سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضرورت تولید فرهنگ و سازکارهای مشارکت جمعی بر مبنای دین

ضرورت تولید فرهنگ و سازکارهای مشارکت جمعی بر مبنای دین

یکی ازاساسی ترین حقوق جامعه ، حق عزت، استقلال، رشد تعالی پیشرفت و عدالت است. حق اقتدار ، عزت، تعالی و عدالت ازتناسبات حق پرستش است. چرا که تا جامعه رو به جلو نرود بسترهای اجتماعی، عبادت و تأمین حق پرستش آنها فراهم نمی شود. به عبارتی حق پرستش نظام دارد؛ بین آنها رتبه و اولویت بندی وجود دارد. برخی بسترساز برخی دیگرند. حق پرستش جمعی خدای متعال فراهم کننده و بسترسازحقوق فردی است. اگر جامعه ای مقتدر نباشد ذلیل شده و توسط دیگران تحقیر می شود، آنگاه برای خروج از تحقیرسعی در تقلید مخصوصا تقلید فرهنگی می کنند. اینجاست که فرهنگ بیگانه در یک جامعه حضور می یابد. برای رسیدن به اقتدار، مشارکت جمعی ضرورت دارد. انرژی آحاد جامعه در حرکت های سازماندهی شده ی جمعی -دراشکال مختلف آموزشی، اقتصادی و فرهنگی وغیره- باید شکل گیرد. سازماندهی اجتماعی باعث سرعت در تأمین اقتداراجتماعی می گردد. بنابراین به بیان مختصر یکی از راه های تامین حق پرستش اجتماعی، سازماندهی و مشارکت جمعی است. به تعبیردیگر حضور اجتماعی می باشد. برای این مهم فرهنگ خاص و سازکارهای خاص خودش را باید تعریف نمود. اگر پایه های فرهنگ بومی، یک ملت بخواهد رشد کند باید فرهنگ سازمانی خود را بر اساس مبانی اعتقادی خود در ابعاد مختلف حرکت جمعی تولید کند. نمی شود گفت آحاد جامعه مثل زنان حضور نداشته باشند، چرا که عدم حضور به معنای کندی سرعت در تامین اقتداراجتماعی است. از طرف دیگر نمی شود حضور، بدون ضابطه فرهنگی خود ملت باشد. اگر فرهنگ جمعی لازم تولید نشود، جامعه که بدون یک فرهنگ خاص حرکت نمی کند، دچار التفاط فرهنگی می شود برخی آداب و رسوم فرهنگی دیگران را می گیرد. امروزدرحوزهِ حجاب وعفاف گرفتارهمین مشکلیم. ما نه درست سازکارهای حضور اجتماعی در ابعاد مختلف براساس فرهنگ دینی را تعریف نموده ایم، نه فرهنگ پوشش در سطوح مختلف را. اگربخواهیم دقیق تر شویم تعاریف توسعه ، رشد ، تعالی ،عدالت و سازکارهای متناسب با آن و فرهنگ آن را تولید نکردیم و داریم با تعاریف و سازکارهای دیگران عمل می کنیم، لاجرم بخشی از فرهنگ دچارآسیب تقلید می شود. ما دردوران گذاریم، دوران گذارآسیب های خود را دارد. یعنی از دوران حاکمیت فرهنگ ، سیاست و ابعاد طاغوتی می خواهیم عبورکنیم و به سمت حاکمیت همه جانبه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دینی برویم. دراین دوران نمی توانیم زنگ تعطیل زد. ما ناچاریم برای رسیدن به عزت؛ حضور اجتماعی آحاد مردم را داشته باشیم. درجریان این عبور، تا تولید تعاریف سازکارها و معادلات متناسب با فرهنگ دینی، لاجرم آسیب های فرهنگی متناسب ازفرهنگ مهاجم را خواهیم داشت. فرهنگ مهاجم بیکار نمی نشیند؛ درابعاد مختلف فرهنگی، ما را دچارآسیب می کند. مهم این است که ما درحرکت به سمت رشد، تعالی وعدالت بازنایستیم وآسیب ها باعث نشود جهت راه را گم کنیم. تامین عزت و اقتدار، بستر بازهویتی شخصیت های آسیب دیده درراه را فراهم می کند. تمام کسانی که آسیب دیده اند مهاجم یا پیاده نظام مهاجم نمی باشند. برخی فریب خورده یا تحقیرشده اند و با یافتن هویت و عزت خود، راه خود را از بیگانگان جدا می کنند. لذا یکی ازاساسی ترین حق، حق پرستش اجتماعی خدای متعال است و یکی ازابعاد آن تامین عزت اجتماعی است و رسیدن به آن نیازمند حضور و مشارکت جمعی است. مشارکت جمعی نیازمند تولید سازکارها و فرهنگ جمعی متناسب با فرهنگ اصیل جامعه است و عبورازدوران گذاربه سمت مطلوب ها همراه با چالشها و آسیب هاست و با نزدیک شدن به مطلوبها هویت ها و شخصیت ها احیاء می شود و فرهنگ بیگانه نفی می گردد. مثلا زنان بخش مهمی از هویت خود را به نوع پوشش تقلید ی غربی تعریف نمی کنند. با توضیح