ضرورت
ضرورت بحث پرستش اجتماعی از این جهت است که در حرکت به سمت ایجاد تمدن اسلامی ما نیازمند علوم و اصطلاحات برگرفته از دین و فرهنگ دینی می باشیم، تا بتوانیم تدریجا فرهنگ دین را درتمامی ابعاد عینی و سازکارهای عملی جریان دهیم. بعنوان مثال ما شاهد استقبال عظیم مردم کرمانشاه از مقام معظم رهبری امام خامنه ای(حفظه الله) بودیم، مسلم این استقبال و حضور، پایگاه و انگیزه های دینی دارد، دقت در تحلیل آن باعث می شود بتوانیم روشهای گسترش مشارکت اجتماعی بر اساس انگیزههای الهی را بدست آوریم، مقیاس حضور مردمی در مقیاس استانی بود. می شود، مقیاس های کوچکتر را نیز بدست آورد و بگونه ای عمل نمود که کوچکترین سازمان اجتماعی و صنوف هم در منزلت خود در پیگیری اهداف رهبری مشارکت نمایند. در این صورت اراده رهبری در همه ابعاد جامعه با مشارکت وسیع مردمی جریان می یابد، سرعت حرکت این جامعه که با رهبریت مرد الهی و فقیه وارسته حرکت می کند، فوق تصور است، زلزله ای که الان در دنیا افتاده یک نمونه آن است، انقلاب اسلامی آثار زیادی داشته که هنوز بر ما معلوم نیست و اصلا فرصت فکر و تحلیل آن را نداریم. ما باید ولو اجمالا این حرکت امام و امت، رهبری و مردم را از پایگاه دینی به تصویر بکشیم تا بتوانیم با هوشمندی بیشتری حرکت نماییم و پایگاه دینی آن معلوم باشد. آینده نه چندان دور از آنِ طرفداران حق است، مسلم نیازها، مشکلات عملیاتی کردن معارف با توجه به بافتهای مختلف جمعیتی و... پیش رو ماست، از قبل باید حداقل زیرساختهای تئوریک آن را پی ریزی کرده باشیم، بعنوان مثال بحث تشکیل امة اسلامی متشکل از کشورهای اسلامی -با توجه به بیداری اسلامی از یک طرف، و سقوط قریب الوقوع نظام سرمایه داری(انشاءالله) و لزوم جایگزینی الگوی جایگزین در مدیریت جهانی از طرف دیگر- یک بحث جدی و استراتیژیک است. گسترش حضور مردمی بر محور ولایت در تمامی ابعاد جامعه نیازمند پایگاه تئوریک است، اگر می خواهیم جریان عملی ولایت در پژوهش، آموزش، اشتغال، تولید، توزیع، مصرف، سازمانهای کوچک و بزرگ اجتماعی و... انجام گیرد باید پایگاه معرفتی آن را تبیین نمایم، مسلم قدرت اسلام و انگیزهای الهی بسیار برتر و بالاتر از انگیزههای ملی و ناسیونالیستی می تواند عامل سرعت حرکت در تمامی ابعاد باشد، اگر هیتلر توانست دو جنگ اول و دوم جهانی را به انگیزه ناسیونالیستی راه بیندازد و بخشهای زیادی را بگیرد و 50 میلیون کشته روی دست بشریت بگذارد؛ مسلم ما با انگیزههای دینی می توانیم، با کمترین تلفات، اسلام و عدالت را در جهان توسعه بدهیم، اصلا سرعت حرکت با انگیزههای الهی با انگیزهای مادی محض قابل مقایسه نیست، چون در حرکتهای الهی بیشترین تلاش نه برای منافع خود ، بلکه برای انتفاع دیگران صورت می گیرد، این روحیه از رهبری شروع می شود و به سائر صنوف و مردم سرایت می کند، افراد تولید می کنند نه صرفا برای افزایش سرمایه خود، بلکه برای رفع نیاز دیگران، سود سرمایه را هم ایثار می کند، مصداق اتم آن امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) می باشند، لذا ما نیازمند، تبیین دینی حرکتها و فعالیتهای اجتماعی هستیم، این امر باعث حرکتهای نو شده و هم اعتماد اجتماعی در مشارکت در اموراتِ مختلف اداره و مدیریت جامعه را به دنبال دارد.
