سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امتحانات پیچیده نیروهای خودی

نیروهای خودی با امتحانات پیچیده‌ای روبه‌رو هستند، از یک طرف باند هاشمی و جریان اصلاح طلب و اصولگرانماهای وابسته به هاشمی مثل علی مطهری که به هر قیمت شده دوباره درصدد کسب قدرت‌اند، که به هر صورت باید با آنها مقابله نمود و از طرف دیگر مواجها با دولتی هستیم که با وجود اشکالات اساسی‌ای که دارد، دفاع از آن باعث پیش‌برد اهداف انقلاب است. باند هاشمی سعی دارد از نقاط ضعف دولت استفاده کند و آن را زمین بزند، یکی از مصادیق آن سؤال از رئیس جمهور بود، اما این امر به هر جهت شکست خورد، گرچه جوابهای رئیس جمهور در مواردی قانع کننده نبود، اما آنها می‌خواستند با سؤالات فتنه جدیدی به پا کنند، که نشد. احتمالا پروژه بعدی طرح استیضاح رئیس جمهور است، علی مطهری صریحا اعلان کرده تا هاشمی برنگردد فضا آرام نمی شود.

در اینجا کار نیروهای خودی بسیار سخت است، از یک طرف مراقب جریانات همسو با هاشمی باید باشند، از طرف دیگر از هویت حقوقی دولت دفاع کنند، مسئله ما دفاع از احمدی نژاد به ما هو احمدی نژاد نیست، بلکه احمدی نژاد به ما اینکه مسئول دولتی است که گفتمان انقلاب اسلامی را احیا کرد، می‌باشد، البته نقاط ضعف هم برای خالص سازی نیروها با نقد دلسوزانه باید بیان ‌شود، اما نباید تزلزی در دولت ایجاد نمود، تزلزل در مدیریت اجرایی اداره جامعه را مختل  و اعتماد عمومی را سلب می‌کند. علاوه بر اینکه سقوط این دولت منجر به روی کار آمدن دوباره باند هاشمی می‌شود که زیانش از وضع موجود به مراتب بدتر و بیشتر است. امتحان ما به همین است که باید از هویت جمعی دولتی دفاع کنیم که می دانیم دارای اشکالات زیادی است، اما در مرحله گذار مورد اعتماد عمومی است، ولو اینکه در آینده مجبور شویم برای مقابله با برخی از عناصر همین دولت هزینه‌های گزافی بدهیم، ولی در حال حاضر هویت جمعی دولت سپری در مقابل برخی جریانات می‌باشد، هویت جمعی این دولت در درون آرمانهای انقلاب اسلامی تعریف می‌شود و در تکامل زمان امکان خالص سازی آن وجود دارد، اما جریانات اصلاح طلب مورد حمایت هاشمی در پازل دشمن واقع شده اند و آنچه خالص سازی ممکن بوده به نسبتی انجام شده است و اعتمادی به آنها نیست.

در حال حاضر جریانات وابسته به هاشمی سعی دارند، با طرح اینکه: احمدی نژاد «پاسخ» نداد،«رجز خوانی» کرد http://www.shafaf.ir/fa/news/103654

و بهانه های دیگر فضای جدیدی را علیه دولت باز کنند، باید مراقب بود و مجلس، دولت و مردم را به این حواشی و بازیهای سیاسی مشغول ننمود، یکی از راهکارهای آن طرح جدی مجدد نظارت بر مجلس توسط خودش است.

1390/12/28


» نظر

رنگ شاد

اهل نماز، روزه و حجاب بود، منتهی می گفت، دوست دارم، رنگ شاد بپوشم، به دوستانم که می‌رسم، بگویند: تو را که می‌بینیم، شاد می‌شویم.

اگر کمی دقت کنیم، ملاک انتخاب رنگ لباس، نظر شخصی و احساس خود فرد بوده، اما اگر این ملاک را به تمام افراد سرایت دهیم، هر کسی بگوید، به نظر من رنگ شاد این است، نتیجه آن هرج و مرج در انتخاب رنگهاست، طبیعتا این هرج و مرج و تنوع‌گرایی به سایر حوزههای اخلاقی، اعتقادی و رفتاری سرایت می‌کند. اگر ملاک نظر شخصی شد، در اصل خود حجاب و حدود آن هم تردیدهای جدی اتفاق می افتد. کما اینکه عملا این اتفاق افتاده است. هرکسی به گونه‌ای می پوشد و توجیه می‌کند: عیسی به دین خود ، موسی به دین خود، لااکراه فی‌الدین، دلت صاف باشد، هرکسی را در گور خودش می خوابانند.

این نوع برداشت از رنگ حجاب نگاه پیچیده اومانیستی است، که ملاک را نظر شخصی قرار داده نه نظر شارع و عرف متشرعه، نتیجه آن هو هرج و مرج فرهنگی است که عملا مدیریت آن به دست دشمنان می‌افتد. آیا در محیط رانندگی اجازه چنین هرج و مرجی داده می‌شود؟ لذا معقول نیست، کسی بگوید حوزه حجاب و عفاف و حدود آن حوزه شخصی است، که هر فردی بر اساس سلیقه خود تصمیم بگیرد، وانگهی شاد شدن صرفا مربوط به نوع پوشش آنهم در معرض انظار عمومی نیست، اخلاق حسن مهمترین عامل خوشحالی است. رنگهای تند و بازی که برخی در انظار عمومی می‌پوشند، باعث تحریک و جلب نظر دیگران می‌شود و چون به وصال نمی‌رسند افسردگی می‌آورد، بله برخی تظاهر به شادی می‌کنند، اما این به غفلت زدن خود و فریب دیگران است. نشانه آنهم دچار شدن تدریجی به بیمار مدگرای است، این امر چون آرام، آرام اتفاق می‌افتد فرد در لحظه متوجه نمی‌شود، البته این امر در افراد مختلف تفاوت دارد، برخی در هر مجلس، برخی در ماه، برخی درسال و... ببینید چقدر لباس اضافی در خانه هاست.

اصولا اگر عمیق‌تر دقت کنیم، نوع پوشش فقط یک بعد فرد را نشان نمی‌دهد بلکه حاکی از نوع نگرشهای اخلاقی، اعتقادی و رفتاری و درجه ایمان فرد است. لذا کسی که در این حوزه دچاره دیدگاههای شخصی شود مسلم در سایر مراتب ایمانی و رفتاری هم دچار دیدگاه شخصی می‌شود و اگر خود را اصلاح نکند خطر سقوط در کمین اوست، چون انسان در یک مرحله متوقف نمی‌شود و گام به گام به مراحل جدید وارد می‌شود.

توجه داشته باشیم شیطان اول با توجیحات پای متدیینین را با توجیحات می‌لغزاند، آنگاه گناه برای دیگران آسان می شود.