بالا روشن می شود چرا مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی نامیدند؛ ایشان به دنبال بسیج نیروها و امکانات برای رسیدن به اقتداراقتصادی اند. در حرکت به سمت اقتدار اقتصادی تدریجا سازکارها و فرهنگ متناسب با فرهنگ دینی نیز در ابعاد جمعی تولید می شود مثل ایثار، تعاون و فداکاری جمعی . تدریجا نیز راهکارهای حضورصحیح و موثر زنان برای رشد، تعالی و عدالت اجتماعی براساس فرهنگ دینی تولید می شود. لذا براین اساس باید به دنبال بدست آوردن راهکارهای گسترش و حفظ حضورزنان درجامعه براساس فرهنگ دینی بوده. یکی ازآسیب های دوران گذار این است، که بخشی از حضوراجتماعی زنان دچارآشفتگی می شود. حضور گسترده ی زنان درکوچه و بازار، نشان ازاین آشفتگی دارد. این آشفتگی فرهنگی را صرفا نمی شود با روش های فیزیکی کنترل نمود، چون این آشفتگی فقط مربوط به حوزه ی حجاب و عفاف نیست. سایر حوزه های فرهنگی نیز دچارآشفتگی است، مثل عرصه هنر، فیلم ، موسیقی درکوچه و بازار، اعتیاد ، طلاق و... بله کنترل فیزیکی را نباید مطلق حذف کرد؛ تا سرعت و جرعت دشمنان و پیاده نظامش افزایش یاید. باید در کنار آن مجموعه دستگاه های فرهنگی کار نمایند و برنامه تولید فرهنگ مشارکت جمعی را طراحی کنند. ثمره بی توجهی به تولید فرهنگ حضورجمعی و سازکارهای آن همین است که درکوچه و بازارمشاهده می کنیم. اگرحضور، براساس مدیریت تحریک انگیزه ها برای حضور و سازکارهای سازمانی، ایمانی باشد مردم برای اقتدار جامعه تولید، توزیع و مصرف می نمایند. نه تنها ازفرهنگ بیگانه تقلید صورت نمی گیرد بلکه مرتبا فرهنگ دینی مانند ایثار، تعاون برنیکی، تلاش مضاعف، مهربانی، حیا ، عفاف ، غیرت و... توسعه می یابد. اقتدار و عزت اجتماعی باعث توسعه ی اخلاق و فرهنگ ِ متناسب با خود درتما م حوزه های مربوطه از جمله حجاب و عفاف و غیرت می شود؛ چرا که تمام حوزه های اخلاقی انسان با یک دیگر مرتبط است. با این توصیف می توان فهمید مدیریت توسعه ما دچار آسیب جدی بوده و آن تحریک تمایلات براساس مدل های سرمایه داری و اقتصاد محوری و اومانیسم است. این مدیریت عرصه ناخواسته، فضای فرهنگی کشور را دچار آلودگی کرده است. اگردرمسیرحرکت به سمت اقتدار؛ فرهنگِ رشد ، تعالی و عدالت را تولید کنیم، ضمن تامین حق پرستش اجتماعی، حقوق فردی پرستش نیزبه خوبی احیا می شود، چرا که سالم بودن فضای اجتماعی؛ موجب مهیا و آسان شدن شرایط برای پرستش فردی است. شرایط می تواند فرد را دررسیدن به حق خود درضیق یا وسع قراردهد، به عنوان مثال در وسع دررابطه با دیگران (مثل جنس مخالف) دچارآسیب نمی شود . لذا حق جامعه و فرد است که خدا را درتمامی ابعاد بپرستند و عزت و اقتدارپیدا کنند و هر چیز مانع این حق شود باید حذف شود. آسیب دیدن حوزه حجاب و عفاف و غیرت دینی ناشی ازبی توجهی به حق اجتماعی است؛ حق اجتماعی حقی است مشاع که آحاد مردم دررابطه با هم درتامین آن سهم دارند. تأمین آن نیازبه مشارکت سالم اجتماعی دارد. همه باید درسالم سازی محیط مشارکت کنند. هرکس به هرمیزان که موجب آلوده سازی محیط اجتماعی شود، هم به خود ظلم کرده هم به دیگران؛ یعنی باعث شده حق پرستش فردی اش و هم حق پرستش اجتماعی که تامین روابط سالم را به دنبال دارد دچارآسیب شود. حق جامعه است که روابط بین آنها سالم ودورازگناه باشد. بسترهای اجتماعی نباید زمینه ساز گناه و آلودگی را فراهم کند. افرادی نمی خواهند چشم ها و دست ها و گوشهایش آلوده به انواع گناه شود. کسانی که هنجارشکنی می کنند فضای سالم را تنگ کرده و به یک معنا اختیار دیگران دردوری ازگناه را ضیق می کنند، افراد احساس سختی و فشارمی نمایند و گنهکاری عده ای ازسرعمد یا جهل زمینه آلودگی را مساعد می کند. این افراد منجر به تضیق حقوق دیگران در پرستش خدای متعال درروابط اجتماعی می شوند. از این رو آسیب دیدن حوزه حجاب و عفاف و غیرت دینی ازبی توجهی به حقوق اجتماعی