در مصاحبه ویدیویی با فردی به نام "جهانشاه جاوید" اطلاعات جدید و قابل تأملی را ارائه کرده است .

وی در ابتدا با ارائه اطلاعات روابط نزدیکش با خانواده هاشمی اظهار می دارد:" در سال 2010 من ( نیک آهنگ ) و مهدی هاشمی باهم مدتها راجع به مسائل مختلف حرف می زدیم و مهدی هاشمی اتهام بزرگی داشت و بخاطر آنکه بارها پیش آمده بود که وی حرفها و ادعاهایش را تغییر داده بود، من پس از چک کردن با قوانین کانادا تصمیم گرفتم اظهاراتش را ضبط کنم و در مواردی هم که خودش با من تماس گرفته بود ، این موضوع را به خودش نیز اعلام کرده بودم.

مهدی هاشمی منبع خبری بسیاری از رسانه های ( ضد انقلاب ) خارج از کشور بود که گاهی وقتها که تماس میگرفت تا خبری را به ما برساند ، وقتی با منبع دوم خبری چک می کردیم می دیدیم خبر درست نیست و به نظر می رسید وی ( مهدی هاشمی ) نقش بزرگی در خبر سازی دارد و بسیاری از خبرهایی که به رسانه های سبز ( فتنه ) داده می شد و حتی رسانه های بزرگتر توسط وی هدایت شده بود.

*درخواست مهدی هاشمی از آمریکایی ها

وی با اظهار تعجب از برخی از رفتارهای مهدی هاشمی ادامه می دهد :" من و مهدی هاشمی بارها با هم در تماس بوده ایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در امریکا ببینم و می خواست بداند واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان تحریمهای سنگین تری را علیه مردم ایران تحمیل کرد . این برای من مساله عجیبی بود که مهدی هاشمی پدر و خانواده اش در ایران باشد و بخواهد این بحث تحریم را از طریق امریکایی ها پیگیری کند و البته با ادمهای مختلفی نیزدر این زمینه صحبت کرده بود."

*علت جدایی مهدی هاشمی از نیک آهنگ چه بود؟

این ضد انقلاب فراری در خصوص کیفیت روابطش با مهدی هاشمی و چگونگی پایان یافتن آن اینگونه اظهار نظر می کند :"آقای هاشمی در جلسه راستی آزمایی خود ( در دادگاه کانادایی) میزان آشنایی اعضای خانواده خود را با بنده تکذیب کرده و همچنین می‌گویند که هر از گاهی سایت خودنویس را می‌خوانده‌اند و بعد از مدتی به خاطر عدم اعتبار خبرهایش آن را نگاه نمی‌کرده‌اند. آقای هاشمی نمی‌گویند که در محدوده زمانی پیش از 16 اکتبر 2010، چند ده بار به خودنویس زنگ زده است تا خبرهای مختلف را به ما بدهد که برخی بعدا دروغ از آب در آمده و ما از انتشار بسیاری که شاهد دیگری نداشته خودداری کرده بودیم. من در شهادت‌نامه سطح گفتگوها را تشریح و مدارک را ضمیمه کردم. اتفاقا بر سر یکی از خبرها که غیر واقعی بودن آن را به روی‌شان آوردم، با لحنی تهدید آمیز هر چه دل‌شان خواست را به من گفتند و از آن تاریخ یعنی 16 اکتبر 2010 تماس ما قطع شد.

ج: در قسمتی از مطلب منتشره تحت عنوان: "چرا و چگونه پای جونیور به دادگاه باز شد؟/بررسی پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی" آمده است"سال 91 برخی فایل‌های صوتی مربوط به مکالمات نیک آهنگ کوثر با مهدی هاشمی منتشر شد، وی کسی است که سابقه همکاری رسانه‌ای با «ستاد بهینه‌سازی مصرف سوخت» در دوره مدیریتی «مهدی هاشمی» را داراست. «نیک آهنگ کوثر» در تیرماه سال 92 درباره مکالمات جدیدش با «مهدی هاشمی» در سایت ضدانقلاب «خودنویس» نوشت: «تماس تلفنی 13 اکتبر 2010 «مهدی هاشمی» با «سردبیر خودنویس» [کوثر] طولانی نبود امّا مفهومش سنگین بود. «هاشمی» پیشنهاد کرد که وی با افرادی در «وزارت خزانه‌داری (ایالات‌متحده)» در تماس باشد و برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران تلاش کند… بر اساس تحقیقات بعدی، معلوم شد که «سردبیر خودنویس» تنها کسی نبوده که در «واشنگتن» چنین پیامی را دریافت کرده است.»

مهدی هاشمی در این مکالمه تلفنی خطاب به نیک آهنگ کوثر می گوید: «من گفتم به شما! شماها باور نکردید، این اشتباهی که شما در دوم خرداد کردید و اقای هاشمی را از خاتمی جدا کردید، این دفعه هم شما دعوا راه انداختید. همان دوم خرداد که (اصلاح طلبها) به ما فحش دادند ما گفتیم هدفمان مشترک است و دعوا راه نینداختیم. ما میتوانستیم اما تفاهم کردیم که همه نیروها باید متحد بشویم و جلوی نظام بایستیم، استراتژی ما از روز اول همین بوده است.»

وی در ادامه ضمن توهین به ارکان نظام و عصبانیت از شکست در مقابل مردم اظهار می کند: «هنوز هم معتقدیم باید به رهبری فشار آورد. این هزینه اش از همه چیز کمتر است . من در آن ور ( ایران ) که بودم، در بین اطلاعاتی ها زندگی کرده ام . اطلاعاتی ها در هر گروه ( ضد انقلاب ) نیرو دارند و بینشان اختلاف می اندازند و نمی گذارند متحد بشوند. شما الان نگاه کن ! اپوزیسیون شده 300 گروه ! باید به آنهایی که در داخل کشور در حال جنگ ( فتنه ) هستند کمک کرد، الان بار بر دوش آنهاست.»

مهدی هاشمی نیز پاسخ کوثر را اینگونه می دهد :«من خودم را میگویم فائزه رو نمی گویم. من وظیفه ام چیز دیگری بوده است .کارهایی که من کرده ام صد برابر بدتر از سخنرانی های شماها ست و نظام هم می داند که من دارم چه کار می کنم. و اینها هم می دانند اخلالهایی که در زمان رفتن رییس جمهور ایران ( آقای احمدی نژاد ) به سازمان ملل ایجاد شد توسط من بوده است و این مساله حتی به تاج زاده و بهزاد نبوی و رضا خاتمی و اینها هم بر خورده است ! من خبر دارم. من هم نگفتم کار ما بوده و وارد این بازی نشدم ولی طرفهای من می فهمند که من کیم و می­فهمند من دارم چه کاری علیه نظام می کنم و با من بد هستند. من با بی بی سی مصاحبه کنم خیلی کارهای دیگر را نمی توانم بکنم و الان از ایران از بالا و پایین کشور با من ارتباط دارند و من اگر فردا با بی بی سی مصاحبه کنم اینها دیگر نمی توانند با من ارتباط داشته باشند. بازی من آنطوری نیست که شما بتوانید بفهمید. اینکه من الان بخواهم رو بازی کنم خیلی زود است. البته من حرفهای شما را قبول دارم که اقای هاشمی باید فتیله را بکشد بالا . ما ها هیچ امتیاز عملی الان نمی توانیم از رهبری بگیریم و خیالت راحت باشد نظام هیچ امتیازی الان به ما نمی دهد.»

د: مطلب منتشر از ویکی لیکس از طریق دکتر قدیری ابیانه

درخواست عجیب اکبر هاشمی رفسنجانی از غرب برای افزایش تحریم ها!

دکتر قدیری ابیانه سفیر سابق ایران درمکزیک و استرالیا:

"یک جمله ای در اسناد ویکی لیکس بود که این جمله از نظر من ویژگی خیلی مهمی دارد. در اسناد آمده بود که آقای هاشمی به سفیر اتریش گفته است شما (منظورش غربی ها بود) روی 2 مساله تاکید کنید؛ یکی نقض حقوق بشر در ایران و یکی تقلب در انتخابات!"

http://ghadiri.ir/post/1533

ویکی‌لیکس منتشر کرد:

سند محرمانه انتقال پیام هاشمی رفسنجانی به امریکا در دیدار آیت الله سید محمد باقر مهری از علمای شیعه کویت با سفیر امریکا در کویت

در این ملاقات که در تاریخ 17 ژانویه 2007 انجام شده، آیت الله مهری از دیدار خصوصی خود و آیت الله هاشمی رفسنجانی در تهران به سفیر امریکا خبر داده و نظرات هاشمی رفسنجانی را به سفیر امریکا در کویت منتقل میکند!

 

https://wikileaks.org/plusd/cables/07KUWAIT97_a ...

افشاگری ویکی‌لیکس از هاشمی رفسنجانی:

http://snn.ir/detail/News/419653/88

در ضمن آ?تالله س?دمحمد خامنها? خبر داده بودند که:

باند هاشم? از مدتها پ?ش با آمر?کا ارتباط داشتند!

http://www.seratnews.ir/fa/news/214062


» نظر

عکس

[نوشته ی رمز دار]  


» نظر

پاسخی کوتاه به منکران حکومت اسلامی در زمان غیبت



 1- 36 سال است پرچم حق به دست ولی فقیه است و در مقابل دشمنان ایستاده وظیفه ؛ تقویت اوست یا سست کردن او در مقابل دشمنان؟ نتیجه شبه پراکنیهای به ظاهر دینی یا عقلی باعث تقویت جامعه شیعی -که اهلبیت عصمت و طهارت بنیان گذاشتن- است یا پایه های حکومت مدرن کفر که مدعی سرپرستی همه جانبه بشر بر اساس عقل خودبنیاد است، می شود.