پرستش فردی
در پرستش فردی اعضا و جوراح انسان مشارکت داشته و هماهنگ با هم عمل می کنند. روشن است عمل دست، پا، زبان، چشم و...با هم متفاوت است، فعل زبان غیر از فعل دست است، فعل هر دو غیر از عمل پا می باشد ولی همه با هم مشارکت داشته و هماهنگ عمل می کنند تا مثلا نماز انجام گیرد، یعنی با وحدت(هماهنگی) و کثرت اعضاء پرستش واقع می شود.
هر چقدر همنوای و هماهنگی اعضا و جواره و سائر اعمال انسان بیشتر باشد، درجه پرستش بهتر و بالاتر می رود. مثلا کسی که نسبت به قلب و فکر و رفتار خود در طول روز مراقبت می کند، نمازش را با توجهات بالاتری انجام می دهد، تا جایی می رسد که همیشه در حال پرستش است، کسی که دائم در حال خضوع، خشوع و فرمان الهی است در حال سجده و پرستش دائمی است، می نویسد برای خدا، سکوت می کند برای خدا، می خوابد و .. لذا کثرات اعمالش، وحدت و هماهنگی در جهت واحد دارند، او به دنبال تسلیم کردن همه اعضا و جواره اش، در همه حالات، مکانها و زمانها به خدای متعال است، این فرد راه رفتنش هم سجده است. بالاترین عضو او قلب، روح و اختیار اوست ، او در تلاش دائمی در مراقبت از قلبش می باشد، دوست ندارد،غیر خدا را دوست داشته باشد، لذا نسبت به محبتهای غیر خدای متعال همیشه نگران و متوسل است، البته حب و بغض اش نسبت به افراد بر اساس تولی و تسلیم است، دیگردوستان خدا را دوست می دارد و دشمنان را دشمن. به تعبیر دعا کمیل "کلها وردا واحدا" می شود، همه اعمال و حالاتش حول یک محور می چرخد، یک جهت و مسیر را دنبال می کنند، اعمالش مکمل هم اند و متکامل کنند هم، متشت نیست، تصمیماتش از سر پریشانی نیست، حول جهت واحد برنامه دارد. برنامه اش منسجم و متکامل است، کثرات برنامه اش باعث تشتت و پریشانی او نیست، به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار نمی گیرد و... خلاصه اینکه سعی در تسلیم نمودن اختیار خود به خواست و مشیت الهی کرده و پیوسته تلاش می کند، منفعل نیست، دائم التحریک است در جهت واحد. اینها برخی وپژگیهای پرستش فردی بود که تسلیم اختیار نقش اول را داشت، به میزان تسلیم، سائر اعضا و جواره هماهنگ با آن عمل می کنند. هرکس در هر مرتبه و به هر میزان استکبار ورزید و حاضر نشد زیر بار ولایت الهیه برود به همان میزان متشتت می شود، مثلا در نماز تمرکز لازم را ندارد، حضور قلب در نماز آنی نیست (دقت شود، نه اینکه ما حضور قلب را بپرستیم، خیر ما حال پرست نیستیم، حال به تبع خضوع باید باشد) حضور قلب نیاز به مبادی و تمرین دارد، هر چقدر در سائر حالات توجهاتش بیشتر باشد تمرکز بیشتری به او عطا می شود. انسان حقیقتا باید به این مرحله از خشوع برسد که اوست که مشیت و تدبیر عالم دست اوست و ولایت او را به تمامه بپذیرد و اجازه دهد، او از طریق دستورات، کلمات نورانی وحی و انوار پاکش در انسان تصرف کند و روحش را پالایش کند، حقیقت پاکی با تصرفات