سؤال: افراد، شرایط، ظرفیتها، جایگاه و شخصیت علمی، اجرایی، هنری و ... افراد یکسان نیست، لذا نی شو اونیفرم نظامی به تن همه کرد؟

پاسخ: بی‌شک سلیقه‌ها و موقیت زمانی، مکانی و جغرافیای و حتی فرهنگی و ایمانی افراد متفاوت است، اما، فرد می‌خواهد محور تکامل شخصیتش را نظر شارع مقدس قرار دهد و روز به روز سطوح جدیدی از ایمان، اعتقاد و عمل را پیدا کند، یا خیر می‌خواهد تحت ولایت و تصرف اولیاء طاغوت رشد کند، نوع تولی و ولایت در شکل گیری شخصیت انسانی دخیل است، نوع پوشش هم تابع شکل گیری و رشد شخصیت انسان است، کسی که دنبال رشد الهی باشد روزبه روز دلبستگی و وابستگی‌اش به نوع پوشش و تبرج و جلب نظر دیگران کم می‌گردد و دنبال مدهای جدید نیست(غیر از مواردی که مجوز شرعی دارد مثل زینت برای همسر)، اما کسی که جهت‌گیری التقاطی دارد روز به روز وابستگی‌اش بیشتر می‌گردد. انسان بصیر سعی می‌کند روز به روز هرچه بیشتر از سلیقه‌هایش بکاهد و به نظر شارع بیشتر نزدیک شود تا حتی با نوع لباس به سوی خذا تقرب جوید.لباس اسباب تقرب اوست نه تبرج! لذا انسان برخی افراد را که می‌بیند یا خدا می‌کند. انسان دائم در حال تکامل است و در نوع و سطح تکاملش به نسبتی اختیار دارد، غایت انسان رسیدن به مقام توحید است که با تمام اعضا و ابعادش خدا را می‌پرستد نوع پوشش‌اش نیز مظهری از مظاهر پرستش خداست. بله درجات ایمانی متفاوت نوع پوشش مختلفی دارند که طبیعتا برای تکامل ایمانی آنها باید برنامه‌ریزی‌نمود. وجود سلایق مختلف مجوز رها کردن جامعه نیست، فرهنگ و ایمان و نوع پوشش اجتماعی را با روشهای دینی باید مدیریت نمود.

1390/12/27


» نظر

دلایل ابقای مجدد هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام

*هاشمی نماینده معتقدین به مدرنیته اسلامی است که یک جریان فعال در درون نظام است.

با وجود نقش آشکار هاشمی در فتنه 88 برخی انتظار داشتند او از صحنه سیاسی حذف شود. اما اگر با دقت نگاه نماییم، هاشمی یک فرد نیست، هاشمی نماینده طیف و جریان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خاص و فعالی در درون نظام است که معتقد به تلفیق دین و دستآوردهای تمدن غرب‌اند و البته مدل و الگوی بومی خاصی هم برای این کار ندارند و در عمل مسیر توسعه غرب را طی می‌کنند، گذشته ایشان نشان داد عملا همین روش را طی می‌کنند. اینان مواضع خاصی در اداره نظام دارند و نقش زیادی در اداره و عملکرد نظام دارند، ما با هاشمی تنها مواجه نیستیم، هاشمی نماینده سیاسی یک طیف است که ابعاد فرهنگی و اقتصادی دارند و مشارکت در مدیریت نظام دارند، رهبری سعی دارند، با مدیریت کلان خود آنها را در چهار چوب نظام مدیریت نماید و از انرژی، ثروت و توان فرهنگی و اقتصادی و علمی آنها به نفع نظام اسلامی بهره جویند (با پذیرش ضریب خطا) مسلم این بهتر از آن است که انرژی این طیف مستقیم در خدمت دشمنان قرار گیرد، مصلحت ابقاء هاشمی از مصلحت حذف او بالاتر است. به نظر بنده می‌رسد شخص هاشمی با دخالت در فتنه 88 شناخته شده است، اماجریانهای فکری و سیاسی و مخصوصا اقتصادی همسو با او که به دنبال مدل توسعه و اقتصادی شبه سرمایه داری بوده، شناخته شده نیست، باید گروههایی از این جریانات در معرض و منظر مردم باشند تا لایه‌های فکری آنان افشا شود. لذا برخلاف ادعا برخی که چنین الغاء می‌کنند که مقصود حذب حداکثری است؛ خیر مقصود افشای تدریجی لایه‌های فکری و فرهنگی آنها از یک طرف است تا نظام بیشتر بیمه شود و از طرف دیگر از انرژی آنها در جهت پیش‌برد بخشی از اهداف نظام در اداره و رشد و پیشرفت استفاده می‌شود، به عبارت دیگر بخشی از این طیف جزو کارشناسان نظام می‌باشند، تا رده جدیدی از کارشناسی بر اساس تفکر معتقد به الگوی اسلامی ایرانی به وجود نیایند، نظام برای تعطیل نشدن امور به اضطرار از آنها استفاده می‌کند.  شخص هاشمی با مواضع خود چهره‌اش را آشکار کرده است، اما کسانی که به لحاظ فکری و عملیاتی در نگاه به توسعه اجتماعی همسو با او بودند، روشن نمی‌باشند و در ارکان نظام حضور دارند، اتصال آنها به خاندان هاشمی در افشای چهره آنها مؤثر است. نظام در مراحل گذار هم تا آنجا که ممکن است از آنها بهره می‌جوید و هم کسانی که توان همراهی با مواضع قاطع ما با استکبار را ندارند، افشای می‌کند. در طی شدن این مراحل نیز فرصتی برای نیروهای خودی پیش می‌آید که به نوسازی فکری و عملیاتی خود بپردازند. در صورت جایگزین شدن نیروی قوی در عرصه‌های مختلف نظام اسلامی به لحاظ مدیریتی امکان حذف این طیف وجود دارد، دقت کنیم این طیف علی رغم تمام انحرافاتی که دارند و ایجاد کردند، درون نظام‌اند و امکان بهره گیری از انرژیها در مراحل گذار وجود دارد. علاوه بر اینکه بخشی از مدیریت و جامعه و نخبگان هنوز به دنبال تلفیق غرب با دین‌انند و اعتقاد جدی به تمدن اسلامی ندارند، این جریانات را نمی‌توان با صرف نفد نظری افشا نمود، بر فرض هم که با نقد افشا شوند، کدام نیروی کارشناسی می‌خواهد جای آنها را بگیرد، لذا اضطرارا از آنه بهره گرفته تا نیروهای خود به طور جد به نوسازی خود بر اساس نگاه حکومتی به دین بپردازند و بتوانند کارایی نظام را در صحنه اداره ارتقاع بخشند، بنابراین مسئله صرفا، مسئله جذب نیست، بلکه مسئله مدیریت راهبری نظام در تمامی ابعاد است و بالا بردن کارایی نظام و استفاده از ظرفیتهای گوناگون است. طبیعتا در مسیر تکامل و رشد نظام و پدید آمدن رده جدیدی از نیروهای تونمند، کارآمد و قوی، نیروها سابق در صورت عدم همراهی منزوی می‌شوند. نظام اگر با شخص هاشمی تنها مواجه بود به راحتی می‌شد آن را حذف نمود، اما هاشمی نماینده یک طیف فکری است، اگر لایه های التقاطی فکری آنها در اداره و توسعه نظام روشن نشود، ده، بیست سال دیگر تفکر هاشمی در قالب شخصیتی دیگر ظاهر می شود و تا جامعه متوجه آن شود، دهها سال می‌گذرد، همین الان بسیاری تفکرات هاشمی را در الگوی توسعه نمی شناسند، نظام سعی دارداین موضع را روشن کند. واضح‌تر بگویم دهها سال است رهبری مسئله اسلامی شدن دانشگاه را مطرح نمودند، اما بسیاری هیچ حرکت جدی انجام نمی‌دهند، اینان یا غافلند یا همسو با تفکر هاشمی، دقت کنیم هاشمی خود را صاحب نظر می‌داند و نظراتش با رهبری فرسنگها فاصله دارد، به خصوص در سیاست خارجی، اما رهبری سعی در مدیریت او دارد، بلاخره نشان از بخشی از ظرفیت اجتماعی است، این ظرفیت با مدیریت کلان و کنترل می‌تواند در مراحل عبور در خدمت نظام قرار گیرد و این به معنای پذیرش مطلق آنها نیست، بلکه به معنای انحلال توان آنها در قدرت برتر نظام است و این الگوی برای سائر کشورهای انقلابی است که ظرفیتهای گوناگون را در درون خود با مدیریت کلان منحل نمایند همانگونه که از تکنولوژیهای جدید برای توسعه نظام بهره جسته می‌شود تا نظام به مرحله تولید بر اساس نیازها و الگوی بومی برسد. رهبری با مواضع قاطع و استراتیژیک خود در مقابل استکبار اجازه انحراف نظام را نمی‌دهند، چون تمامی جریانات مجبورند در برنامه‌های داخلی به نحوی این موضع اساسی را رعایت نمایند.