2- جامعه شیعه در طول تاریخی رو به رشد و تکامل بوده است. و با امداد معصومین طبقه مرجع برای سرپرستی و ولایت جامعه بوجود آمده .حال مگر ممکن است در زمان غیبت، ولایت و سرپرستی تکامل جامعه شیعه به کفار واگذار شده باشد؟

3- استناد به برخی برای نفی حکومت دینی رویات بدون تفقه جامع اخباری گری و مصادره ظاهر آنها به نفع نظر خود است. علاوه شاید منظور برخی روایات *در مورد قیام قبل از ظهور، پرچمی که مدعی عصمت و امامت است، باطل باشد.(یعنی به نام امام معصوم قیام کند نه برای زمینه سازی حکومت معصوم ) والا فقط دلیل لزوم امر به معروف و نهی از منکر ، جهاد و لزوم دفاع از جان، مال و ناموس شیعه در مقابل اقسام هجوم کفار برای اثبات حکومت اسلامی کافی است.
4- ما وظیفه نداریم کفر را تقویت کنیم بلکه باید به اجرای احکام اسلام کمک کنیم و این بدون حکومت ممکن نیست.
5- مدیریت و سرپرستی رشد جامعه منشاء پیدایش، تغییر و تکامل، مفاهیم، ساختارهای اجتماعی، مناسبات جدید اجتماعی، تنظیم روابط اقشار، سبک جدیدی از زندگی، پیدایش اقشار جدید اجتماعی مثل طبقات مرجع جدید اقتصادی(سرمایه داری مدرن) ، طبقات مرجع جدید فرهنگی(علمای علوم انسانی) مرجعیت جدید سیاسی(سیاست مداران)، روابط جدید و به ظاهر مدرنی با دول کفر و تاثیر آنها در تمامی شوونات احتماعی حتی روابط اقشار با هم شده، به عبارت دیگر حکومت بسترسازی دخالت در تمامی شوون فردی و اجتماعی شده و همه روابط را تغییر می دهد و ارتباطات بین المللی با کفر باعث تغییرات گسترده در داخل شده، و شاهد بودیم که این ارتباطات چگونه سبیل کفر را بر جوامع اسلامی هموار کردند. با این وصف آیه نفی سبیل کفر بر مؤمنین (  لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً سوره نساء 141) کافی است برای اثبات حکومت دینی بلکه بالاتر وجوب حکومت دینی. واگزای حکومت به غیر ولایت فقیه تدریجا در مسیر تغییرات گسترده اجتماعی و پیدایش ساختارهای جدید موجب حاکمیت، سیاست، فرهنگ و اقتصاد غیر دینی بر همه شوون و مناسبات اجتماعی شده و سبل کفر را بر حوزههای فرعی دینداری هم هموار می شود. لذا نمی توان سرپرستی تغییرات و توسعه اجتماعی را به دیگری واگزار کرد. آیه نفی سبیل بر تمامی ادله به ظاهر مخالف حاکم است.

6- صدور حکم فرع بر شناخت موضوعی بزرگی به نام حکومت مخصوصا حکومتهای سکولار امروزی است. نفی حکومت دینی در این زمان مساوی با امضای حکومت فراعنه جهانی و منطقه ای امروزی است.

5- مثل شبهه برخی، این آیات است:
 سوره انغام
وَکَذَ?لِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى? بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ? وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ ? فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ (112)
اى پیامبر ، همان گونه که تو دشمنانى دارى ، ما براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انس و جن مقرر داشتیم . آنان براى فریبکارى ، سخنان آراسته را با رمز و اشاره به یکدیگر القا مى کنند ; و اگر خدا مى خواست چنین نمى کردند و با پیامبران دشمنى نمى نمودند ; پس آنان را با دروغ هایى که مى پردازند واگذار . (112)
وَلِتَصْغَى? إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)
ما چنین کردیم تا اهداف مورد نظرمان تحقق یابد و تا دل هاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند به سخنان آراسته و فریبنده شیاطین گوش سپارد و تا ایشان آنها را بپسندند ، و تا از تیره بختى سراى آخرت فراهم آورند آنچه را فراهم آورنده اند . (113)
أَفَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا ? وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ ? فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (114)
با این وصف ، آیا داورى جز خدا بجویم ؟ در حالى که اوست که این کتاب را به سوى شما فروفرستاده است ; کتابى که احکام و معارف آن به روشنى بیان شده است . و کسانى که به آنان کتاب آسمانى داده ایم ( یهودیان و مسیحیان ) مى دانند که آن از جانب پروردگارت به حق نازل شده است ; پس هرگز از تردیدکنندگان مباش . (114)
*
«عَنْ ابی عبدالله کلّ رایةٍ ترفع قبل قیام القائم فصاحُبها طاغوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ»[1] امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: هر پرچمی قبل از قیام قائم (بلند شود) صاحب آن طاغوت است (با این کار) غیر خدا را پرستیده و بندگی نموده است.این روایت (و یا مشابه آن) به هیچ وجه دلالت ندارد که قیام‌های بحق و تشکیل حکومت عادلانه، طاغوت و عبادت غیرخداوند (و یا گمراهی) است بلکه در خود روایت قرینه داریم که مراد قیام طاغوتی و قیام‌هایی است که در مسیر خدا و اهل‌بیت نباشد، بلکه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرینه ذکر کلمه «طاغوت» و جلمه «یَعبدُ من دون الله» است.


» نظر

سکوت رهبری و وظیفه ما

ما در شرایطی به سر می بریم که رهبر انقلاب اسلامی به دلیل شرایط نظام اسلامی در جهان مجبورند بسیاری از مسائل را با اشاره بیان کنند، الان نیز در مورد مسائل هسته ای با وجود اعلان خوش بین نبودن به مذاکرات، دولت اصرار دارد توافقنامه جامع را که در واقع جام زهری دیگری است به رهبری و ملت تحمیل کند. وظیفه ما و شما چیست؟ یادمان نرود این طیف ادامه همان طیف اند که در مجلس ششم پیشنهاد خوردن جام زهر را به رهبری دادند.

نامه را ببینید:

متن کامل نامه و لیست 127 نفر کسانی که نامه جام زهر را به امام خامنه ای نوشتند و نقطه ننگی شد برای آنان تا ابد در ادامه بخوانید
 

 