اوست به هر میزان انسان استکبار بورزد به همان میزان روح و عمل اش آلوده می شود، برای ما روشن است هدایت های الهی از سر حکمت است، ما نمی توانیم درک نمایم که حالات و افعالمان چه تاثیری در آینده یمان، نسلهایمان، قبر، قیامت و... دارد، ذهن ما قدرت چنین محاسبه ای را ندارد که مثلا یک "لااله الاالله" چه تأثیر در سرنوشت ما و دیگران دارد، لذا فرموده اند تسلیم باشد، این تسلیم از سر بصیرت است نه جهالت، ما می دانیم خدا به از فعل ما بی نیاز است لذا خود و عمل خود را تسلیم او می نماییم تا از طریق امداد ما را به سمت نور ببرد. لذا دو رکعت نماز در 5 دقیقه کثرتها و مبادی و مؤخرات و آثار بسیار زیادی دارد، که تمام آثار و.. بستگی به نوع و سطح تولی و تسلیم و جریان عملی آن در سائر اعمال و اعضا و جوارح و تصرفات و امداد الهی دارد ،نکته کلیدی که بعدا با آن کار داریم این است که هماهنگی سائر اعضا با افعال قلبی(تسلیم و محبت) بیانگر سطح و جهت رشد است، مثلا کسی که در نماز با دستان خود بازی می کند، یا با چشم به اطراف نظر می اندازد، معلوم است سطح تولی اش هنوز به این مرتبه نرسیده که حالت تواضع کامل را در دست یا چشمش جاری کند. دقت نماید این به معنای عدم تولی نیست،خیر مرتبه ای از تولی را دارد، که بلاخره با همین حالت نیز در نماز قرار گرفته است. هماهنگی فی الجمله دارد ولی تفصیل نیافته است، بله در مسیر رشداش تدریجا مراتبی از تطهیر را در این دنیا با امتحانات و بلاها و مراتبی نیز در دنیای دیگر طی می کند. با توضیحات ی که گذشت اجمالا روشن شد سیر رشد پرستش در تمامی ابعاد و اعضائ جوارح از وحدت (هماهنگ) و کثرت برخوردار است علاوه این سیر و حرکت فردی صرف نیست، یعنی این گونه نیست که انسان بدون کمک و امداد دیگران بتواند خدا را در تمامی حالات بپرستد، خیر در نفس پرستش خدای متعال هم امداد الهی وجود دارد ولی شرطش این است که خودش هم بخواهد و اصرار داشته باشد، رشد پرستش بدون درخواست، اصرار و البته امداد و تصرف ممکن نیست. کسی نمی تواند بگوید من هستم که خدا را می پرستم، منی در کار نیست، هرچه هست لطف و عنایت اوست، تأثیر به خواست و مشیت اوست. لذاست که غایت توحید تسلیم تام است. که همه ابعاد وجود انسان تسلیم می شود. مرتبه اعلی آن از آن معصوم(علیهم السلام) است و لذا آنها محال مشیت الهی اند دیگران هرچقدر تسلیم آنان باشند از فیض رحمت الهی برای رشد بهره می گیرند، اراده ی آنها مجرای فیض دائمی الهی است، هرکس می خواهد خدا را در تمامی ابعاد بپرستد، باید تابع محض اراده آنها باشد. خلاصه پرستش فردی تسلیم اراده و هماهنگ نمودن سائر ابعاد وجودی و اجزاء انسان(کثرت اعضاء مثل قلب، دست، پا و...) با اراده، مشیت و دستورات الهی و رشد دائمی آن است(البته با مسامحه می گوییم فردی چون در عبادت فردی هم اراده دیگران حضور دارد، مثل تعلیمات پدر و مادر و اساتید).