بنابر این تحلیل مواضع جبهه پایداری در خالص سازی نیروها کاملا صحیح است، منتهی باید ادامه یابد تا تبدیل به گفتمان غالب اجتماعی گردد و با نیرو و کادرسازی سطح جدیدی از کارشناسی، نخبگان سیاسی و فرهنگی را پدید آورد تا در آینده امکان تغییرات اساسی در ساختار قدرت فراهم شود. رسیدن به این مرجله نیازمند توجهات بیشتر به مطالبات مقام معظم رهبری در عرصه‌های گوناگون به ویژه اسلامی شدن دانشگاه و تولید علوم انسانی اسلامی است.

1390/12/26   


» نظر

پس پرده سؤال از رئیس جمهور

 

این روزها آنقدر در رسانه‌ها بحث سؤال از رئیس جمهور را بزرگ کرده تا کمتر کسی به خود جرعت تردید بدهد که چرا، هدف پشت پرده چیست؟

به سؤالاتی که در سایت شفاف از جبهه پایداری شده نظر کنید، صحیح وغلط را با هم مخلوط کرده و به خود جامعه می‌دهند، من بی‌اختیار یاد منافقین افتادم، مثلا طرح عدم واریز 4 میلیادر به خزانه نه برای ما قابل اثبات است نه قابل رد، علاوه کاری از دست ما بر نمی‌آید. پخش این مسائل و شبهه افکنی جز سلب اعتماد به مسؤلین ثمری دیگری ندارد، علاوه بر اینکه به نظر می‌رسد هدف بالاتری در پس پرده است و آن جبران آبروی ریخته شده در کودتای نافرجام 88 و به چالش کشیدن رهبری است، هدف صرفا احمدی نژاد نیست، احمدی نژاد بهانه است، ببینید همین آقایان در ماههای اخیر بحث نقد رهبری و نظارت بر ایشان را مطرح کردند که در  وبلاگ تسبیح  سیاسی کم و بیش خبرهایش آمده است. این یک جریان است و سؤال پوشش است. علی مطهری که سردمدار این جریان است در سایت خبری آنلاین می‌گوید:  شاید نخستین کسی که آقای احمد‌ی‌نژاد را شناخت و احساس خطر کرد و نحوه مدیریت وی بر کشور را خطرناک توصیف کرد آقای هاشمی بود.

به گفته وی، تا زمانی که آیت?الله هاشمی?رفسنجانی به صحنه سیاسی برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نکند بحران سیاسی اخیر تمام نمی‌شود، چون نقطه نظرات ایشان عادلانه و واقع بینانه است. خبر آنلاینhttp://www.khabaronline.ir/detail/196211/politics/parties

دقت نمایید: دوستان خودی منکر اشکالات در شخص رئیس جمهور و مثلا مشائی و طرفداران او نمی‌باشند، بلکه مسئله بالاتر از اشخاص است، همه دولت که این افراد نیستند، دولت یک نهاد جمعی است که ظرفیتهای زیادی دارد، باید از ظرفیتهایش استفاده نمود و نقاط ضعف را با روش صحیح که دشمنان نتوانند سوء استفاده کنند به وسیله وضع قوانین به حداقل رساند. دوستان که مسئله تعامل را مطرح می‌کنند برای سرپوش نهادن بر نقاط ضعف نیست، بلکه برای استفاده حداکثری از ظرفیت و توان نهاد دولت است، مسئله، مسئله تعامل دو نهاد است که باید یک رویه در نظام شود، نه تعارض، جنگ، دعوای سیاسی، خطی و باندی.نگاه به رابطه مجلس و دولت نگاه کلان باید باشد که ناظر به تنظیم رابطه دو نهاد جمعی در چارچوب نظام و نظارت رهبری است، نه شخص فلان و فلان و اشکالات اشخاص. نگاه به رابطه مجلس و دولت تنها ناظر به یک زمان و شرایط خاص محدود نمی شودف نگاه نگاه راهبری، کلان و درازمدت است، که باید بین تمام قوا با وجود ظرفیتهای متعدد و نقاط ضعف حاکم شود، باید از نقاط قوه قوا استفاده نمود.

لذا پرواضح است طراحان سؤال که جلو دار آنان علی مطهری است، به دنبال نیات دیگری می‌باشنداین سؤال چه موفق بشود یا خیر قطعه‌ای از پازل پیچیده‌ای است برای به چالش کشیدن مدیریت کلان رهبری، آنها حتی در سؤال از خانه‌ نشینی احمدی نژاد به دنبال دفاع از رهبری نمی‌باشند والا نظر معظم‌له را در طرح این سؤال جویا می شدند، رهبری زنده، حی و حاضرند، بروید سؤال کنید در شرایط بیداری اسلامی و عقب نشینیهای مکرر غرب از مواضعش، به چالش کشیدن رئیس جمهور و دولت، به بهانه اشکالاتشان به صلاح است یا خیر؟

اصلا مجلس به دنبال حل اشکالات است یا محاکمه؟؟؟

باید سازکار و مدل رفع اشکالات را پیدا نمود نه خوراک برای ضد انقلاب و رسانه های بیگانه. ببینید در طرح مجدد این سؤال سایت یاهو چه نوشت:  پارلمان ایران احمدی نژاد را کباب می کند!! http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=58505&Serv=26

جالب است در این فضای که عده‌ای آتش تهیه برای سؤال و به چالش کشیدن دولت می‌ریزند، روزنامه دولتی ایران هم در چند روز اخیر سعی در شعله‌ورکردن این آتش می‌کند مثل تیتر امروز: مجلس جلو افزایش یارانه نقدی را گرفت. یا تیتر چند روز قبل مبنی بر شکست سؤال کنندگان از رئیس جمهور در انتخابات. دقت نمایید اینها همه حواشی است، این امور نباید موجب انحراف ما از نگاه کلان به رابطه قوا شود، روزنامه ایران و آقای جوانفکر برابر با دولت نیست، دولت یک نهاد و شخصیت حقوقی مستقل دارد، که در حال تطور و تکامل و تغییر در چارچوب نظام اسلامی است، طبیعتا کسانی که همراه تحول در نظام، تغییر یابند، ماندگارند و الا مثل خاتمی و هاشمی منزوی می‌شوند، البته در زمان تصدی هم تا آنجا که ممکن است از انرژی آنها برای توسعه و پیشرفت نظام با پذیرش ضریب خطا استفاده می شود. دولتهای وقت به شکل نسبی نشان از ظرفیت نسبی جامعه در مسیر تکامل خود می‌باشد، لذا با سعه صدر از آنها برای پیشرفت استفاده می‌شود و در ادامه اگر با نظام بودند که به نفع دنیا و آخرتشان بوده والا تدریجا در فتنه‌ها منزوی می‌شوند. یادم هست در زمان جنگ رزمندگان در مرزها که دفاع می‌کردند، عده‌ای در داخل حتی در حوزههای دینی علیه نظام کار می‌کردند، دفاع آنها دفاع از کیان اسلام بود، نه دفاع از آن غافلان یا معاندان، الان هم دفاع از دولت دفاع از کیان نظام در شرایط کنونی جهان اسلام و بیداری منطقه و جهان است و الا ما به اشکالات وقفیم ولی راه حل آنها راهی نیست که برخی پیشنهاد می‌کنند، تا عده‌ای دیگر از آب گل آلود ماهی بگیرند.