بسمه‌تعالی
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
مقام معظم رهبری
با عرض سلام و تحیت و آرزوی سلامت و توفیق الهی
نویسندگان این نامه چهره‌های نا‌آشنایی نیستند، وجه مشترک همه آنها در این است که در عرصه تلاش برای سرنگونی رژیم شاه و استقرار نظام مردمسالار بر پایه جمهوریت و اسلامیت و یا استمرار و استحکام پایه‌های آن، پرتلاش بوده‌اند و در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همگی در گوشه و کنار کشور در حفظ آرمان‌های اولیه انقلاب اسلامی و دستاوردهای گرانقدر خون شهیدان این ملت کوشیده‌اند و بسیاری از آنان متعلق به خانواده بزرگ شهدا و رزمندگان و جانبازان و آزادگان‌اند، اینک نگران هستند نگران همان آرمان‌ها، نگران پایه های مشروعیت نظام یعنی اسلامیت و جمهوریت و افزون بر همه اینها، اخیراً نگران تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور
آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطریست که پیش روی کشور است و با کمال تأسف نجواهای خیرخواهانه و پیشنهادهای آرام و مکتوم ما در سال‌های گذشته ره به جایی نبرده است پس اجازه دهید بر مبنای وظیفه شرعی و قانونی خود و تعهد و مسؤولیتی که در برابر خدا و مردم داریم، آنچه را به خیر و صلاح همه می‌دانیم با حضرتعالی، که بر اساس قانون اساسی _ یعنی میثاق ملی همه ما _ شخص اول کشور هستید در میان بگذاریم، به آن امید که این خیرخواهی منشاء آثار و برکات برای نظام باشد
شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت تنها با تسامح می توان وضعیت ایران را در زمان اشغال در جنگ جهانی دوم و یا پیش از پذیرش قطعنامه با وضع کنونی قابل مقایسه دانست که در اولی با قطع هرگونه امید در داخل، عامل خارجی سرنوشت کشور را رقم زد و در برهه دوم اراده و تدبیر و دوراندیشی حضرت امام خمینی(ره) و اتکای به مردم کشور را نجات داد
اما شاید دوره کنونی از این لحاظ بی‌مانند باشد که شکاف‌های سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالات متحده آمریکا (به عنوان قدرتی که در برابر خود مانعی نمی‌بیند) برای تغییر نقشه ژئوپولتیک منطقه همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است
هنوز فضای سیاسی کشور را در سال از یاد نبرده ایم که به دلایل گوناگون در عرصه سیاست خارجی، ایران در انزوای کامل و حتی کشور در معرض تهدید نظامی خارجی قرار داشت و متأسفانه وضعیت انفعال بر فضای سیاسی کشور حاکم بود اما دوم خرداد همه این تهدیدها را از بین برد و فرصتهای بسیاری را فراهم آورد و به قول حضرتعالی انقلاب را بیمه کرد، به گونه‌ایکه به سرعت فضای جهانی به سود ایران تغییر نمود سال به پیشنهاد ایران سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نام گرفت و حتی رئیس جمهور وقت آمریکا برای ادای احترام به ملت ایران ، در سفرآقای خاتمی به نیویورک، به دنبال فرصت برای دیدار با رئیس جمهور ایران بود و بعدها حتی وزیر امور خارجه وقت آن کشور رسماً به خاطر برخی سیاست های گذشته آمریکا در قبال ایران عذرخواهی کرد
فضای سیاسی_اجتماعی کشور نیز پس از دوم خرداد پر نشاط و دورنمای توسعه همه جانبه امیدوار کننده گردید حتی شاخص‌های کلان اقتصادی نیز حرکتی امید‌بخش را برای درمان بیماری‌های مزمن و تاریخی اقتصاد کشور نوید داد
اما هنوز دو سال از این نعمت بزرگ الهی نگذشته بود که جریانهایی که تا مدتی در بهت و حیرت ناشی از رأی مردم در دوم خرداد به سر می‌بردند، با برنامه‌ای حساب شده، برای فرصت سوزی و شکست آنچه اصلاحات نام گرفته و در برنامه رئیس جمهور تجلی یافته بود، به منظور بازگرداندن اوضاع به وضعیت قبل از دوم خرداد ، فعال شدند سیاهه اقدامات تخریبی آنها طولانی و مکرر و اندوهبار است و به قول آقای خاتمی هر روز یک بحران آفریدند از آن جمله است قتل‌های زنجیره‌ای، جنایت کوی دانشگاه، تعطیلی مطبوعات و رسانه‌ها، دستگیری‌ فعالان سیاسی، سرکوب دانشجویان و دانشگاهیان، اجرای علنی احکام قضایی بسیار کم سابقه، خنثی کردن تصمیمات مجلس و دولت و انتقال قدرت از آنها به نهادهایی مانند شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، شورای انقلاب فرهنگی و حتی برتری دادن اساسنامه کمیته امداد و آئین‌نامه فروش وسائل اسقاطی نیروی انتظامی بر قوانین مصوب مجلس! بی اختیار و بی‌اراده کردن مدیران و مسؤولان اجرایی با پرونده‌سازی‌ها، مچ‌گیری‌ها و تبلیغات سیاه، برخورد با نهادهای مستقل مدنی مانند احزاب، کانون وکلا، سازمان‌های علمی و پژوهشی و مؤسسات فرهنگی و نتیجه خواسته و ناخواسته این همه ، جز این نبود که به مردم ایران و جهان نشان داده شود در ایران هیچ تغییری اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد و ثابت شود رأی مردمی که خواست اصلی آنها تغییر در روش‌ها و بینش‌ها بوده است، هیچ اثری ندارد و اعلام گردد که نهادهای مظهر اراده ملت قدرتی ندارند و آشکار شود که نهادهایی که باید کانون حل منازعه و مظهر حاکمیت ملی و جایگاه اجماع و وحدت ملی باشند، به دست تندترین نیروهای مخالف اصلاحات سپرده می‌شود، تا در نهایت رأی مردم بلاموضوع گردد.
با این حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است غالب ملت ناراضی و نا امید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایه‌های مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کرده اند با این وضع برای آینده کشور دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد، که در خوشبینانه‌ترین حالت فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک چنین رویکردی، هم مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای اسلامی و ملی این ملت است و هم قابل تعامل با همه جهان
آنچه مانع عملی شدن تهدیدات خارجی می شود، نه توپ و تانک و موشک و سلاح بلکه افزایش مشروعیت نظام، وحدت ملی و یگانگی حکومت و ملت است تنها راه برطرف کردن تهدید خارجی همان راهی است که ملت ما را در برابر رژیم دیکتاتوری شاه، متحد و بر سرنگونی آن مصمم ساخت و این تنها در صورتی میسر است که ملت مطمئن باشد خواسته و رأی او منشأ اثر و تغییر خواهد بود
وحدت ملی یعنی تمکین به رأی مردم، یعنی همه با مردم، یعنی «میزان رأی ملت» و‌‌ با این تفسیر از وحدت ملی نه تنها تهدیدهای بیگانه خنثی خواهد شد، بلکه می‌توان امیدوار بود تا به فرصت نیز تبدیل شود.
آنچه ما می‌فهمیم این است که مسئولان حاکمیت باید صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبیرها پوزش بخواهند و البته این عذرخواهی شکست و عقب‌نشینی از مواضع اصولی نیست، بلکه نشانه فروتنی و بزرگواری است تعظیم به مردم خود سبب جلوگیری از کرنش به بیگانگان می‌شود.
اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد
این اقدام نشانه تدبیر، دور اندیشی، مصلحت‌جویی، خیرخواهی و توفیق الهی است و البته نشانه این تغییرات در بینش باید با علائمی در منش و روش همراه باشد باید در چهره‌ها و یا حداقل رفتار نهاد‌های اجماعی و بی‌طرف تغییرات اساسی پدید آورد شورای نگهبان، قوه قضائیه، صدا و سیما و همه نهادهایی که ملت نقش مستقیمی در انتخاب مسؤولان آنها ندارند، باید واقعاً بی طرفانه رفتار کنند که متأسفانه امروز چنین رویکردی مشاهده نمی‌شود.
امروز شورای نگهبان به عنوان بزرگترین مانع فراراه مجلس با توسل به تفسیرهایی عجیب و احتجاجاتی غریب، متأسفانه موجبات وهن و بی اعتباری شرع و قانون اساسی را فراهم ساخته است مفسران قانون اساسی چنان بی پروا به تفسیر برخی از اصول قانون اساسی می‌پردازند (به عنوان نمونه اختیارات بی حد و حصر برای رهبر) گویی همه شرع و قانون اساسی تنها یک اصل است بی تردید اگر در سال پنجاه و هشت در هنگام رفراندوم، چنین تفسیرهایی از قانون اساسی مطرح می شد، سرنوشت نظام ما چیز دیگری بود
اگر مردم ومجلس و دولت و همه نهادها هیچ هستند و تمرکز اصلی قدرت و منشأ همه اعمال در یک اصل است و به قول آقایان اصل یکصد و ده قانون اساسی، تنها کف اختیارات رهبری است، آیا بهتر نیست برای همیشه با صداقت و صراحت تکلیف مردم را روشن کنیم و از این همه دوگانگی‌ها، شعار دادن‌ها و افزودن صفت و قید برکلمات معناداری چون مردمسالاری و آزادی، رهایی یابیم؟ و اگر غیر از این است، که قطعاً چنین است و روش و منش امام نیز مؤید ابطال نظریه فوق است، پس چرا نباید با این رفتارهای فروکاهنده اعتبار و شأن نظام و اعتماد عمومی جداً مقابله کرد؟
اکنون فرصت مناسبی برای آزمون همگان فراهم است دو لایحه مصوب مجلس همه ما را در ادعاهای خود خواهد آزمود
انتخابات آزاد و جلوگیری از نقض قانون اساسی دو مبنای محوری هر حکومت مردمسالار است نمی‌توان برای مردم عراق رفراندوم را تجویز کرد و از تریبون نماز جمعه خواستار انتخابات آزاد در آن کشور شد ولی مردم خودمان را از این حق مسلم محروم کرد
البته پس از انتخابات آزاد و تضمین حقوق منتخبین ملت به خصوص رئیس جمهور و در اجرای قانون اساسی باید موانع مصنوعی بر سر راه فعالیت قانونی و آزاد آنها را نیز برطرف کرد
آنچه امروز در قوه قضائیه، آنهم به دست برخی افراد فاقد صلاحیت‌های لازم، که سپر برنامه‌ریزان ضد اصلاحات شده‌اند، در محدود کردن حق نمایندگان مجلس از اظهار نظر، که حق مسلم ضروری به رسمیت شناخته شده در هر نظام متکی بر مجلس است، می‌گذرد، نه قابل تحمل است و نه قابل دوام
در عرصه جامعه مدنی نیز فشارهای غیرقانونی و برخوردهای ناهنجار به حد غیرقابل تحمل رسیده است برخوردهای قضایی از حد فعالان سیاسی و کادرهای اصلی اصلاحات فراتر رفته و همه نهادهای مدنی را تهدید می‌کند احضار،دستگیری و محاکمه تعدادی از وکلای دادگستری، برخی از فعالان عرصه‌های فرهنگ و هنر و رسانه‌ها در چند ماه گذشته، با هیچ منطقی قابل توجیه نیست
اقدام بایسته در این عرصه، التزام کامل و فارغ از تأویل‌های ناروا به قانون اساسی، اجتناب اکید نهادهای اجماعی نظیر شورای نگهبان، قوه‌ قضائیه، نیروهای مسلح و صدا و سیما، از هرگونه دخالت در عرصه منازعات سیاسی به نفع این یا آن جناح، متوازن ساختن ترکیب نهادهای حل منازعه، نظیر مجمع‌تشخیص مصلحت، بر اساس گرایش‌های موجود در جامعه و‌‌‌ می‌باشد
مسلماً در عرصه زندگی مردم همچون گذشته مشکلات معیشتی نیز وجود دارد؛ کمافی‌السابق فساد اداری و مالی خودنمایی می‌کند و علاوه بر آن در سایه تبلیغات سیاه و بزرگنمایی مفاسد و مشکلات توسط مخالفین اصلاحات، مردم چنان تصور می‌کنند که فساد و تباهی صدر تا ذیل را دربرگرفته است آن مشکلات و این تبلیغات همراه با انبوه نارضایتی‌های حاصله، همه ما را بر سر یک انتخاب دشوار قرار داده است
بی‌شک مهمترین وظیفه همه ما، رفع فقر و ایجاد رفاه برای مردم، بهبود و تقویت اساس و پایه‌های اقتصاد کشور و تضمین رشد پایدار اقتصادی و تولید ثروت است این همه میسر نمی‌شود جز با تزریق سرمایه و نیروی انسانی کارآمد و مدیریت توانمند به سیستم اقتصادی کشور و این دو حاصل نمی‌شوند جز با تأمین امنیت سیاسی، اقتصادی که این نیز جز با حکومت برآمده از مردم محقق نمی‌گردد
امروز از سوی برخی از محافل جهانی زمزمه‌هایی مبنی بر رفراندوم به عنوان حربه اصلی تغییر نظام‌های منطقه ما شنیده می‌شود؛ روندی که معمولاً جامعه جهانی نیز اگر از آن حمایت نکند، در برابر آن ساکت می‌نشیند ما گر چه مبنای مشروعیت هرگونه تصمیم درباره نظامها را صرفاً اراده ملی و رأی مردم کشورها می دانیم، در عین حال بهترین شیوه مواجهه با چنین ترفندهایی را نه ایجاد جامعه ای تک صدایی و تشدید روشهای اقتدارگرایانه و مرعوب کننده، بلکه آشتی با مردم و استقرار و تمکین به روند مردمسالاری واقعی و ارائه الگوی عملی سازگار با حریت و کرامت شهروندان، از جانب حکومت می‌دانیم اگر چنین قرائت و تفسیری از جمهوری اسلامی حاکم شود، حتی اگر بارها از مردم همه پرسی شود همچون ابتدای انقلاب با دل و جان به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد به اعتقاد ما در شرایط کنونی انتخاب چنین رویکردی در اختیار شماست
از خداوند قادر متعال می‌خواهیم که ما را بر صراط حق، مستقیم بدارد و نیت‌های ما را خالص کند و عاقبت امر همه ما را خیر گرداند
از درگاه حضرت احدیت برای جنابعالی طول عمر و سلامت و عزت مسألت داریم