پرستش اجتماعی
در مورد "پرستش اجتماعی" نیز امر شبیه فردی است، با این تفاوت که مقیاسش بسیار بزرگ و پیچید تر است. مردم حول ولی فقیه عادل روابط و مناسبات رشد خود را تنظیم می کنند، افراد در پرستش جمعی مشارکت می نمایند و هر کدام فعلی که انجام می دهند غیر از فعل دیگری است، اما این کثرات افعال بر محور اراده و خواست ولیّ اجتماعی به هم پیوند می خورد. همانگونه که در پرستش فردی اعضا و جواره انسان بر محور قلب و اراده اش عمل می کنند. شکی نیست که جامعه مرتبا در حال تحول و دگرگونی است، مرتبا سبک و الگوهای زندگی متحول می شود و مراتب و مراحل جدید پیدا می کند، ظرفیتها و مراتب جدید پیدا می نماید، که باید از آنها در جهت رشد بیشتر برای رسیدن به اهداف؛ بیشترین بهره را بگیرد(والا نزد خدای متعال مسئول است)، به عبارت دیگر امة یا جامعه وحدت و کثرتهای جدید پیدا می کند، این، وحدت(هماهنگی) و کثرت و رشد جدید بدون محور و جهت نمی شود، به نظر مؤمنین محور رشد متناسب با زمان نفس اراده ولی الهی است، باید بر محور سیاستها و رهنمودهای او سازماندهی و برنامه ریزی صورت گیرد، دقت شود تشخیص احکام و دستورات کلان متناسب با مدیریت رشد در هر زمان به عهده رهبری است، دیگران نباید و نمی توانند در آن حوزه وارد شوند، چون تشتت پیش می آید، درست مثل فرماندهی جنگ در حال نبرد، این قواعد نیست که جنگ را به جلو می برد، مدیریت است، تشخیص فرماندهی است که از چه قواعدی بهره گیرد یا چه قواعد و روشهای جدیدی بیافریند، نفس خود تشخیص موضوعیت دارد که از کدام تاکتیک استفاده شود، آنگاه اراده مدیر واسطه جریان قواعد متناسب با شرایط می شود. لذا در پرستش اجتماعی، خواست ولی اجتماعی محور هماهنگی رشد و پیشرفت قرار می گیرد که البته یک خواست فردی برای کسب منافع شخصی نیست.
علاوه در اینجا آثار افعال یک فرد در آثار افعال دیگران بر محور مدیریت با هم ترکیب می شود و در نتیجه مثلا انرژی هسته ای تولید می شود. یک نفر نمی تواند انرژی هسته ای تولید کند، چندین نفر جدا، جدا نیز قادر به این کار نیستند، باید محصول تخصص ها و پژوهشهای مختلف با مدیریت شبکه ای در هم ضرب شود تا این انرژی تولید شود. هماهنگی در فعالیتها لازم است یعنی حقیقتا بر محور خواست رهبری، سازمانها بوجود آیند و با حرکت سازمانی اداره شوند، تجزیه، ترکیب و تنظیم نیروی انسانی و تخصصها محقق شود.
هماهنگ شدن و ترکیب اختیارات در پرستش اجتماعی نقش اول را دارد. تا افرادی که در یک مجموعه حضور دارند نخواهند یا نتوانند با هم در جهت واحد هماهنگ شوند امکان تحقق پرستش اجتماعی وجود ندارد، آن سطحی از پرستش اجتماعی محقق می شود که ارادهها به هم گره بخورد، این در صورتی است که افراد از بسیاری از تمایلات و افکار فردی دست بردارند، و مصالح و اهداف جمع را دنبال نمایند، تمام هم و غممشان، آمال و آرزوهای شخصی نباشد. لذا اگر تک تک افراد مثلا میل به تبعیت از ولی اجتماعی را دارند اما حاضر به همفکری و همکاری جمعی نمی باشند، در این صورت پرستش اجتماعی محقق نمی شود، به هر میزان تسلیم جمعی و هماهنگی حول محور واحد اتفاق بیفتد در همان سطح پرستش اجتماعی واقع می شود. هر چقدر مشارکت، تلاش، هماهنگی بر محور واحد بیشتر باشد سطح پرستش بالاتر می رود و سرعت دستیابی به هدف بیشتر می شود. در اینجا حقیقتا اراده ها، تمایلات و خواستها با درخواستهای مدیریت ترکیب می شوند، اثر این اراده جمعی تولید محصولات فرهنگی و اقتصادی است مثل تکنولوژیها، آن اراده و خواست جمعی در محصولات هم حضور دارد. حضور اراده به اثر است و در اینجا تأثیراراده جمعی در تولید محصولات ظاهر شده است، که از طریق مشارکت جمعی ایجاد گردیده است. اگر محصول نهایی در جهت رشد خواست ولی اجتماعی باشد و هماهنگ با اراده او باشد، به همان نسبت پرستش اجتماعی حول اراده او محقق و رشد یافته است و الا نه، آثار این پرستش، اقتدار بیشتر ولی اجتماعی در جهان است، محور اقتدار در نظام، اقتدار ولی اجتماعی است، هر چقدر امکانات و ساز و برگ نظام بیشتر شود در مقابل دشمنان با اقتدار بیشتری موضعگیری می نماید و باعث عزت بیشتر مردم می شود و جامعه وارد مراحلی جدید از پرستش اجتماعی می شود.