لذا نباید از جریانی که منافعش در احیای مجدد هاشمی به بهانه‌ی به ظاهر به حق، است غفلت نمود!

1390/12/23

 


» نظر

بلوغ سیاسی

یکی از اصلی‌ترین انگیزه حضور مردم در انتخابات اخیر مقابله با تهدیدات دشمنان بود. این نشان از بلوغ بدنه عمومی جامعه است. که موضوعات را از زاویه کلان نگاه می‌کنند. هدف نظام اسلامی هم این است که نگرش عمومی به مسائل اجتماعی را ارتقاء دهد. ما در تمامی ابعاد با دشمنان درگیریم، عقب راندن آنها در عرصه‌های گوناگون نیاز به مشارکت و حضور گسترده مردمی دارد. عرصه‌های اقتصادی، عرصه ملموس حضور بخشی از روشهای دشمنان است. رواج اقتصاد شبه سرمایه‌‌داری و پیروی از مدلهای توسعه شبه غربی در سازندگی جامعه از موارد درگیری ما با دشمنان است. گسترش بورس، بانکها، کارخانه‌های بزرگ(برخی)، و در مجموع تمرکز در تولید ثروت، تمایل به تجمل‌گرایی، فاصله طبقاتی و... نشانه‌های آن است، مانع اصلی جریان عدالت مدلهای غربی است. تا جامعه بلوغ لازم در تمامی عرصه‌های درگیری با مدلها و الگوهای را پیدا نکند، نمی‌توان حرکت مورد انتظار را انجام داد. امروزه در جامعه ما انتظارات اجتماعی از دولت و حکونت به شدت بالا رفته است و بسیاری احساس به حق یا به ناحق نارضایتی می‌کنند، این نارضایتی ناشی از عدم احساس درگیری در تمامی ابعاد با دشمنان و لزوم حضور و مشارکت در درگیری است. این است که نظام اسلامی در برانگیختن افکار و تمایلات عمومی در مقابل مدلهای اقتصادی، فرهنگی دشمنان حساس است، این احساس باید عمومی شود که ما در تمامی ابعاد با دشمنان درگیر هستیم، تا مردم انرژیشان را برای مقابله به مشارکت بگذارند. بالا بودن برخی انتظارات اقتصادی از نظام اسلامی برای رفاه عمومی، ناشی از همین است که در این بخش برخی احساس درگیری و مشارکت ندارند. تا احسااس درگیری عمومی نشود، نمی‌توان گام مؤثر برداشت. در هر جا این احساس عمومی شد ما توانستیم حرکت مؤثر انجام دهیم . در این انتخابات مردم احساس درگیری کردند و به حق وارد میدان شدند، نتایج فراوانی نیز برای نظام اسلامی داشت، یکی از آنها عقب نشینی آشکار آمریکا از تهدید جنگ بود. پایه‌های حرکت عمومی در تمامی ابعاد در نظام اسلامی بدنه عمومی جامعه است، که از آن به مردم سالاری دینی تعبیر می‌شود. پیش‌برد اهداف در جامعه اسلامی با فشار بر گرده عمومی نه ممکن است نه مجوز شرعی دارد، لذا بر بصیرت بخشی و آگاهی آفرینی و آشکارسازی روشها و شیوه‌های دشمن تأکید زیاد می‌شود. از این طریق نیز بساری از غافلان آگاه می‌شوند. البته خودیها باید به این سیاست کلان نظام اسلامی توجه داشته باشند. جریان احکام اسلامی هم وابسته به همین نگاه است. بدنه عمومی جامعه و خواص باید به مقابله با روشها و الگوهای نفوذی مبارزه کنند، نه اینکه مرتب به دنبال بالا بردن احساس طلبکاری از نظام باشند. همه ما مدیون نظام اسلامی، امام راحل، امام خامنه‌ای، شهدا، خانوادهای شهدا و ایثارگران می‌باشیم، اگر آنها نبودند مردم ما در این منزلت از عزت نبودند، لذا کسی از انقلاب اسلامی طلبکار نیست. روش کلان مدیریت اجتماعی در مواجه با خواست و انتخاب اجتماعی صرف پذیرش آن نیست، بلکه مدارا و انعطاف است تا بلوغ لازم پیدا شود. لذا نظام در مواجه با انتخابات اشتباه اجتماعی مثل انتخاب خاتمی مقابه با شدت نیست، بلکه هم تا آنجا که ممکن است از انرژی او استفاده شده و هم به‌گونه‌ای که جامعه دچار تنش نشود به شفاف سازی مواضع آنها می‌پردازد. اصلی‌ترین موضع نظام موضع در مقابل دشمنان است، از این طریق هم تمایلات اجتماعی ارتقاء می‌یابد و هم چهره‌های سازشکار مشخص می‌شوند. هیچ امری برای یک جامعه بالاتر از عزت و استقلال در تمامی ابعاد نیست. گسترش روحیه عزت‌خواهی در درجه اول در مواجهه با دشمن می‌باشد. نظام با گسترش این روحیه بستر رشد در تمامی ابعاد را فراهم می‌کند. جریان احکام هم با گسترش تنفر عمومی از روشها و مدلهای خرد و کلان ممکن است. به عنوان مثل تا تنفر عمومی از الگوی گردش مالی متمرکز(بانکها) پیدا نشود، جریان عدالت اجتماعی در تولید، توزیع و مصرف ممکن نیست. اگر این روحیه پیدا شود، تدریجا جریان مدیریت اجتماعی که بخش اعظم آن از طریق انتخابات انجام می‌گیرد، اصلاح شده و به عنوان مثال قوانین لازم در مجلس به تصویب می‌رسد و نظارتهای لازم برای جریان انجام می‌گیرد. انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی نشان داد مردم بلوغ سیاسی لازم برای ورود به عرصه‌های کلان درگیری با دشمنان را در عرصه‌های مختلف دارند، منتهی رشد این امر نیاز مدیریت فهیم و آگاه و همگام با رهبری دارد. به امید تشکیل دولت اسلامی کامل که تمامی مدیران و کارشناسان عزم لازم را برای پاکسازی جامعه از الگوهای غیردینی را داشته باشند(انشاءالله).  

1390/12/22


» نظر

قصه آزادی آمریکایی

 

مقدمه:

1-با عرض پوزش قحط الرجال بود، دیدم در حوزه غربشناسی کمتر از زبان کارآمد طنز استفاده می‌شود، به ناچار قلم به دست گرفته، تا توانستم نوشتم، اگر شما بهتر می‌نویسی، معطل نکن بنویس، آخه جوانهای امروزی از بس فیلم و... دیده‌اند، کمتر حوصله تحلیلهای پیچیده فرهنگی، فلسفی و... دارند. با زبان قصه و طنز بهتر می‌توان واقعیات غرب را تبیین نمود.

2-کسانی که برخی جلوهای آزادی و توسعه در غرب را دیده و گمان می‌کنند، ما عقبیم، با دقت بخوانید، اگر ما هم به همان سمت برویم، با همان چیزهای مواجه می‌شویم، که امروزه غرب با آن روبه روست.

اصل مطلب:

اما حکایت آزادی در غرب، چه کسی می‌گه  غرب بده، به آنجا سفر نکنید، خیر خیلی هم خوبه، ما که شنیدیم دهنمان آب افتاد، غلط می‌کنه هرکی می‌گه غرب بده، خیر خیلی هم خوبه؛ خوب، خوب.