1. محسن آرمین (تهران)
2. حسین آفریده (شیروان)
3. مهدی آیتی (بیرجند)
4. غلام‌حیدر ابراهیم‌بای سلامی (خواف و رشتخوار)
5. علیمحمد احمدی (الیگودرز)
6. عیسی‌قلی احمدی‌نیا (ایذه و باغملک)
7. محمد اخوان بازارده (لنگرود)
8. عسگر اسلامدوست (تالش)
9. حبیب‌الله اسماعیل‌زاده (فلاورجان)
10. محمدرضا اسماعیلی‌مقدم (قم)
11. جواد اطاعت (داراب)
12. مقصود اعظمی (نقده و اشنویه
13. بهروز افخمی (تهران)
14. جعفر افقهی فریمان (سرخس و فریمان)
15. علی اکبرزاده (ورزقان)
16. حسن الماسی (پارس‌آباد مغان)
17. شهربانو امانی (ارومیه)
18. ابراهیم امینی (نورآباد ممسنی)
19. حسین انصاری‌راد (نیشابور)
20. عبدالغفور ایران‌نژاد (چابهار)
21. محمدباقر باقری نژادیان‌فرد (کازرون)
22. قهرمان بهرمانی (مبارکه)
23. سهراب بهلولی قشقائی (فیروزآباد)
24. رحمان بهمنش (مهاباد)
25. احمد بورقانی (تهران)
26. سمیر پورجزایری (خرمشهر)
27. محمد پیران (رزن)
28. نورالدین پیرموذن (اردبیل)
29. عبدالرحمان تاج‌الدین (اصفهان)
30. علی تاجرنیا (مشهد)
31. محسن ترکاشوند (تویسرکان)
32. علی تقی‌زاده (خوی)
33. غلامحسین تکلفی (مشهد)
34. حسن توفیقی (کاشان)
35. علی‌اکبر جعفری (ساوه)
36. جلال جلالی‌زاده (سنندج)
37. سهیلا جلودارزاده (تهران)
38. علی حسنی (اراک)
39. شهباز حسین‌زاده (میاندوآب)
40. سید مسعود حسینی (قروه)
41. فاطمه حقیقت‌جو (تهران)
42. عبدالرضا حیدری‌زادی (ایلام)
43. فاطمه خاتمی (مشهد)
44. سید محمدرضا خاتمی (تهران)
45. ناصر خالقی (اصفهان)
46. مصطفی خانزادی (دماوند و فیروزکوه)
47. محمدحسن خلیلی اردکانی (کرج)
48. مرتضی خیرآبادی (سبزوار)
49. محمد دادفر (بوشهر)
50. حاصل داسه (سردشت و پیرانشهر)
51. فاطمه راکعی (تهران)
52. سید ابوالفضل رضوی (نائین)
53. احمد رمضان‌پور نرگسی (رشت)
54. حسن رمضانیان‌پور (شهرضا)
55. احمد رهبری (گرمسار)
56. حسین روزبهی (ساری)
57. حسن زحمتکش (آستارا)
58. جلیل سازگارنژاد (شیراز)
59. ابوالقاسم سرحدی‌زاده (تهران)
60. محمدعلی سعدایی (جهرم)
61. میثم سعیدی (تهران)
62. بهیار سلیمانی (فسا)
63. داوود سلیمانی (تهران)
64. منصور سلیمانی میمندی (شهربابک)
65. عبدالله سهرابی (مریوان)
66. سید علی سیدآقامیری (دزفول)
67. ولی‌الله شجاع‌پوریان (بهبهان)
68. علی شکوری‌راد (تهران)
69. سید ماشاءالله شکیبی (فردوس و طبس)
70. احمد شیزاد (اصفهان)
71. گل‌محمد صالح سلح چینی (لردگان)
72. رضا صالح جلالی آستانه (آستانه اشرفیه)
73. رسول صدیقی بنابی (بناب)
74. ذبیح‌الله صفایی (اسدآباد)
75. محسن صفایی فراهانی (تهران)
76. سید مهدی طباطبایی (آباده)
77. مصطفی طاهری نجف‌آبادی (نجف‌آباد)
78. علی ظفرزاده (مشهد)
79. غلامعلی عابدی (نهبندان)
80. ابوالقاسم عابدین‌پور (تربت حیدریه)
81. پیمان عاشوری بندری (بندر ماهشهر)
82. محمد عبایی خراسانی (مشهد)
83. غلامرضا عبدالوند (درود و ازنا)
84. احمد عظیمی (شیراز)
85. صلاح‌الدین علائی (سقز و بانه)
86. محمدرضا علی‌حسینی (نهاوند)
87. نعمت‌الله علیرضایی (خمینی‌شهر)
88. کریم فتاح‌پور (ارومیه)
89. حسین فرخی (جیرفت)
90. علی قنبری (اردل و فارسان)
91. سید ناصر قوامی (قزوین)
92. محمد کاظمی (ملایر)
93. جعفر کامبوزیا (زاهدان)
94. جمیله کدیور (تهران)
95. سید منصور کشفی (لارستان)
96. محمد علی کوزه گر (شهریار)
97. الهه کولایی (تهران)
98. حمید کهرام (اهواز)
99. محمد کیانفر (میانه)
100. محمد کیانوش راد (اهواز)
101. غلامرضا گرزین (قائم شهر و سواد کوه و جویبار)
102. حسین لقمانیان (همدان)
103. انوشیروان محسنی بندپی (چالوس و نوشهر)
104. امر الله محمدی جزیی (برخوار و میمه)
105. احمد مرادی (چناران و طرقبه)
106. رجبعلی مزروعی (اصفهان)
107. اکرم مصوری منش (اصفهان)
108. میر طاهر موسوی (تبریز)
109. میر طاهر موسوی (کرج)
110. سید باقر موسوی جهان آباد (بویر احمد)
111. سید مجتبی موسوی اجاق (کرمانشاه)
112. علی اکبر موسوی خوئینی (تهران)
113. سید عیسی موسوی نژاد (خرم آباد)
114. رسول مهرپرور (درگز)
115. احمد میدری (آبادان)
116. محسن میردامادی (تهران)
117. منصور میرزا کوچکی (بروجن)
118. بهزاد نبوی (تهران)
119. عبدالمحمد نظام اسلامی (بروجرد)
120. محمد نعیمی پور (تهران)
121. علیمحمد نمازی (لنجان)
122. سید رضا نوروززاده (اسفراین)
123. سراج الدین وحیدی مهرجردی (تفت و میبد)
124. سید شمس الدین وهابی (تهران)
125. علی اصغر هادی زاده (دلیجان و محلات)
126. میر محمود یکانلی (ارومیه)
127. رضا یوسفیان (شیراز)


» نظر

اتحاد جریانهای سکولار و اعتدالگرا (معتقدان به دین سبز)

اعتدالگرایان، اصلاح طلبان، ضدانقلابان داخل و خارج، کارگزاران ، سبزها، فتنه گران 88 و..... در حال وحدت برای گرفتن تمام ارکان قدرت در نظاام اند، مجلس ، خبرگان و....

به نظر شما رهبری چگونه این جریان که با علم داری هاشمی حرکت می کنند، مهار خواهند کرد؟

توجه داشته باشید این طیف همانهایی هستند که مدعی دین سبز بودند:

ببینید:

حسن محدثی بدون توجه به دانشجویان، با بیان این مطلب که از قشرهای مختلفی در جنبش سبز شرکت کرده بودند سخنرانی خود را ادامه داد و گفت: انقلابیون برجسته ما در ترور ها از بین رفتند و نیروهایی آمدند و قدرت سیاسی را گرفتند و شروع کردند به اعمال کنترل و حذف گروه های مغایر و دین جدیدی تبلیغ کردند، قانون را عوض کردند.(!)  این عضو انجمن جامعه شناسی تصریح کرد: انقلاب قطاری بود که همه سوار آن بودند آرام آرام مسافران این قطار را پیاده کردند و دین کنترل شکل گرفت و شریعت را به دستگاهی به نگهبانی آدم ها تبدیل کردند. جنبش سبز شروع کرد به ساختن چیز جدیدی که من نام آن را دین سبز می گذارم. دینی که غیر دیندار ها را حذف نمی کند و این دین والا تر از تفکر خاتمی بود که می گفت تحمل مخالف. دین سبز بیش از تفکر خاتمی بود. وی ادامه داد: این دین حق را برای دیندار و بی دین ملحد و مارکسیست قائل است با تکثر آزادی همخوان است .اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیر دیندار تفرقه بیندازد موفق نمی شود.جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است، دنبال بر اندازی نظام نیست بلکه می خواهد دین را حفظ کند.(!!)  محدثی همچنین ادامه داد: جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است اما برخی افراد جنبش سبز ملحدند. این بخشی از واقعیت است. بخشی از افراد جنبش همجنس گرا هستند. کسانی که در جنبش سبز شرکت کردند روزه خوردند، کارهایی کردند که مغایر با نگاه دینی بود و آن غیر دینداران بخشی از جامعه ما هستند که قابل حذف نیست.  درباره جنبش سبز نظرهای متفاوتی وجود دارد، برخی می گویند جنبش سبز ضد دینی است برخی می گویند سکولار است، ولی من می گویم جنبش سبز فرادینی است که پدیده جدیدی به نام دین سبز را به وجود آورد.


» نظر

دین سازی

غرب با استفاده از هنرپیشگان و خوانندگانی چون مایکل جکسون دینهای جدید بی نام و نشانی را ایجاد می کند و با تبلیغ جزئیات زندگی آنها از آنها اسطوره می سازد. یکی از آداب این ادیان نوساخته گوش دادن و نگاه کردن مدام آهنگ، رقص و... می باشد.