مشارکت سازمان یافته افراد در پرستش اجتماعی
در پرستش اجتماعی تلاش و مشارکت افراد و گروهها سازمان یافته است. عبادت یک عبادت جمعی است و اثر جمعی دارد، اگر تک تک افعالی جدا جدا انجام می دادند، از این ثمره برخور دار نبودند، مثل نماز آثار نماز فردی با جماعت بسیار فرق دارد رشد، تهذیب، تعالی و پیشرفتی هم که در کار سازمانی انجام می گیرد اصلا با کار فردی قابل قیاس نیست، سرعت بسیار زیاد است، چون نفس تقسیم فعالیتها، استفاده از ظرفیتها، تجربه ها و امکانات و اجازه ضرب و حذف کارهای تکراری برای افراد رشد می آورد، چرا که هم محور همکاری او خواست ولی اجتماعی است و هم انسان به این واسطه از تمایلات شخصی خود می گذرد. و در همکاری با دیگران خواستهای ولی اجتماعی را بر نظرات خود ترجیح می دهد. او در این حرکت به منافع خود نمی اندیشد، لذا حاضر است نظرات خرد خود را فدای حفظ و رشد مجموعه نماید. نکته مهم تر اینکه در همکاری فقط تولید محصول(به عنوان مثال) هدف نیست،بلکه افراد به دنبال رشد یکدیگراند، لذا تک تک افراد تنها به دنبال رشد شخصی نمی باشنداین امر باعث پالایش روح می شود، پالایش روح بستگی به اطاعت دارد، این فرد با اطاعت و مشارکت در اطاعت جمعی نه تنها خود سود می برد بلکه واسطه اطاعت دیگران می شود، به عبارتی حامل سطحی از ولایت می شود، او شایستگی این را می یابد که سربازی از سربازان ولایت باشد که از طریق او در دیگران تصرف صورت می گیرد(تا مدامی که وفادار باشد)، در اینجا در منزلت خود با ولی همراه می باشد. سرعت تهذیب عبادت فردی اصلا با تهذیب در عبادت جمعی قابل مقایسه نیست.عبادت فردی برای این است که به مرتبه حب و ولا برسد و ولایت را به تمامه بپذیرد، در اینجا نه تنها ولایت مطلقه معصوم(ع) را پذیرفته بلکه ولایت نائب او را پذیرفته و حاضر به مشارکت در توسعه ولایت او بوده(انجام رهنمودها یعنی توسعه ولایت)
از این منظر عبادت اجتماعی وحدت و کثرت دارد، افراد افعال متفاوت انجام می دهند اما منتجه و برآیند واحد دارد، این افعال حول اراده ولی اجتماعی در هم ضرب می شود. البته ممکن است از ثمرات کار فردی ی، فردی یا کار گروهی ی، گروهی دیگران منتفع شوند اما خود آنها زیان ببینند، و آن در جای است که اقدام آنها از روی میل باطنی برای تقویت نظام ولایت نباشد، دوست ندارد مؤمنین مقتدر شوند، اما در شرائطی واقع شده که به هر دلیلی مشارکت می کند، ثمره فعل و تحقیق او در نظام اسلامی منحل می شود و آثار سوء عملش گریبانگیر خودش می شود.