در آنجا همه آزاد، آزاد، آزادند، هرچی دلت بخواهد، هرکجا بخواهی بروی، هر کسی را بخواهی، هر جوری بخواهی، مخصوصا زنها، آزادند، هر جوری دلشون خواست بیرون بیایند، تقید به لباس خاصی نیست، حتی اگر دوست داشته باشان می‌توانند بی لباس بیایند، اصلا هم کسی کاری به کارشان ندارده آزادی به تمام معناست، البته فرد یا گروهی یا حتی دولت هم با ابزارهای مثل رسانه‌ها آنها را مجبور به آزادی نمی‌کند!!! با هر کسی خواستید می‌توانید ارتباط بر قرار کنید، هیچ مانع اجتماعی وجود ندارد، کسی از شما سؤال نمی‌کند، مخصوصا ارتباطات... اقتضای آزادی است، مگر چه عیبی دارد. در طول تاریخ زنها اسیر بودند و نمی‌توانستند با دیگران آنگونه که دوست داشتند ارتباط برقرار کنند و لذت ببرند. اما امروزه آزادند هرگونه لذتی که دوست داشتند، ببرند، مگه عیبی داره؟؟؟

امروزه حتی مجبور نیستند 9 ماه تحمل کنند، به راحتی می‌توانند جنیین را دور انداخته و از شرش خلاص شوند، آخر بچه محدودیت می‌آورد، نمی‌گذارد انسان آزاد باشد. دنیا، دنیای آزادی است، اصل لذت است و بچه مانع آن، قبلا برای لذت مجبور به تشکیل خانواده بودند، اما امروزه آزادند، هر روزیک خانواده جدید، حتی چند نفره، حتی با حیوانات مثل سگ تشکیل دهند، چه آزادی‌ای از این بالاتر! الان حتی دو مرد یا دو زن یا یک زن با چند مرد آزادانه خانواده تشکیل می‌دهند و رسما ثبت می‌کنند، البته اینکه مانع از آزادی آنها برای تعامل با دیگران هم نمی‌شود، و هر وقت خواستند خانوادههای جمعی بزرگی تشکیل می‌دهند، اصلا آنجا همه با هم زن و شوهراند!!! و آزاد، آزاد، کسی هم آنها را مجبور نمی‌کند، مگر حکومتشان مثل دیگر حکومتهاست، خیر اصلا آنها هم اهل حال‌اند مثل سارکوزی، اصلا نیازی به فرهنگ سازی هم نیست، همه آزاداند، کیف دنیا را ببرند، حتی بالاتر مراکزی برای لذت جویی دسته جمعی درست شده و همه با هم آزادانه از هم لذت می‌برند، کسی هم ناراحت نمی‌شود. اتفاقا برای همین آزادی است که از کشورهای دیگر روسپیها را وارد می‌کنند. روسپیها هم آزادانه می‌آیند، نه به خاطر فقر و فشار اقتصاد جهانی بر کشورشان.

آزادی در غرب واقعا غوغا می‌کند، مردم آزادند از تمام حالات فردی و جمعی خود آزادانه عکس و فیلم تهیه کنند، البته آزادانه برای کل مردم دنیا بفرستند تا مردم دنیا آزادانه از آنها کمال استفاده را ببرند و الگو بگیرند، الگوی آزادی آمریکایی بی‌حد و حصر زنان و مردان. اینترنت را هم برای همین درست کرده‌اند، 50 میلیون سایت مستهجن مروج آزادی آمریکایی‌اند.

واقعا آزادی مطلق را آنجا همه احساس می‌کنند. امکانات فنی نیز روز به روز کارآمدتر،سریعتر و آسانتر برای توسعه آزادی ایجاد می‌شود. آنها هدفشان توسعه آزادی در کل جهان است. اتفاقا اگر به کشوری مثل افغانستان حمله می‌کنند، برای توسعه آزادی است. حکومتهای که زیر بار آزادی نمی‌روند و نمی‌گذارند، زنان و مردان آزاد باشند باید سرنگون شوند.

آنجا آزادانه هزاران نشریه، کتاب، رمان، شعر و... در مورد آزادی خود به روز تولید می‌کنند، تا آزادی روابط به روز متنوع‌تر شود، آخه آزادی یکنواخت هم خسته کننده است، میلیونها سایت و متخصص با تحقیقات علمی برای به روز کردن و تنوع آزادی متناسب با سلیقه‌های مختلف، سنین، اقشار مختلف تلاش می‌نمایند، یکی از مواردی که ترویج می‌کنند، دزدیدن آزادانه زنان آزاد و آزار و اذیت آزادانه جنسی آنان و انتشار آزادانه تصاویر آنان در اینترنت است، بلاخره این هم تنوع در آزادی است. این تلاشهای شدید برای این است که اگر کسی خیال مخالفت با آزادی در ذهنش خطور کند، بفهمد با تنگنای اجتماعی گسترده‌ای مواجه خواهد شد.

در آنجا اکثریت مردم آزادی را دوست می‌دارند و اتفاقا به خاطر همین روابط آزاد دارند و قریب 40 درصد فرزندان از همین روابط آزاد به وجود آمده‌اند.

تازه خود بچه‌ها از کودکی یاد می‌گیرند چگونه آزاد باشند، آزادی را با تجربه از کودکی یاد می‌گیرند، برخی مدیران، معلمان و حتی پدر و تلوزیون و... عملا مشق آزادی به آنها می‌آموزند. آخه بچه‌ها باید برای آینده تربیت شوند و عملا تمرین کنند، البته گاهی هم برای تمرین آزادی مجبور به خشونت می‌شوند. گفتم خشونت یادم به زندانهای آمریکا افتاد. تعداد بسیار زیاد زندانی‌های آمریکا هم معلول همین آزادی است. بلاخره حفظ آزادی هم هزینه دارد.، جرم و جنایت و آدم کشی هم جزء آزادی است. یک وقت کسی می‌خواهد آزادانه کاری انجام بدهد، دیگری مانع می‌شود واین عصبانی شده، آزادانه او را می‌کشد، خوب آزادانه هم به زندان می‌رود، آنها در زندان هم آزاداند، همان آزادی بیرون زندان البته با کمی شرایط سخت، خوب این هم که اقتضای آزادی است.

لذا انواع و اقسام آزادیها در غرب هست، همه در آنجا طالب آزادی‌اند، زنده باد آزادی.

ای کاش مردم دنیا آز آنها یاد می‌گرفتند و گام به گام، قدم به قدم، تدریجا، آرام آرام به آن سمت حرکت می‌کردند. مسیر توسعه خود را در این جهت قرار می‌دادند.غرب، بخصوص آمریکا چند قرن است که آزادی را تجربه کرده است، به همین خاطر جزء کشورهای توسعه یافته‌اند. کشوری توسعه یافته است که از آزادی مطلق برخوردار باشد. ارزش یعنی آزادی بی‌حد و حصر، چیزی بالاتر و برتر از آزادی نیست. دنیا که چند روز بیشتر نیست، بعدش هم که معلوم نیست، باید نهایت استفاده جمعی را از آزادی برد و لذت جوی در تمامی ابعاد را به اوج رسانید، تمام امکانات اجتماعی از جمله توسعه علوم و تکنولوژیها را هم صرف لذت جوی و تنوع‌طلبی بیشتر نمود..

 بله برخی چشم دیدن مدرنیته را ندارند، اینها واپسگرا، متحجر و ضد آزادی و انسان محوری‌اند.

 یک وقت فکر نکنید به انسانها مخصوصا زنها جسارت می‌شود خیر آنها محترم‌اند، احترامشان به آزادی است. هرجوری دوست داشته بگردند، هرجا خواستند بروند، مخصوصا عکسشان را روی کالاها بگذارند، حتی برای فروش حیوانات از آنها استفاده ‌کنند، این می‌شود استفاده بهینه از زن!!!