 


» نظر

تحلیلی اجمالی بر انتخابات 92

نکات:
1- تحلیل انتخابات راه آینده و نقشه و ماموریت ما را روشن می کند.
2-انتخابات با مدیریت کلان و راهبری رهبری صورت گرفته و حادثه اتفاق افتاده خارج از چارچوب مدیریت رهبری نبوده، چرا که رهبری برای پیشبرد انقلاب متناسب با ظرفیت جامعه از تمامی نیروها استفاده می فرمایند، ولو برخی جریانات می خواهند حرکت انقلاب را به نفع خود مصادره کنند، اما با تدابیر پیچیده رهبری ظرفیت آنها منحل در پیشبرد انقلاب می شود.
3- قبلا توضیح داده بودم ما در پیچ تاریخی عظیم واقع شدیم، تمدن اسلامی در حال زایش و تمدن رقیب یعنی مدرنیته در حال زوال است. این دو تمدن در حال درگیری اند؛ لذا حوادث داخلی را هم باید بر اساس این شرایط تحلیل کرد. انقلاب اسلامی در درگیری با غرب رژیم پهلوی که دست نشانده غرب بودرا سرنگون کرد و در پی آن بر حوادث متعددی که رقیب برای ما درست کرد، از جمله جنگ تحمیلی، ترورها، دوران اصلاحات و سازندگی، فتنه 88 و... غلبه کرد. در منطقه هم بیداری اسلامی در جریان است. این عصر عصر جدید حیات و پیشرفت اسلام است. انقلاب اسلامی با تمام لایه های مدرنیته درگیر است، از مفاهیم(شبکه علوم) تا ساختارهای بین المللی و محصولات(تکنولوژیها و سبک زندگی و.... ، دشمنان نیز برای مهار انقلاب اسلامی سعی در درست کردن نسخه های بدلی در تمامی ابعاد کردند، مثل دولت طالبان و القاعده به عنوان نسخه شهادت طلبی، یا دولت ترکیه و...اما همه نقشه های دشمن در حال افشا و باطل شدن است، توازن قوا در جهان به نفع جمهوری اسلامی در حال تغییر است. اسلام در لایه های مختلف اجتماعی چه در درون چه در بیرون در حال نفوذ است، لذا بی تردید جریان انقلاب اسلامی رو به جلو است و مرتبا افق گشایی کرده و وارد عرصه های جدیدتر شده و در عمل(دقت کنید) چالشهای خود را دقیقتر شناسایی می کند، در حرکت خلاء ها روشن می شود، برخی گمان می کنند جاده باید صاف باشد تا پیشروی صورت گیرد، خیر گاهی دست اندازها باعث بیداری می شود. جاده صاف موجب، غفلت، غرور و سستی می شود.
4- رشد و زایش انقلاب همیشه متوقف به مدیریت و ظرفیت فعلی اصولگراها نبوده و نیست، انقلاب بر فراز جریانها سیر کرده و از ظرفیت آنها برای پشبرد خود استفاده می کند. به عبارتی دولتها دست به دست می شوند(گاهی سازندگی، گاهی اصلاح طلب، گاهی اصولگرا و گاهی اعتدالگرا)، اما انقلاب در گفتمان دولتها موقف نمی شود، لذا رای به جریانات، رای به ادامه مسیر انقلاب در تمامی ابعاد است، مردم اگر مشکل معیشتی هم دارند، می خواهند در چارچوب انقلاب و اسلام مشکلاتشان حل شود نه در چارچوب اصلاح طلبی یا اعتدالگرایی. اگر به هر دلیل هر بخشی از جریانات بخواهند از چارچوب انقلاب اسلامی خارج شود، بی تردید مردم آنها را از قطار انقلاب پیاده خواهند کرد. مشکلات باعث نمی شود مردم دست از اصول خود بردارند.
5-علت رای دادن مردم به جریان مقابل اصولگرا نه به خاطر این است که مردم به اصول انقلاب پشت کرده و نه به خاطر این است که مردم به گفتمان اصلاح طلبی و اعتدالگرایی رای داده اند، بلکه به خاطر این است که جریانات اصولگرا ظرفیت لازم را برای شناسایی، پیش بینی، برنامه ریزی و کنترل حوادث اجتماعی در ابعاد مختلف را پیدا نکرده اند، نمونه بارز آن خود انتخابات است، نتایج آن خلاف انتظار همه بود.، نمونه دیگر بحث کنترل گرانی و تورم، آیا واقعا اصولگرایان بر مبنایی دیگری غیر از علم اقتصاد لیبرالی می خواهند ، حل کنند؟ به عبارتی از باب نمونه چگونه می خواهید معیشت را در جهت ارتقاء ظرفیت ایمانی مردم مدیریت کنید، روی معیشت مردم که نمی شود خط زد، دقت کنید این را از باب نمونه می گویم، همه مسئله در رابطه با مدیریت توسعه هنر و رسانه ها، ورزش، ساختارهای قضاییو.... می باشد. به عبارت دیگر سرپرستی رشد و پیشرفت همه جانبه در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی، در داخل و خارج کشود. خوب این سرپرستی که با علوم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مدرن ممکن نیست، چون مبانی و غایات آنها با ما متفاوت است. بنابراین جریانات اصولگرا ظرفیت لازم را نداشته، البته این به معنای این نیست که جریانات اصلاح طلب، ظرفیت داشته خیر، رهبری و انقلاب بر فراز این جریان آن را مدیریت کرده و سعی می کند پتانسیل آن را در جهت پیشبرد اهداف و حل مشکلات به کار گیرد، طبیعتا اگر بخشی از این جریان به هر دلیل نخواهد، تمکین کند و به دنبال ماجراجوی و قدرت طلبی برود، تردید نکنید،آن بخش حذف خواهند شد، مثل کسانی که در فتنه 88 مشارکت داشته، البته روشن است هزینه های حذف یا منزوی کردن برخی افراد خیلی سنگین بوده. یا طیف اطراف احمدی نژاد. انقلاب از ظرفیت احمدی نژاد برای پیشبرد خود استفاده کرد، اما در او و اطرافیانش متوقف نشد.
6- انقلاب وارد فضای جدید در منطقه و جهان شد و دستاورد های عظیم علمی، سیاسی و..دارد و این شرایط دگر زمان سازندگی و اصلاحات نیست که بتوان به آنها بازگشت و مدیریت آن زمان را پذیرفت. ایران تبدیل به یک ابرقدرت شده و لذا از موضع قدرت با رقیب خود برخورد می کند. منتخب ملت اگر این را درک نکند و  بخواهد مسیرش را از انقلاب و مردم جدا کند، یقینا با سرعت حذف خواهد شد، لذا اگر اعدالگرایان بخواهند در صحنه بمانند نباید به افراطیون اصلاح طلب میدان بدهند.
بی شک دست حضرت حق بر فراز انقلاب اسلامی است و امدادهای الهی و راهنمایی ها و تدابر و ولایت امام عصر(عج) از انقلاب اسلامی پاسداری می کند و آن را به سر منزل مقصود می رساند(انشاء الله).


» نظر

ضرورت بازخوانی و تحلیل دوران سیاه اصلاحات

نظام اسلامی در دوره اصلاحات تحت شدیدترین فشارها واقع شد، طرح لوایح دوقلو، تحصن نمایندگاه مجلس، تهدید به  خروج از حاکمیت،  تهدید وزرا، استانداران، و مجلس به استعفا، نامه گستاخانه 134 نماینده مجلس در پیشنهاد جام زهر دیگری(مثل قطعنامه 598) ، حمله مطبوعات به دین و اسلام و اعتقادات جامعه، عقب نشینی هسته ای و تعلیق سه ساله ، نهضت ترجمه افکار پوسیده غربیان، اقتصاد لیبرالی ، قتلهای زنجیره ای و.....
باید دوستان محقق همت کنند صدها کتاب برای سطوح مختلف جامعه بنویسند، تا ضمن افزایش بصیرت، هشداری باشد به کسانی که دنبال بازگشت به آن دوران اند. اجمالا بنده از قبل وبلاگی را در این مورد به نام   " قول حسن  " طراحی کرده و مطالب مختلفی را که می یافتم  در آنجا قرار داده، ولی مسلم این کافی نیست، نیاز به کارهای دقیقتر و تحلیلی و کلان دارد. مثل بررسی مدیریت، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوران اصلاحات.


» نظر

نقش رسانه ها در ایجاد ناهنجاریها

 

باز نشر مطالب سابق

این نوشتار در پاسخ سؤال یکی از مراجعه کنندگان محترم به وبلاگ حقیر نوشته شده است. سؤال این است: آیا رسانها اخلاق خاص ایجاد می نمایند. پاسخ نیاز به توضیحات مفصل دارد که در ادامه می آید.

روزگاری از رادیو، تلویزیون، اینترنت، ویدئو، ماهواره، مجلات، روزنامه ها، ژورنالها و... خبری نبود، نوع ارتباط مردم با هم و اقوام و ملل نیزفرق میکرد. در سطح خرد ارتباطات مردم صمیمی تر بود. به تدریج سبک زندگی باصطلاح مدرن تولید و مدام تغییر کرد و نوع تعاملات و روابط ملل در ابعاد زیادی تغییر و نیازهای جدید به وجود آ مد. این تغییرات آتار مثبت و منفی زیادی داشته، مثلا در سطح خرد بسیاری از صمیمتها رخت بر بست و به عوض افراد در موضوعات دلخواه با دیگران مثلا از طریق چت ارتباط برقرار نموده و... یکی ازابزارهایی که وارد زندگی مدرن شد رسانه ها با تنوع و کثرتی که دارد، بود. این رسانه ها ابتدا ساده بود، مثل تلوزیونهای سیاه و سفید، به تدریج متنوع گردید مثل تلوزیونهای زنگی، سه بعدی و ماهواره ای و رسانه ها جدید همچون اینترنت به وجود آمد. این پیدایش، تغییر و تکامل رسانه ها صرفا ناشی از احساس نیاز نبوده، بلکه ناشی از تولید نیاز جدید برای تغییر و تحریک تمایلات و ذائقه عمومی و آن نیز برای تغییر الگوی زیست اجتماعی بود. رسانه ها سیستمهای و مجموعه های مرکبی بوده که دائم در حال تحول اند. مدیریت، علوم آن، ابزارها در حال عوض شدن اند. علومی همچون علوم سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت توسعه، اقتصاد و... که در مدیریت رسانه ها تأثیر مسقیم یا غیرمستقیم دارد، در حال تحول اند؛ این تحولات مدیریت میشود. نظام کارشناسی تحولات را مدیریت می نمایند.