تأثیر اختیارات در نوع پرستش
اصولا هر فردی انرژی و توان خود را یا صرف توسعه پرستش اجتماعی خدای متعال می کند یا پرستش اجتماعی نفس و شیاطین جن و انس، البته با شدت و ضعف و درجاتی که دارد. همه یکسان نیستند، کسانی که دنبال ولیّ اجتماعی بوده؛ در پرستش اجتماعی خدای متعال مشارکت دارند و کسانی که به دنبال پیاده کردن هواهای نفسانی در خود و جامعه بوده، در پرستش ابلیس مشارکت می کنند(با شدت و ضعفش)، این بستگی به نوع اختیار و انتخاب و تولی دارد، جهت حرکت ملاک تعین جایگاه افراد و گروه هاست، تا به دنبال توسعه کدام جبهه باشد. دقت نمایید، تأکید بر جهت حرکت بدین خاطر است که به تعبیر قرآن ممکن است برای مؤمنن "لمم" یعنی لغزش اتفاق بیفتد اما در سیرحرکت ورشدش توبه می کند، در مورد جامعه مؤمنین هم همین گونه است در دوران گذار دچار لغزشهای گردید اما در سیر رشد خود منشأها را شناسای کرده و خود را بازسازی می کند. همین جهت حرکت یا ثبات تصمیم برای پیگیری مسیری خاص عامل بهشتی یا جهنمی شدن است، برخی افراد تصمیم دارند، هر چقدر عمر کنند در خدمت ولی الهی باشند، در مقابل برخی تصمیم دارند هر چقدر در دنیا باشند، معصیت و فسق و فجور کنند. لذا این کسانی که در جبهه حق یا باطل قرار می گیرند ثوابها یا خدای ناکرده عقابهایشان فوق تصور است ، چون (علاوه بر استدلال فوق) در جبهه حق افراد به نسبتی در ثواب هم شریک می باشند، در جبهه باطل نیز همین گونه است. اینکه این قدر روی اخلاص و استمرار نیت تأکید شده برای این است که ثبات قدم و مشارکت دائمی در جبهه حق می آورد، انرژیها و استعدادها صرف رشد و تقویت ولایت الهیه در درون و بیرون می شود و لذا پیوسته در نیت و عملِ دیگران و رهبری شریک است و متقابلا رهبری در همه افعل و ثوابهای دیگران شریک است، برای قریب به ذهن به این مسئله توجه نمایید.به عنوان مثال اگر کسی از سر خیر خواهی و برای تقویت ولایت در فردی عملی را به دیگری می آموزد، تا زمانی که او انجام می دهد به آموزنده آن نیز ثواب می دهند، بالاتر تا هر چقدر این عمل در او اثر بگذارد به این ثواب می دهند، ممکن است عین عمل را انجام ندهد، اما مثلا در اخلاقش اثر مثبت بگذارد به همان نسبت به او ثواب می دهند، بالاتر اگر نفر دوم آن را به دیگری تعلیم کند، به هر دو ثواب داده به نفر اول ثواب مضاعف، همینطور در طول تاریخ روی میلیونها نفر اثر می گذارد به همان نسبت به واسطه ها به نسبتی ثواب عطا می کنند، همه این ثوابها به برکت تولی و حب به محور است، اوست که عامل پیوند ها و وحدتها و دلسوزیهاست، تعلق و حب به محور جبهه ی حق باعث مشارکت در رشد این جبهه شده و بالاترین ثواب را به قله می دهند. لذا افراد در اثرِ عمل هم(ثواب) شریک اند، البته اثرِ عمل فقط منحصر به عالم آخرت نیست، پیوند و مشارکت و تعلق به محور آنقدر جلو می رود تا تبدیل به قدرت سیاسی می شود و حکومت تشکیل می شود. تشکیل حکومت از تعلق به ولی تاریخی(نبی اکرم(ص)) شروع می شود و در تعلق به ولیّ اجتماعی استمرار می یابد، لذا یکی از ملاکات اینکه انسان متوجه شود چقدر پایبند معصوم(ع) بوده ببیند چقدر مطیع ولیّ اجتماعی است، چقدر حاضر است در پیشبرد برنامه های او-که همان برنامه های دین و متناسب با زمان است- مشارکت نماید؟