خیال نکنید در آنجا مردها همه‌کاره‌اند و از زنان استفاد ابزاری می‌شود، خیر زنها حس خود آرایی دارند و می‌خواهند از جاذبه خود برای جلب نظر دیگران استفاده کنند، خوب آنجا همه آزادند برای همه خود را عرضه کنند، امکانات اجتماعی لازم برای این امر در تمامی ابعاد اختصاص داده‌اند.، خیال نکنید، در آنجا کسی به کسی تعرض می‌کند، خیر خودشان آزادانه در مراکز عمومی هر جوری بخواهند عرضه می‌کنند، البته گاهی هم کسی آزادانه به خشونت متوسل می‌شود. بله این جوری نیست که فقط در آزادی، آزاد باشند، خیر در خشونت هم آزادند. آزادانه به روی هم اسلحه می‌کشند و...

اما در مورد آزادی در کار و اشتغال زنان، فکر نکنید کسی آنها را مجبور کار در کنار و هم دوش مردان می‌کند، خیر آنها چون آزادند، زندگی مدرن و ماشینی را انتخاب کرده‌اند، خوب آزادانه تلاش می‌کنند، زن برای خودش تلاش می‌کند، مرد نیز برای خودش تا بتوانند هزینه‌های آزادیها، پارتیها، کابارها، دانسنگها و... را تأمین کنند، اگر احیانا بچه‌ای هم به دنیا آمد، بزرگ که شد او هم تلاش می‌کند، اگر تلاش نکند، نمی‌تواند از آزادیها بهره مند شود، همه در تلاش و جنبش و تحرک‌اند تا یک دنیای به تمام معنا "سکشوال"(جهان جنسی) را توسعه دهند، همه تلاشها، اختراعات و اکتشافات و نوآوریها برای تأمین غرائز در تمامی ابعاد است، حس پنج گانه بر محور تلذذ بیشتر با تمامی علوم و تکنولوژیها و ساختارها دائم در حال تحریک و ارضاءاند ، بینایی (با تصاویر و دیدن افراد متلذذ شود و تحریک شود)، شنوای(با آهنگها)، بویای(با ادکلان و عطرهای محرک)، چشائی(با غذاهای متنوع) حس لامسه، و حس ششم دائم با نوآوریهای جدید و متنوع در حال تحریک و ارضاءاند.(می‌بخشید کمی فلسفه می‌بافتیم). البته کسی، کسی را مجبور به کار نمی‌کند، ولی اگر در شرکتها، بانکها، بازاربورس، مراکز پژوهشی، کارخانها و... کار نکند، نمیتواند آزاد باشد.

اما در محیط کار نیز رابطه زنان و مردان بسیار صمیمی، گرم و آزادانه است و لذا گاهی برای تنوع به همسرانشان خیانت می‌کنند. اتفاقا با حضور زنان ، اشتیاق و نشاط بیشتری برای کار پیدا میشود، زنها در اشتغال واقعا آزاد‌اند، هر شغلی بخواهند انتخاب می‌کنند و هیچ محدودیتی دینی هم ندارند، حتی از جاذبیتهای جنسی خود برای رونق بخشی به اقتصاد و توسعه، کمال استفاده بهینه را می‌برند، برای همین است که بسیاری از منشیهای زن، استفاده می‌کنند. واقعا حضور آنها در صنایع، آزمایشگاهها، بانکها، تولید علم و... همه وهمه باعث پیشبرد آزادی است. اصلا مسئله برداری مدرن نیز دروغی است که مخالفان آزادی شایع کردند. اتفاقا صنایع بزرگ و شرکتهای چند ملیتی، بازار بورس، همه حافظان آزادی‌اند، نباید گمان نمود شرکتهای چند ملیتی از زنان سوء استفاده می‌کنند و صرفا به دنبال اضافه کردن سرمایه‌های کلان‌اند، خیر اینها را دشمنان آزادی و اشتغال درست کرده‌اند، حتی شرکتهای صهیونیستی در تلاش‌اند تا آزادی زنان در تمامی ابعاد را گسترش دهند، مانع اصلی همین قید و بندهای مثل حجاب است که ادیان درست کرده‌اند، آنها این موانع را برداشته‌ ند تا زنان با آزادی تمام کارخانه‌های عظیم، شرکتهای چند ملیتی که پشتوانه آزادی مدرن می‌باشند را بچرخوانند و تمام انرژیها صرف توسعه آزادی و تلذذ‌جوی در تمامی ابعاد گردد. تولیدات فکری و نوآوریهای علمی زنان و مردان در تمامی عرصه‌ها شبکه‌ ی پیچیده از علوم، تکنولوژیها، ساختارها و محصولات را به وجود می‌آورد که منتجه آن توسعه آزادی انسان در تمامی ابعاد است. حقیقتا آزادی انسان(حتی از خدا) در آنجا محور است. انسان آزاد است هر کاری خواست انجام بدهد و علوم، تکنولوژیها و ساختارهای مدرن همه در خدمت تأمین خواست انسان‌اند. مدیریتی خاص نیز آنها را مجبور به مشارکت اجتماعی نمی‌کند، جبر مدرنیته حاکم نیست، بلاخره باید جامعه بگردد، مگر می‌شود، جامعه آزاد، بدون سرمایه‌داری و سرمایه سالاری، عده‌ای باید ثروتهای میلیاردی در اختیار داشته باشند تا صرف حفظ، ترمیم و بالندگی آزادی مخصوصا آزادی جهانی نمایند، مشارکت مستقیم و غیر مستقیم زنان در شرکتهای فراملیتی و توسعه علوم، برای پاسداری از آزادیهای جهانی مخصوصا سکشوال است.

 بنابر این با وجود آزادی دیگر مشکلی وجود ندارد. آزادی درمان همه دردهاست، آزادی اکسیر اعظم است. هر وقت هم افراد از آزادی و تنوع طلبی در آن خسته شدند، راههای زیادی پیش روی آنهاست، استفاده از داروهای اعصاب و روان، مواد مخدر، ، موسیقی آرا...م م م م بخش، قرصهای توهم زا. نوشابه‌های الکلی که نگو و نپرس، غوغا می‌کند.البته بسیاری از اوقات هم برای حل مشکلاتشان از راه‌های قانونی و غیر قانونی آزادانه دزدیهای بزرگ و جنایتی وحشتناک می‌کنند. خوب اینها میوههای درخت آزادی است. پیدایش هزاران مکتب فلسفی اومانیستی، پوچگرایی، شیطان پرستی، زن پرستی و... از شاخه‌ها و ثمرات آزادی است. بلاخره برای بازی، بازی با آزادی باید فکر، فلسفه و دین جدید تولید کرد(بافت)

دست آخر اگر تمام راههای آزادی را طی کرده و خسته و درمانده شده، آزادانه دست به خودکشی می‌زنند. آمار بالای خودکشی در غرب نشان از آزادی گسترده و توسعه بافته است!

آنجا آنقدر کالاها هم آزاد است که(در عصری که بردگی از بین رفته) زنان آزادانه بعنوان کالا محترمانه خرید و فروش می‌شوند، آنها را از آسیای میانه و... می‌آورند و در کنار سایر کالاها می‌فروشند.

تحصیل و آموزش عالی در آنجا نیز حافظ آزادی است، تربیت نیروهای متخصص و کارشناس برای حفظ و توسعه اقتصاد سرمایه‌داری که حافظ آزادی است امری بدیهی است، تزلزل در تأمین نیروهای تخصصی آزمایشگاهها، ادارات، وسایل ارتباط جمعی و... موجب تزلزل آزادیهای بی‌حد و حصر است. مردم مخصوصا زنان با مشارکت همه جانبه خود مرتب ثروتهای ناچیز میلیاردی عده‌ ی قلیل، بیچار که حافظان آزادی‌اند را افزایش می‌دهند. این امر نیز کاملا طبیعی است مردم از سر صدقه آنهاست که آزادند و نان می‌خورند.