یکی از ابزارهای اصلی مدیریت اجتماعی، رسانه هایند که متناسب با نوع تعریف از انسان، جامعه، تاریخ و نیازها و اهداف آنها و شاخصه های تحریک اجتماعی، محتوا تولید میکنند. محتواهای تولیدی همه جهت دارند و برای کنترل، هدایت و تغییر تمایلات عمومی در جهت توسعه خاص است، مثلا اگر قرار است زندگی مدرن شود، سمت و سوی اخبار، فیلمها و... در جهت تغییر فرهنگ عمومی و مهیای نمودن برای پذیرش سبک زندگی مدرن عمل نموده و برنامه های رسانه تغییر می یابد. با این روش تمایلات عمومی در جهت به اشترک گذاری نیروی انسانی و سرمایه های تحریک میشوند. به عنوان مثل فرزندان به دانشگاه رفته، سرمایه ها وارد بانکها و بازار بورس شده، محصولات تولیدی تکنولوژیها مصرف شده و... لذا رسانه ها یکی از ابزارهای مدیریت توسعه ی خاص اجتماعی اند و با تأثیر گذاری بر احساسات عمومی، نیازهای جدید تولید میکند، دراولویت نیازها دخات میکند، وزن نیازهای را افزایش و وزن برخی را کاهش می دهد، به عنوان مثال اگر رسانه ها دین را در حاشیه و توجه به توسعه دنیا را اصل قرار دهد، گرایش غالب و عمومی به سمت دنیا توجه می نماید. یکی از ارکان اصلی مدیریت رسانه ها در تغییر سبک زندگی اجتماعی (زندگی مدرن) ایجاد روحیه تنوع گرایی و تنوع طلبی در تمامی ابعاد است. رسانه های متنوع برای مدیریت همین تنوع طلبی تولید شده اند. که هر فردی، در هر نقطه، در هر شرائط، هر آنچه دوست داشته باشد، آسان در اختیارش قرار گیرد، و بالاتر با دم دست قرار دادن اطلاعات خاص (بی بند باری) گرایشها را به آن سمت سوق دهند. علاوه رسانه ای مثل اینترنت چند منظوره است، مثل فعالیت اقتصادی، برخی از رهگذر تسلط بر آن از هر نقطه دنیا به ثروتها عظیم میرسند.

بخش عظیمی از مصرف گرایی نیز با تبلیغات مستقیم وغیر مستقیم رسانه ها رواج می یابد، برای این که سبک زندگی تغییر پیدا نماید و مثلا کالاهای تولیدی متنوعِ تکنولوژیها مدام بازار مصرف جدید پیدا کند تا سرمایه و نیروی انسانی لازم فراهم شود وسرمایه های انسانی به اشترک گذاشته شود. رسانه های موجود حهانی جزئی از ساختار نظام سرمایه داری است که مولد اخلاق خاص است از جمله گرایش به حرص و ثروت اندوزی، تمایل به بی بند باری و تبرج، گرایش به مصرف گرای و تنوع گرای، گرایش به سرعت و ناآرامی وخشونت و... منتهی این نسبی و در جوامع مختلف تفاوت دارد، این آثار بستگی به سطح تقلید و شدت و ضعف نظام سیاسی دارد، در نظام سیاسی قدرتمند مثل ایران اسلامی آثار رقیق تر است.

پیدایش سبک جدید زندگی اقتضائات خاص خود را دارد، احساس نیاز به تنوعات گسترده، دوری افراد از هم، کم شدن صمیمیتها و خلاءهای عاطفی، اوقات فراغت زیاد برای عده ی زیاد و لزوم آنجه شادی، نشاط و تفریح نامیده میشود، شادیهای کاذب و توهمی. رسانها در دامن زدن به این ناهنجاریها نقش اساسی دارند. لزوم پر کردن اوقات فراغت توسط رسانها و لزوم توسعه دائمی آنها از پیامد سبک زندگی جدید است. زندگی مدرن خلاءها و احساسها و نیازها مدرن را به دنبال دارد، روابط اجتماعی انسانها و تعاملات آنها دگرگون میشود و قوانین ومقررات به همراهی رسانه ها به تغییر و تنظیم تمایلات عمومی و روابط اجتماعی می پردازند، تا اهداف مثلا توسعه محقق شود، توسعه در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سطح ملی، منطقه ای و جهانی، هدف از این توسعه نیز پاسخگوی به نیازهای تولیدشده است.

به یک معنا رسانه ها یکی از ابزارهای مهم جریان توسعه اند. تا توسعه چگونه تعریف و اهداف آن چه باشد. تعریف از توسعه و اهداف وسازوکارهای آن ؛ نوع توسعه ی رسانه ای و توسعه تکنولوژیهای آن را روشن میکند. زمانی نیازهای ما با تلوزیونهای سیاه و سفید و چند شبکه و روزی چند ساعت برنامه و هفته ای یک یا دو فیلم سینمایی و سریال و یک یا دو شبکه رادیو،  تعدادی سینما و... تأمین میشد و احساس خلاء نمیشد. اما به تدریج با توسعه اجتماعی، نیازهای جدید با کارکردهای جدید و چند منظوره مثل اینترنت مطرح شد. انواع و اقسام تلوزیونهای رنگی، ویدئو، استفاده از ماهوارها، ایننترنت(چت، ایمیل، گرافیک و...) توسعه یافت. یعنی رسانهای جدید، جزء سبد مصرف فرهنگی جامعه قرار گرفت، مخصوصا طرح دولت الکترونیک (و جهانی سازی چرا که یکی از رسالت دولتهای جدید مشارکت در توسعه ی جهانی است).

مدیریت بسیاری از تحولات تکنولوژی رسانه ای اصلا در اختیار ما نبوده است. غرب متناسب با نوع توسعه و مدیریت خود، تنوع و تکثر در ساختارهای رسانه ای و تکنولوژیهای آن ایجاد نموده است، تا از آن طریق تنوع و تکثر در تمایلات عمومی و جهانی و روابط اجتماعی ایجاد نمایند. از این طریق احساس نیاز به اینترنت، ماهواره و... ایجاد شد. پیدایش و تغییر دائمی احساس نیازها مدیریت شده است. این احساس نیازها بی مقدمه و طبیعی پیدا نشده است؛ بلکه با مدیریت خاص، در جهت اهداف خاص ایحاد شده است، یکی از مقاصد اصلی، جهانی سازی متناسب با فرهنگ غرب است. توسعه رسانه ها با کارکرد جدید در جهت هماهنگ سازی تمایلات ملل برای پذیرش سیاست، فرهنگ و اقتصاد غرب است. ایجاد شهرک زیرزمینی 9 هکتاری و نگهداری رایانه ها و سرورهای پیشرفته در آن در این راستا است. کنترل 3 میلیارد اطلاعات شامل تمامی ایمیل ها، چت ها و... پردازش و ذخیره سازی و تعیین هویت افراد و تعداد مراجعه و نوع آنها و... برای ملاحظه وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان، مناطق، کشورها، اقوام و شناسایی ظرفیتهای فردی و اجتماعی مثل نخبگان و متخصصین و اطلاعات تولیدی و...میباشد.

 

به عنوان مثال با استفاده از کلیک های که در اینترنت صورت میگیرد با استفاده از مدل تجزیه و تحلیل اطلاعات، گرایشهای عمومی، نقاط قوت، نقاط آسیب پذیر افراد و ملتها و... و خطرات و تهدیدات، را به دست می آورند و با آینده نگری در ابعاد مختلف برنامه ریزی می نمایند. اگراز بالا که نگاه کنیم اینترنت ابزار رصد اطلاعات در کل جهان توسط استکبار برای کنترل تمایلات عمومی و ایجاد انحراف در آن است. مثلا از تعداد مراجعات پیرامون موضوعات پیرامون بیداری اسلامی سعی در حدس وضعیت و کنترل آن می نمایند ( البته این کار ممکن نیست چون پارمترهای تأثیر گذار جدید همچون اراده ملتها وارد صحنه شده و آنها قدرتهای سخت افزاری و نرم افزاری دشمن را در این مقطع می شکند، انشاءالله).

بنابر این کارکرد اصلی و محوری اینترنت در اختیار ما نیست، استفاده ما تبعی است، سازمانهای درغرب با استفاده از رصد دائمی اطلاعات، آنها را تجزیه و تحلیل و برای کنترل تمایلات عمومی به بخشها و سازمانهای مربوطه برای برنامه ریزی ارائه میدهند مثل هالیود. ایینترنت فقط فضای باز، جریان آزاد تبادل، تولید و ذخیره سازی اطلاعات نیست، بلکه ابزار شناسایی ظرفیتها، گرایشهای عمومی و تخصصی و برنامه ریزی برای تغییر آنهاست. به عنوان مثال افشای تحقیقات پیرامون تکنولوژیهای آینده در راستای آماده سازی جهانی پذیرش مدیریت آنها بر توسعه ی علمی است. آنها از این طریق میخواهند دیگران را تحقیر و سلطه مدیریت خود را دائم تثبیت نمایند.

سرویس دهی دائمی آنها، منافع زیادی برای آنها دارد، از این طریق نبض جهانی را بدست آورده و سعی در پیش بینی، هدایت و کنترل آینده آن مینمایند (که نمیتوانند، چون تئوریهایش این ظرفیت را ندارد).

بنابر آنچه گذشت روشن شد، رسانه های متنوع از جمله اینترنت در یک سیر تکاملی دائمیِ، سبک زندگی، قوانین اجتماعی، اهداف مثل لزوم دولت الکترونیک، به وجود آمده اند و کارکرد و توسعه تکنولوژی رسانه ای تابعی از توسعه ی اجتماعی است، با توسعه و تنوع تمایلات عمومی و لزوم کارکردهای جدید مثل تبادلات (علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی) از طریق اینترنت؛ رسانه های قبل قدرت پاسخگوی در این سطح را ندارند. در سطحی نیز که مورد توجه عموم است مثل فیلم، اخبار، موسیقی، نیاز به تفریحات و... گرایش عمومی متنوع گردیده است و رسانه های قبل در پاسخگوی( تولید محتواها، زمان پخش) محدویت داشته وامکان گسترش آنها به گونه ای که در هر زمان، هر درخواستی آمد به آسانی پاسخ گویند وجود نداشت؛ اینترنت وارد ساختار جامعه شد. اینترنت پاسخگویی آسان به خواستهای متنوع و متکثر است. پیدایش روحیه تنوع طلبی با کمک سخت افزارها و نرم افزارهای رسانه ای اتفاق افتاده است. امروزه با وابستگی به اینترنت بسیاری از اطلاعات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ما در اختیار استکبار است.