اما انگیزه مشارکت صرفا فردی نمی باشد، بلکه انگیزه جمعی است، یعنی اکثریت فعال و تآتیر گذار اراده مشارکت دارند علاوه، برآیند، انگیزهها الهی است، مسلم انگیزهها به یک درجه نیست، اما برایند آن الهی است. افراد بر محور انگیزههای الهی و با محوریت مدیریت الهی متشکل شده و در جهت اراده ولی اجتماعی تلاش می نمایند. البته مقصود یک تشکل هم نمی باشد تشکل های متعدد که رسالتهای متفاوتی دنبال می کنند، اما همه آن رسالتها در یک رسالت بالاتر و برتر منحل می شود که همان اراده و خواست ولی اجتماعی است، هدف این نیست که خود فرد مقام، منزلت و منصبی کسب کند بلکه هدف این است که خواست ولیّ جریان یابد، لذا بالاترین ایثار را شاهدیم، اگر هدف خود باشد در مواقع خطر پا عقب می کشد. با این تفکر سازمانهای اجتماعی نیز به هدف کسب منافع فردی و گروهی شکل نمی گیرد، بلکه به انگیزه رفع نیازها به وجود می آید و به حداقل سود اکتفا می کنند، چون دنبال منافع بالاتری هستند، و آن رضایت و خوشنودی الهی است همانند هیئتهای مذهبی و بالاتر جامعه یا امة نیز شکل می گیرد، جامعه ای که به دنبال رشد تنهای خود نیست، حاضر نیست دیگران را قربانی توسعه خود کند، این است تدریجا الگوهای تولید، توزیع و مصرفش رنگ الهی به خود می گیرد، مردم با سرپرستی و مدیریت کلان رهبری به سمتی می روند که درتمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خدا را بپرستند، اگر تولید و پژوهش، آموزش، و اجراء بر اساس جهتگیریها و سیاستهای کلان رهبری صورت پذیرد، پرستش اجتماعی محقق می شود. وقتی پرستش شکل اجتماعی به خود می گیرد که همدلی، همفکری و همکاری جمعی بر اساس درخواستهای رهبری در موضوعات متنوع و مرتبط بوجود آید. افراد حقیقتا دنبال تفاهم با هم بر سر مواضع رهبری برای پیدا کردن راهبردهای عملی آن باشند، در این صورت کارشناسان دنبال یافتن معادلات رهنمود های رهبری می باشند؛ نه تحمیل نظرات خود به اسم علم!
امام راحل و مقام معظم رهبری رهنمودهای زیادی برای رشد و تکامل جامعه ارائه فرمودند، اما دلیل کم توجهی جامعه مؤمنین به آنها بدین خاطر است که آن موضوعات و مواضع را موضوع رشد نمی دانند، چرا؟ چون در ذهن بسیاری پرستش فردی موضوعیت دارد، نه پرستش اجتماعی، البته پرستش فردی منافاتی با پرستش فردی ندارد، بلکه پرستش اجتماعی مکمل پرستش فردی است، همانگونه که در عبادت فردی، تناسبات ولایت الهی را در زبان(کیفیت سخن، مکان و زمان سخن، سکوت)، در گوش، در چشم، در دل، نوع پوشش و متد زندگی اش جاری می کند، در پرستش اجتماعی هم ، تناسبات ولایت الهی در روابط اجتماعی جریان می یابد، نوع معاملات، رابطه با دشمنان و دوستان، موضوعات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... بر اساس خواست ولیّ می باشد، دقت نمایید چرا می گوییم تناسبات ولایت و خواست ولیّ چون تطبیق کلی دین به شرایط زمان و فهم اقتضائات زمان، توسط ولی اجتماعی صورت می گیرد، مثلا امروزه تکنولوژیها شیوه زندگی را تغییر داده، نوع تهدیدات و جنگها تغییر یافته است، لذا نوع اقتدار نیز تغییر یافته است، توجه کلی به ظرفیتها و اقتضائات زمانه از یک طرف و اصول و ارزشها از طرف دیگر و تعین جهت گیریهای کلان بعهده رهبری است(که با مشورت دیگران انجام می گیرد) و در آن چارچوب باید حرکت نماییم. لذا عمل به وظیفه نیازمند توجه به کلمات رهبری و مشارکت با دیگران در تحقق منویات ایشان است.