اتفاقا یکی از نکات ظریف آزادی در همه ابعاد، استقلال دادن به همه زنها و مردهاست. مردها مثل ایران خودمان مجبور نیستند، زنان را به لحاظ مالی تأمین کنند. زنان نیز آزادانه و مستقل با شرکتهای بزرگ همکاری و تعامل دارند و مخارج خود را تأمین می‌کنند. زنان در آنجا کارائی فوق‌العاده‌ای دارند، یکی از خصوصیات مهم زنان نظم پذیریشان است. زنان مثل ماشین منظم کار می‌کنند، این نشانه پیشرفت است. زنان با هماهنگی با ماشینها با سرعت زیاد کالاهای تأمین کننده غرائز را تولید می‌کنند. و در مراحل فروش و توزیع نیز از جاذیتهای خود استفاده می‌کنند، واقعا که زنان کارایی و کاربردهای بالای در غرب، در تولید، توزیع، تبلیغ، فروش و مصرف دارند. غرب مهد آزادی است، تمدن، تمدن آزادی‌خواهان در همه ابعاد است(مخصوصا آزادی در فروش و به هراج گذاشتن عفت)

ساختارها و حضور اجتماعی همه و همه به دنبال استفاده بهینه و آزادانه از زن است!!!! نمی‌دانم چقدر متوجه شدید، استقلال و آزادی زنان چه دست‌آورد بزرگی است، که بسیاری از آن غافل‌‌اند. رکن رکین توسعه اجتماعی، علوم و... همین حضور آزادانه زنان در تمامی ابعاد است، البته خانواده هم مهم نیست. زنان انرژیها و توانایی‌های بالقوه زیادی دارند که باید خرج توسعه اجتماعی شود و خانواده مانع آن است. اصلا زن در غرب مظهر آزادی است. زنان آزادانه در تمام بخشهای توسعه اجتماعی مشرکت می‌کنند.

چیز عجیبی است در غرب همه چیز به همه چیز ربط دارد آزادی بدون مشارکت اجتماعی ممکن نیست، مشارکت بدون توسعه علوم و تکنولوژیها و ساختارها ممکن نیست و ساختاری ایجاد شده تا آزادیها را مرتب توسعه دهد و انسانها نه تنها به تمنیات نفسانی و متنوع خود برسند، بلکه دائم سطوح جدیدی از خواهشهای نفسانی جمعی نیز ایجاد می‌شود و آن ترکیب سازی مدام موضوعات باهم است، مثل ترکیب موسیقی با نور و شعر، این سه با رقص و مدل لباسهای خاص، کفش، کمربند، کلاه، اینها با قرصهای محرک زن و مرد، همه با رقص‌های فردی و جمعی، اینها با لوازم آرایش و... عکس‌ها، فیلمها، اینترنت، هالیود، ماهوارها و شبکه‌های تلوزیونی، نوشابه‌های الکلی خاص، غذاهای متنوع و محرک، الگوهای مختلف زیبای‌اندام و زیباسازی و جراحی و پزشکی، ژورنالها، روزنامها، سایتها، کتابها، مجلات، تشکلها، نوع خانوادهها، پارکهای مخصوص، دانسنگها و مهمتر فکرها، فلسفه‌ها از جمله فلسفه هنر مدرن، تئوریها، معادلات مدیریت کلان همه‌ی بخشهای فوق، جامعه شناسی و روانشناسی، سرمایه‌داران، کارتلها و تراستها، کارمندان، بازار بورس، ورزشهای خاص مثل ژیملاستیک، نوع ساختمانها(اپن برای در معرض دید بودن).

تمام تکنولوژیها و صنایع مربوط به آن مثل رایانه‌ها و رسانه‌ها و علوم مربوطه به تولید این تکنولوژیها مربوط است. مثل فیزیک، شیمی، زیست، ریاضی، روانشناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه. روانشناسی است که تأثیرات ترکیب حرکات موزون، شعر، نور و... در حالات انسان بیان می‌کند. نور مربوط به فیزیک است و فیزیک مربوط به روانشناسی، روانشناسان می‌گویند چه نورهای با چه ویژگیهای را تولید و ترکیب کنید تا باعث افزایش شادی، غم، توهم و... شود. آنها می‌گویندچه نورها و رنگهای در اینترنت و رسانه‌ها استفاده شود که بیشتر تحریک کننده و توهم زا باشد. همین تلوزیونها، قبلا سیاه و سفید بودند، حال رنگی و سه بعدی شده‌اند، صنایع عظیم برق ماشین سازی، نفت و... همه پشتیبانی می‌نمایند تا رسانها تولید شده و کار نماید و الگوهای خاصی از آزادی و زندگی را ترویج نمایند. عمومی شدن و استفاده آسان و آزادانه از موسیقی، فیلم، عکس، اینترنت و محصول مدیریت پیچیده شبکه علوم انسانی و حاکمیت آن بر روند توسعه اجتماعی است. پر واضح است رسیدن به این حد از آزادی بدون گردش مالی بالا ممکن نیست، بانکهای جهانی خون لازم این سیستم را تأمین می‌کنند. تأمین همه تمایلات انسانی با سرعت نور نیاز به بانکهای الکترونیک و.. دارد. اگر بانکها نباشد، چگونه تکنولوژیهای عظیم رایانه‌ای و... تولید شود، و تا آنها نباشد چگونه با آزادی تمام مطالب، عکسها، فیلمها و... خود را در آنها بگذارند؟ تمامی اینها ساختارهای اداری و نیروی انسانی متخصص لازم دارد، که دانشگاهها متکفل تأمین آنند. این ساختارهای تودرتو تمدنی را ایجاد کرده تا مرتبا تمایلات انسانی اعم از فردی و جمعی را مرتبا تغییر دهد و با تولیدات مدام او را سرخوش نماید.

در این تمدن همه آزادند و با جدیت مشغول تلاش و کاراند تا رهبریت آزادی در جهان حفظ و توسعه دهند و برای این کار شبکه سازی کردند و کوچکترین حرکت فردی تا بزرکترین حرکت سازمانی و تصمیمات کلان با هم مرتبط است و این سیستم با ساختار تمدنی‌اش به دنبال تأمین و توسعه آزادیهای فردی و اجتماعی در تمامی ابعاد است. البته سرگشتگی، پوچ‌گرایی، شیطان‌پرستی، آزادی خشونت، خیانت، دزدی، فلسفه‌های عجیب و غریب، خودکشی و... همه از لوازم آزادی است. بلاخره باید یک جوری فضاهای مجازی را از این مسائل پر کرد تا مردم جهان هم مشغول باشند و هم الگو بگیرند. الگوی آزادی آمریکایی باید صادر شود، مردم باید سرگرم آزادی شوند. حال چه سرگرمی آزادی سیاسی یا فرهنگی یا اقتصادی حتی اگر شده مردم با ورزش فوتبال مشغول شوند تا چشمهایشان ورزش کند. محور این تمدن و تکنولوژیهای مدرن آزادی بی‌حد و حصر انسان است. اصل انسان است و تمایلات او و اینه هم ربطی به پروتکل یهود که حدود صد سال قبل تهیه شده، ندارد. بیچاره یهود صهیونیست، که بعد از چندین قرن پراکندگی کشور کوچکی تشکیل داده‌اند، چه کار به اقتصاد، فرهنگ و سیاست و الگوی توسعه ملتها دارند. بله آنها از آزادیها در تمامی ابعاد حمایت می‌کنند، سرمایه‌داران جهانی، با استفاده از علوم، تکنولوژیها و الگوهای توسعه از آزادی بی‌حد و حصر افراد و گروهها دفاع می‌کنند و با مخالفان آزادی مخصوصا، مخالفان آزادی زنان آزادانه می‌جنگند. تأکید می‌کنم، آزادانه، همه نوع هجومی به آنها را روا می‌دارند، مثل تهاجم فرهنگی، شبیه خوان و قتله عام فرهنگی، ناتوی فرهنگی، تحریم اقتصادی، ترور دانشمندان هسته‌ای و رجال سیاسی، تهدید نظامی، ترویج الگوهای آزادی انواع روابط و...