رادیو و تلوزیون نیزقطعه ای از پازل پیچیده ی مدیریتی است که اقتتضائات خاص خود را دارد، اخلاق خاص ایجاد میکند؛ چرا که در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و محصول تکنولوژیها ضرب میشود. طبیعی است نوع آنها حتی در تکنولوژیهای رادیو و تلوزیون و جایگاه اجتماعی آن اثر دارد و آنها را در روند تغییرات متحول میکند به عنوان مثال اگر ما به این نتیجه رسیدیم که این سطح از پخش برنامه ها(24 ساعته) و تعداد شبکه ها(15 شبکه) و کانالهای استانی برای وحدت اجتماعی مضر است، چون تمایلات عمومی را متشتت میکند و این برای امنیت اجتماعی مضر است، علاوه رنگهای تلوزیونها نباید تحرک کنند به دنیا باشد، دنیا را در نظرها تزین نکند، اسباب تجمل گرایی و ایجاد شکاف طبقاتی نباشد و... آیا تکنولوژیهای تلوزیون این گونه توسعه می یافت؟ وقتی سبک زندگی تغییر یافت نیاز به تنوع بخشی به آن روز به روز بیشتر و بیشتر گردید، این تنوع گرایی حتی در خانواده ها اثر گذاشته، مثلا یک خانواده 4 نفره  4 گرایش متفاوت دارند، هر کدام خواستی دارند، یکی این برنامه، دیگری برنامه دیگر، افرادی که قدرت اقتصادی دارند نیز بر امکانات خود افزوده و الا آنکه قدرتش می چربد، بیشترین استفاده را میبرد و همین باعث اختلاف است. این تنوع طلبی تا آنجا گسترش یافته که آنها قادر به پاسخگوی نبوده، لذا لاجرم اینترنت به سرعت گسترش یافته، با کارکردهای متنوع نه صرف سرگرمی. سبک زندگی امروزی موجب پیدایش تنوع گرایشها شده و هرچقدر ما با استفاده تکنولوژیها متنوع دست به تولید اطلاعات مختلف بزنیم؛ باز احساس کمبود میشود، لذاست که اینترنت در حال توسعه دائمی است و اطلاعات دائم در حال تولید به گونه ای که این زمان را قرن انفجار اطلاعات نامیده اند، این شیوه از تولید اطلاعات بر حیرت و سرگشتگی بشر می افزاید. یکی از کارکردهای اینترنت جهت دادن به نظام کارشناسی کشورهاست، یعنی بستر تصمیم گیریهای کلان را برای آنها در برنامه ریزی اجتماعی از طریق تولید اطلاعات فراهم میکند. در واقع به تمایلات متخصصین جهت میدهد و از آن طریق بر تنظیمات اجتماعی اثر میگذارند.

توجه نمایداین سخنان به معنای تعطیلی استفاده نیست، چرا که ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، مبتلا به شبکه های رسانه ای متنوع شده ایم؛ بله نباید دچاره سطح نگری شد و باید با شناخت درست کارکردهای رسانه ای و آثار مختلف آن در پی چاره اندیشی باشیم. ما حتما در میان مدت باید الگوهای تخصیص اجتماعی ی رسانه ای را عوض نماییم. شاخصه های تحریک انگیزه ها و جذابیت در مدیریت غرب، تبلیغ و ترویح اباحه گری، حرص و ثروت اندوزی، خشونت و سرعت میباشد، یعنی همان شاخصه های هنر مدرن. لاجرم رسانه ها در جهت نهادینه کردن این اخلاق تلاش مینمایند. ما با این رویه باید مبارزه نماییم، آنگاه در عمل روشهای جذابیت دینی تولید میشود. یکی از تغییراتی دیگر، لزوم مدیریت اطلاعات تولیدی است. جریان گردش آزاد اطلاعات بی معناست، چون باعث هرج و مرج فرهنگی و به تبع سیاسی و اقتصادی است. تولید، توزیع ومصرف اطلاعات بایدهدایت شده باشد،تا مخاطره انگیز نباشد.

جهت داری رسانه ها و تکنولوژیها به معنای این نیست که نمیتوان یا نباید در جهت اهداف دینی از آنها استفاد نمود، خیر برای دوری از انزوای و حضور مأثر جهانی باید در کوتاه مدت استفاده نمود و در درازمدت روند و جهت توسعه ی آنها را تغییر داد، ولی در عین حال در میان مدت آسیبهای زیادی هم دارد، چون در حال حاضر توسعه ی تکنولوژیهای رسانه ای تابع توسعه اجتماعی غرب است، که جهان و حرکتش را در عالم ماده خلاصه میکند و نقطه عزیمت و اهداف توسعه تکنولوژیها، بهروری و کامجویی بیشتر از ماده و لذت جویی است و هماهنگ با توسعه ی تکنیکی گرایشهای عمومی متنوع طلب شده و خواستهای خود را بر دیگران ترجیح میدهند.

ما شاهدیم علی رغم میل مسؤلان دلسوز نظام اسلامی، در روند توسعه رسانه ای گرایش رقیق به تنوع گرایی رسانه ای نیز رشد یافته است. متأسفانه امروزه بیشتر کلیکهای اینترنتی روی ابتذال است. اشتباه ما این است که ما معمولا موضوعات را بسیط، استاتیک وایستا و بریده از تحولات خود موضوع، علل تحولات و رابطه آن با تحولات سائر موضوعات، ملاحظه میکنیم. یعنی یک سیستم شامل که دارای سیستمهای درونی مرتبط  و در حال تغییر دائم است، ملاحظه نمیشود. آنگاه هماهنگ با مدیریت تحول شبکه سیستمها، اخلاق و عواطف جدید متناسب با آنها متحول شده و در واقع تحول اخلاق اجتماعی تابعی ازتحول تکنولوژیهاست. مگر از لحاظ شریعت فریفته و مغرور شدن به دنیا مذموم نیست، رسانه ها از جمله تلوزیونهای رنگی دنیا را در نظرها بزرگ جلوه داده و فریفته و مغرور به آن می نمایند، افراد ساعتها مشغول سرگرم فیلمهای ساختگی شده بدون این که بدانند چه مشکلی از آنها را رفع میکند، یعنی اوقات گران بها را تلف می نمایند. رسانه ها، تصویرهای متوهمانه از دنیا به نمایش در می آورند و توهمات را تحریک میکنند. اینها آثار مشهود است و بدتر از همه اشتغال دائمی به همین رسانه ها، افراد، هروقت، هرجا، هر چه دلشان خواست و هر جوری بخواهند در اختیارشان است. این مدیریت توسعه اهواء است، بستر های غفلت و دنیا گرایی و گناه را تسهیل میکنند. اینترنت پاک در شرائط موجود که سیطره مدیریت غرب بر توسعه ی تکنولوژیهاست، توهمی بیش نیست، چرا که که گرایش به تنوع طلبی را ایجاد کرده اند و ما بدون این که درست آن را بشناسیم میخواهیم مقابله کنیم. بله ما برای حفظ و صدور انقلاب اسلامی از رسانه ها استفاده نمودیم، ولی شاهدیم در روند توسعه اجتماعی از جمله توسعه رسانه ای، آسیبهای اجتماعی ما نیز افزایش یافته است، این آسیبها ناشی از انقلاب نیست، بلکه ناشی از ناکارآمدی توسعه غربی در جلوگیری ازآسیبهای تعریف شده از نظر ماست. از اصلی ترین آسیب توسعه روحیه تنوع گرایی است، لذا مرتبا رسانه ها تغییر یافته، تکنولوژیهای جدیدتری برای پاسخگویی به نیازها ایجاد شده و بابت آنها اعتبارت سنگین اختصاص یافته و نیروهای زیادی درجهت حفظ و توسعه آن اشتغال داشته اند. آیا این توسعه جزء نیازهای طبیعی عمومی بوده؟ آیا عدالت فرهنگی را رشد داده است یا باعث ایجاد آشفتگی فرهنگی شده است؟ این نوع توسعه گرایش رقیق به ابتذال ، تجمل گرایی، دور شدن از فرهنگ ایثار و تعاون و مشغول شدن دائم به رسانه ها را به دنبال داشته است. اعتیاد رسانه ی بزرگترین آفت رسانه ای است. متأسفانه در ام القرای اسلام گرایش به عمق بخشی به معارف کم است، چون بخش عظیمی از اوقات صرف رسانه ها و برنامه های کم محتوا میشود. البته مشکل فقط مربوط به محتوا نیست مگر شبکه ی مستقل دینی نداریم؟ مشکل تنوع طلبی مخاطب است. رسانه ها به این روحیه دامن میزنند. مگر این که ما بتوانیم در تخصیص های امکانات اجتماعی و سبک زندگی مردم، نوع اشتغال، بافت جمعیتی، چگونگی تولید، توزیع ، مصرف و نحوی پر کردن اوقات فراغت مردم، تغییرات بنیادین ایجاد کنیم تا گرایش به تنوع گرایی منفی، کم گردد، آنگاه کارکرد رسانه ای متحول میشود و به تدریج نوع توسعه از جمله توسعه تکنولوژیهای رسانه ای تغییر می یابد و سیطره مدیریت غرب بر توسعه تکنولوژیها و محتواهای هنری کاهش می یابد.این همان راه حلی است که مقام معظم رهبری (حفظه الله) توصیه فرمودند، یعنی تولید علم و الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت. ایشان صرفا با نفی جامعه را اداره نمی نمایند، بلکه به شکل اثباتی، جهت توسعه ی اجتماعی را مدیریت مینمایند، از جمله توسعه رسانه ای و به تبع آن تدریجا مدیریت تمایلات عمومی در اختیار رشد، تعالی و دینداران واقعی قرار میگیرد. ما در عرصه های مختلف نیاز به تولید اندیشه دینی ، علوم و مدلها بر اساس تفکر دینی داریم، که یکی از شاخصه های آن توسعه عدالت است. امروزه آنچه در تکنولوژیها مطرح است تنها توسعه دائمی آنهاست. کسی همراهی توسعه آنها را با توسعه عدالت طرح نمیکند، حداکثرمیگویند بعد از رشد، عدالت را دنبال مینماییم. در وقع امروزه بی عدالتی در دل توسعه تکنولوژیها خوابیده است،عده ای بیشترین استفاده را میبرند، در صحنه ی جهانی نیز چنین است، مثل مرداک. در مسیر رشد تکنولوژیها نخبگان کشورها از طرق جشنواره ها، اینترنت، جاسوسان و.. شناسایی و جذب میشوند واز فکرشان در جهت تولید علوم و تکنولوژیهای بهره میگیرند، اما ملتهایشان بهره ی مأثری از آنها ندارند. این نحوه از توسعه ظلم به ملتهاست. لذا ما باید در رشد آنها به شاخصه رشد عدالت  توجه داشته باشیم. البته مسلم دستیابی به برخی از این شاخصه ها و اهداف، در کوتاه مدت میسور نیست، چرا که نه نیروی انسانی آن آماده است و نه تمایلات عمومی از آن استقبال میکند. زمان زیادی میخواهد تا فرهنگ و اراده عمومی به این امر تعلق گیرد. این امر با آشکار شدن مظالم الگوی های توسعه اجتماعی غربی، شدت میگیرد، این امر در نظام اسلامی در حال آشکار شدن است؛ که مشکلات صرفا ناشی از افراد نیست، بلکه محور اساسی آسیبها مدلهای توسعه است که نظام کارشناسی در تنظیمات و توسعه از آنها استفاده میکنند.