اگر بخواهیم از زاویه دیگری پرستش اجتماعی را توضیح دهیم به دین قرار است: در سازمان اجتماعی با تقسیم کار وتکالیف محصولات خرد پژوهشی، صنعتی، فرهنگی و... تولید می شود، با استفاده از شبکه پیچیده محصولات در هم ترکیب می شود تا مثلا ماشین تولید می گردد، آنگاه بستر تولید ساختارهای جدید اجتماعی فراهم می شود که در آن سرعت ارتباطات بسیار بالاست، و با تغییر ساختارهای جامعه کارایی ها و توانایی و ظرفیتهای جدید در سطح ملی و جهانی پیدا می کند.جامعه بالاتر می رود.
شکل گیری حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه به این است که افراد و سازمانها در نوع حرکات فردی و جمعی برای رشد خداپرستی باشند، یعنی تمامی روابط جامعه مظهر پرستش الهی باشد. پژوهشهای بنیادین در کلام، علوم انسانی، فقه، حقوق، اقتصاد، سیاست، نوسازی سیاستها، جوان سازی جمعیت، امورات مختلف زنان، تولید، توزیع، مصرف، اقتصاد، بانکها، انواع اشتغال و... سازمانی عمل نموده، همه با انگیزه الهی باشد. الان بسیاری که در صحنه اقتصادی عمل می کنند، خواسته یا ناخواسته با انگیزه منافع شخصی است ولو از راه حلال باشد، بنگاههای اقتصادی بر محور توسعه ایثار عمل نمی کنند، اما اگر حرکت در راستای خواست کلان رهبری باشد، تدریجا، انگیزه های تصحیح می شود.
تذکرات:
اینکه می گوییم پرستش اجتماعی حول ولی اجتماعی است بدین معنا نیست اولا: نیازی به پرستش فردی نیست، خیر، این دو مکمل و متقوم به هم اند. ثانیا: دقت نمایید موضوع بحث پرستش اجتماعی بر محور ولی اجتماعی است، تصور نشود این سخن به معنای نفی محور بودن ولایت تاریخی معصومین(ع) در تهذیب و پرستش تاریخی خدای متعال نیست، بلکه این در ادامه و استمرار آن است. عبادت تاریخی هم وحدت و کثرت و رشد و تکامل بر محور معصومین(ع) دارد. ثالثا: محور بودن ولی اجتماعی به معنای این نیست که دیگران هیچ؛ و نقشی ندارند، یا سازمانهای اجتماعی نباشد، خیر دیگران نقش سازمان یافته پیدا می کنند. در تصویر مطلوب، ما شبکه ای از سازمانهای شبه هرمی داریم که اراده افراد حول اراده مدیران و اراده مدیران حول اراده مدیران بالا تا مدیران ارشد که به رهبری ختم می شود(دقت کنید این یک تصویر ایستا و اجمالی است، که نیاز به تشرح دارد)،البته تا رسیدن به این مطلوب فاصله زیادی داریم. به هر حال پایه پرستش اجتماعی، تسلیم اراده جمعی و به کارگیری آن اراده جمعی در جهت رشد یکدیگر و به تبع آن به عنوان مثال ارایه محصول با کیفیت تر است . انسان از خودیت خود بیرون آمده دیگران را بر خود ترجیح می دهد. این است سرعت تهذیب در سازمانهای اجتماعی ولایی بسیار بالاست.
1390/8/9
کلمات کلیدی :
»
نظر