بس است، خسته شدم، بقیه را خودتان ادامه بدهید. در ضمن بسیاری از سؤالاتی که ممکن است ایجاد شود را سعی کردم در مقالات سابقم پاسخ گویم، اگر سؤالی بود، اگر بتوانم(انشاءالله) پاسخ می‌گویم، دقت کنید ما در بخشی از فضای تمدنی غرب زندگی می‌کنیم، تا آن را عمیقا نشناسیم، عبور از آن ممکن نیست.

تاریخ تولید:عید قربان 1390/6/11 تاریخ بازنگری: 1390/12/15
*

بد نیست تازه ترین گزارش نیویورک دیلی نیوز را با هم بخوانیم : شهر خیانت در آمریکا شناسایی شد؛ آمار نشان می دهد که زوج های زیادی در واشنگتن به دنبال برقراری روابط غیراخلاقی با غیر از همسران خود هستند، به گونه ای که واشنگتن به شهر خیانت آمریکایی ها مشهور و ملقب شده است. یک وب سایت تخصصی درباره روابط میان همسران در آمریکا اعلام کرد: واشنگتن بهترین محل برای خیانت زوجین آمریکایی است!

این گزارش به نقل از نویل بیردمن، مدیر این سایت شرح می دهد: «واشنگتن مملو از افراد متاهلی است که به دنبال چیزهای دیگری خارج از چارچوب ازدواج و خانواده هستند، حدود 40 هزار مشترک واشنگتنی در این سایت وجود دارد که نسبت به برقراری ارتباط دوستی با فرد دیگری غیر از همسر خود تمایل دارند و این آمار نسبت به تعداد ساکنین این شهر، آمار بالایی است.» بیردمن در ادامه نکته جالب تری را هم فاش می کند: «مردان و زنان صاحب نفوذ و سیاسی واشنگتن در خیانت به همسران خود پیشتاز هستند.»

http://ww1.rajanews.com/detail.asp?id=119044

 


» نظر

فقیران واقعی

 

تذکر: برو تو بهر محتوا، خیلی به ادبیاتش گیر نده، خودت در ذهنت آن را راس و ریس کن!!!

می‌گن مردم پول ندارند، فقیراند. واقعا که انسان دلش برای برخی مغازه دارهای عرضه کننده، انواع مد لباس، کفش، کیف، لوازم خانگی،  مبل فروشیها و ... می‌سوزد، با این گرانی سرسام‌آور چه می‌کنند؟ چگونه اجاره ، یک، دو، سه، چهار، پنج، برو بالا میلیونی را در می‌آورند، نمی‌دانم شاید گنج دارند؟ 

می‌گن فقر غوغا می‌کند، عجب دلها بسوزد، برای مغازه داران فروشنده تلوزیونهای با عرض و طول نمی‌دانم یک متری، و کارخانه‌های تولید کننده آنها، آن مغازههای بزرگی که این تلوزیونها را در آنها به نمایش گذاشتند، حتما مثلا ده میلیون یا بیشتر اجاره کرده‌اند، لابد برای پرداخت اجاره گدایی می‌کنند؟!!

آنچه بیشتر دل انسان را کباب می‌کند، فروشندگان لوازم آرایش است. نمی‌دانم با این هزینه بالای زندگی، چند ماشین شخصی، آپارتمان و... چگونه با فروش چند قلم سرخاب، و سفیداب، روی پایشان ایستاده‌اند؟!! اینها هم حتما وام می‌گیرند!!!

اصلا نمی‌دانم با این وضع فلاکت بار اقتصادی بعضی مردم چه می‌کنند؟ به نظر شما این سیل جمعیت در مغازهها، پاساژها، بازار و خیابان و... چه کار دارند؟

می‌گید، گیرنده، خوب نمی‌دم، ولی حتما بعضی به عده‌ای از مغازه‌داران فقیر و بیچاره و کارخانه داران تولید کننده کالاهای لوکس و واردکنندگان ... کمک می‌کنند. صدها هزار مغازه‌دار فقیر برای خرید کالاهای بنجال شرق، غرب، چین و... و البته فروش آن به چند برابر قیمت، نیاز به کمک دارند.

عجب آدمی هستی، اینقده گیر می‌دی. اگر مردم قشر متوسط، زیادی پولهایشان را به جای اینکه بدن به آدمهای که شما اسمشان را مستضعف گذاشتید، به مغازه‌داران عرضه کننده کالاهای متنوع و لوکس بدهند، مشکلات حل می‌شود، چون آنها به کارخانه‌ داران بزرگ داخلی و خارجی می‌دهند و سرمایه داران روز به روز سرمایه‌ ار تر می‌شوند و کشور روز به روز بیشتر توسعه می‌یابد، بعد مردم بیشتر می‌توانند مصرف کنند، بیشتر که مصرف کردند، دوباره تولیدات والبته، البته واردات نیز شتاب می‌گیرد، همینجوری، تولید، توزیع و مصرف در تمامی ابعاد شتاب می‌گیرد و ما یک کشور توسعه‌یافته مثل آمریکا می‌شویم و....

واقعا این همه کالا را چه کسانی مصرف می‌کنند؟ مصرف کنندگان چقدر به انقلاب خدمت کردند؟

واقعا به زعم برخی گرانی است، علت گرانی چیست؟

پوزش: از مغازه‌داران شریف و فعالان اقتصادی امین عذر می‌خواهم. در اینجا خواستم در غالب تنظ گونه‌ای ریشه برخی مشکلات را اشاره کنم. واقعیت این است که الگوی توسعه همه مردم را مبتلا کرده است و ما تعریف درستی از فقر و غنا نداریم و تا همه ما به دنبال الگوی جایگزین مناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی نباشیم، نمی‌توان انتظار دیگری داشت.

1390/12/14

 


» نظر

کار فرهنگی مؤثر و کم خرج

 

عجبا مدام می‌گویند: کار فرهنگی در کشور نمی‌شود!

پس این همه تبلیغات که در کوچه، بازار، در ویترانهای مغازهها، ، تابلوها، مانکنهای ثابت و متحرک  و... صورت می‌گیرد، کشک است!!! مگر کار فرهنگی شاخ و دم دارد؟! اینها هم کار فرهنگی است. عرضه انواع و اقسام مدلها و مدهای، لباس، ماشین، موبایل، لوازم خانگی، لوازم الکترونیکی مختلف چینی، ژاپنی، داخلی، خارجی و.... فعالیت فرهنگی است. اتفاقا هیچ هزینه‌ای هم برای دولت ندارد، د، در معرض دید همه هم هست، همه هم استفاده می‌کنند، شما کار فرهنگی مؤثر و کم خرج‌تر از این سراغ دارید؟! البته فقط مردم هزینه مصرفش را به تولیدکنندگان می‌پردازند. این هم که عیبی ندارد تولید کنندگان این کالاهای فرهنگی بیشتر تشویق به تولید می‌شوند!!! اینها کارهای فرهنگی، مؤثر و کم خرجی است، که دولت هاشمی رفسنجانی در روند توسعه پایه‌گذاری نمود و دیگران نیز این راه را ادامه دادند!!! بهترین کار فرهنگی، کار در عمل است. این تبلیعات مؤثر محصول فکر فرهنگی هاشمی و اعوان و انصار و تابعین عملی‌اش می‌باشد. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، آسیبهای فرهنگی، عدم شرکت حدود 35 درصد از مردم در انتخابات و...!!!

1390/12/12 


» نظر