با پیروزی انقلاب اسلامی چالشی بین آن و جریان مدرنیته به وجود آمده است و این چالش روز به روز عمیق تر میشود، مدرنیته میخواهد، اخلاق، فرهنگ، رفتار، افکار، ساختارها، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، تکنولوژی، عواطف، مدلها، شاخصه ها و... خودش یعنی شاخصه های تمدنی فاسد غرب را حاکم نماید و انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد تمدن اسلامی با تولید مدلها والگوی بر آمده از تفکر دینی برای رشد فضائل اخلاقی و عدالت و...است.

چالشها و بلکه بالاتر شکافهای عملی این دو گرایش درنظام اجتماعی روز به روز در حال مشهود شدن و گسترش است، عده ای قلیل میخواهند به سمت غرب بروند وجمع کثیری مانع و به دنبال ارزشهای دینی همچون عدالت اند، عدالت طلبی با پایه و اساس تمدن و مدلهای غرب در تعارض است. این شکاف درجهان نیز در حال توسعه بوده و منجر به نابودی تمدن غرب و باعث شکوفایی تمدن دینی است(انشاءالله) .

ما در دوران گذاربرای دوری از انزوا و حضور مؤثر جهانی از تکنولوژیها از جمله تکنولوژیهای رسانه ای بیشترین بهره را در راستای اهداف خود میگیریم و تا آنجا که ممکن است با تصرف در آنها سعی مینماییم آثر مخربشان را کم نماییم. یکی از این تصرفات استفاده در تحریک عواطف و تمایلات سیاسی در جهت پیشبرد اسلام است، اما این بدان معنا نیست که تمامی کارکردهای رسانه ای در حیطه مدیریت دینی قرار گرفته، خیر، درآن بخشی که توانستیم تصرف نماییم، در این مقطع زمانی در خدمت رشد دینی قرار میگیرد، ولی اگر ما نتوانیم در دراز مدت سازکارهای مدیریتی، سخت افزارها و نرم افزارهای لازم را تولید کنیم و مدیریت همه جانبه رشد تکنولوژیهای رسانه ای را در اختیار بگیریم؛ لاجرم مدیریت و برتری تکنولوژی رقیب غالب شده و تمایلات عمومی را در جهت اهداف خود ساماندهی میکند. یکی از روشهای آنها بی تفاوت کردن ملتها از طریق مشغول نمودن به رسانهاست.

عوارض دوگانگی درمدیریت تمایلات عمومی کاملا آشکار است(از یک طرف میل به زیارت و... واز طرف دیگرتجمل گرایی و...) ناهنجاریها، ناشی از اراده رهبران اصلی نظام نمیباشد، بلکه ناشی از نفوذ مدیریت رقیب از طریق مدلهاست. رسانه ها بعلاوه سبک زندگی، ابزارهای نفوذ جریان ارادههای حریف اند. مدیریت آنها به شکل نرم است. امروزه با وجوده گسترشدهها شبکه ی تلوزیون و رادیوی و 24 ساعته شدن وتنوع گسترده برنامه ها، باز مخاطب راضی نشده و رو به ماهواره و... آورده؛ این همان مدریت نرم دشمن است. پیدایش این تکثر طلبی ناشی از تعاریف خاص از انسان، نیازها، توسعه و..است. پایگاه اصلی حمله به ما نظام مفاهیم اوست. طبیعتا اگرتعاریف ما عوض شود در دراز مدت حتی تکنولوژیهای رسانه ای ما متحول میشوند و دشمن به آسانی نمیتواند از طریق ماهوارها، فیس بوک و...به مدیریت تمایلات عمومی بپردازد.

البته بنده در اینحا در صدد بیان تمام امر مربوط به رسانه های متنوع نیستم، بلکه خواستم مسائلی را طرح کنم تا روشن شود که نباید صورت مسئله را ساده و سطحی دید، معمولا تا سخن از ابزار میشود خیال میشود که به راحتی میشود در اختیار جریان اهداف قرارگیرد و اقتضائات و عوامل مؤثر درکارکردش نادیده گرفته میشود. بیان تمامی کارکردها، آسیبها، مزایا و... رسانه ها ی مختلف نیاز به مدل جامع و کار تطبیقی دارد.

بازهم در اینجا در صدد نفی کارکردهای عظیم سیاسی در سطح ملی، منطقه ای و جهانی نیستیم؛ بلکه بیشتر به روند توسعه آن آسییبها و تهدیدات توجه نمودیم. اگر مدیریت توسعه سخت افزارها و نرم افزارها در اختیار ما قرار نگیرد در دراز مدت حتی در بخش سیاسی غلبه با دشمن است.، دشمن ما را محاصره و منزوی میکند. جنگها امروز با گذشته تفاوت دارد، اول قلوب را فتح میکنند، رسانه های غربی ابزارهای فتح قلوب اند. ما باید روشها وشیوه های برخواسته از عقلانیت دینی را تولید کنیم. بی توجه به این امر باعث میشود برای محافظت از انفلاب اسلامی هزینه های زیادی بپر دازیم و نیروها وامکانات زیادی زا صرفا برای مقابله با انواع و اقسام ناهنحاریها بسیج نماییم. حداقل تهدید بی تفاوتی به سرنوشت جامعه ی دینی است.

این نوشتار برای هشدار نسبت به آثار مخرب توسعه ی مجموعه رسانه های متنوع در میان مدت و درازمدت است؛ از امروز باید فکر بود، فردا بسیار دیر است. با توفیق، تلاش جمعی، توکل و نصرت الهی فتح جبهه ی فرهنگی و علمی ممکن است(انشاء الله).90/7/10


» نظر

پیروزی گفتمان مقاومت در انتخابات

این سوال توسط برخی مطرح می شود که آیا گفتمان مقاومت در عرصه انتخابات شکست خورد؟ پاسخ این سوال در ادامه می آید.
عرصه انتخابات ریاست جمهوری عرصه بزرگی برای شناخت ظرفیت گفتمان مقاومت بود.
در این عرصه روشن شد، جریان یافتن یک نظام فکری در عمل نیازمند بسترسازیهای زیادی است، که در عرض چند هفته یا چند ماه ممکن نیست.
برخی از این بسترها عبارت اند از:
نیروسازی براساس تفکر مقاومت
برنامه های دقیق عملیاتی
همراه کردن فرهنگ عمومی
مرکزیت هدایتگر طیفهای مختلف
وحدت و انسجام دقیق
شناخت ظرفیت مقابل
شناخت وضعیتهای مختلف جامعه و انتخاب شعارهای متناسب با ظرفیت اجتماعی
و....
واقعا هیچکدام از ما پیش بینی نتیجه انتخابات را نمی کردیم. اینها بیانگر این است که ما و کسانی که مدعی حمل پرچم  گفتمان مقاومت بودند، ظرفیت لازم را برای پذیرفتن مسؤلیت مدیریت اجرایی را نداشتن، ما در روشن کردن ابعاد گفتمان مقاومت 
و تمایلایت عمومی را به سمت آنچه خود بعنوان گفتمان مقاومت می دانستیم کوتاهی کردیم .
اما این به معنای این نیست که مردم، دست از مقاومت برداشته و به گفتمان سازش رای دادند. خیر این مردم همان مردمی هستند که 24 ملیون رای به احمدی نژاد دادند و قبل اش به خاتمی ، هاشمی و حضرت آقا رای دادند. روند حرکت مردم نشان داده که رو به جلواند، بله سرعت تند و کند می شود ولی رو به جلو است، رای به روحانی به معنای پذیرش هر آنچه او می گوید نیست، آنها روحانی را ذیل مدیریت رهبری پذیرفته اند.
پرچم اصلی مقاومت هم در دست رهبری است، لشکر اصلی مقاومت هم مردم یا به عبارت بهتر امة اند.نه عده ای به نام اصولگرا. امام و امة با هم گفتمان مقاومت را جلو می برند، بله اگر نخبگان توانستند ظرفیت لازم برای واسط بودن بین امام و امة را پیدا کنند، مسؤلیت اجرایی را هم به دوش آنها می گذارند.
بنابراین گفتمان مقاومت شکست نخورده، این گفتمان ادامه دارد و روز به روز ابعاد جدید و پیچیده تر مقابلش قرار می گیرد که به فضل الهی فتح خواهد کرد(انشاء الله) هر کسی با این گفتمان همراه شود پیروز است و الا دیر یا زود از امام و امة شکست خواهد خورد(انشاء الله)
بنابر این عدم موفقیت دوستان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری به معنای شکست گفتمان مقاومت نیست، پرچم مقاومت بالاست، پرچمدار مقاومت خواستار ایجاد حماسه سیاسی بر پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی منطقه و جهان بود ، محقق شد. ایشان می خواستند الگوی
مردم  سالاری دینی را به جهانیان نشان دهند ، موفق شدند و... بخشهای کلان اهداف رهبری در انتخابات محقق شد.
اما باید سازکار مقاومت را در عرصه اقتصاد، پیشرفت، علوم انسانی، علوم سیاسی، فرهنگ و... در مقابل مدرنیته و علوم مدرن غربی تبیین نمود و در یک کلام الگوی اسلامی، ایرانی مقاومت و پیشرفت همراه با عدالت را به دست آورد، اگر این شد عملیاتی شدندش راحت است(انشاء الله) ادامه ندارد 1392/4/1


» نظر