است. اصلی ترین حق اجتماعی -که حقی مشاع است ، که تمام روابط اجتماعی درونی و بیرونی جامعه و نسبت بین آن دو که باید سالم باشد- حق پرستش است. تأمین این حق با مشارکت جمعی براساس فرهنگ دینی ممکن است. ما نیازمند تولید فرهنگ جمعی و مشارکت اجتماعی (سازمان یافته ) براساس دین در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می باشیم؛ بی توجهی به تولید این فرهنگ باعث بی ضابطه شدن حضوراجتماعی مخصوصا حضور اجتماعی زنان درعرصه های مختلف می شود و احیانا همان مدل ها و شیوه های حضور اجتماعی درغرب، وارد جامعه ما می شود. نگاه غربیان به جنس زن نگاه ابزاری است جنس زن را برای بهره وری درتمامی ابعاد می خواهند و برای این امر اصلی ترین چیزی که ازاو گرفته شد حجاب و حیا و عفاف بود. از جذابیت های جنسی او درعرصه های مختلف هنر و تبلیغ کالاها و... استفاده کردند و پازل های تودرتوی (که قبلا در وبلاگم اشاره کردم) ایجاد شد، که بزرگترین ظلم به زنان صورت گرفت. فروپاشی خانواده ، تجارت فحشا و ... از جمله این موارد است. فرهنگ جمعی مشارکتی که غرب برای حضور موثر زنان تعریف و تبیین و در تمامی عرصه های سیاسی فرهنگی اقتصادی اجرا نمودند، بزرگترین ظلم به زنان (والبته مردان ) را روا داشتند. در عرصه اشتغال، ورزش، تحصیل، سیاست و... همه عرصه حضور اجتماعی عرصه های نگاه ابزاری به زن بود. به تعبیرمقام معظم رهبری: نگاه یک نگاه منفعت جویانه بوده. هدف ارتقاء زن و شکوفایی استعدادها و انرژی های نهفته برای تعالی و یافتن انسانیت خودش نبود؛ حتی جنبش های فیمینیستی دنبال یافتن هویت اصیل خود نبودند، طبیعت و فطرت بشرمیل به پرستش دارد، کدام یک از این جنبش ها به دنبال نهادینه و ضابطه مند کردن میل به پرستش و تغییرارزش های اجتماعی، قوانین حقوقی، جزایی و کیفری و معادلات اجرایی آن بودند. آنها با الهام گرفتن ازرنسانس علیه خدا و انبیاء و اولیاء الهی شوریدند. منتهی کارشیطان و اولیاء باطل، زینت دادن است. به عنوان مثال، مدعی دفاع ازحقوق زنان، تساوی حقوق آنان با مردان و ... می باشند. ما بدون اینکه فلسفه مشارکت جمعی زنان درغرب را بدانیم؛ نادانسته برخی ابعاد آن را تقلید کرده ، الان چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بدانیم چه ندانیم این تقلید اتفاق افتاده و مشارکت اجتماعی زنان مشارکتی، التقاطی است؛ چرا که ما نه فرهنگ مشارکت جمعی برمبنای دینی را تولید کرده و نه سازکارهای تأمین امنیت صحیح مشارکت را. تردیدی نیست دردنیای امروزدشمنان درعرصه های مختلف مثل علوم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست مرتبا در حال نوآوری برای تأمین اقتدار خود می باشند؛ ما نمی توانیم نیمی از انرژی جامعه را درجهت تأمین اقتدارخود نادیده بگیریم و همان گونه که بیان شد، یکی از حقوق، حق پرستش جمعی خدای متعال درتمامی ابعاد و روابط است؛ استیفای این حق بدون مشارکت زنان ممکن نیست. بی توجهی به تأمین اقتدارجامعه ازجمله تأمین اقتدارعلمی و اقتصادی، رسانه ای، هنر و سیاست موجب ضعف در مقابل دشمنان و تحقیرشدن جامعه شده و جامعه ای که تحقیرشود به راحتی فرهنگ و اقتصاد و در نهایت سیاست بیگانه را می پذیرد. لذا طرح شد ازتناسبات حق پرستش حق اقتدار، عزت، تعالی و عدالت است. مدیریت دنیای امروز با نوآوری مداوم درعرصه های مختلف نظام مفاهیم، ساختارها و محصولات مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی راعوض می کند ؛ ساختارهای تمدنی دیگری شکل گرفته و در حال عوض شدن است؛ ما باید بتوانیم درتغییرات ساختارها نقش داشته و به تعبیردیگرموازنه قوا را برقرارکنیم و به عبارت بهتر، موازنه قوا را به نفع جهان اسلام تغییردهیم (کما اینکه الان با تدابیری خاص این تغییر در حال اتفاق است؛ بیداری اسلامی نوید بخش این تغییر موازنه است) به تعبیر امام راحل باید سنگرهای کلیه عالم را فتح کنیم. رسیدن به این اقتدار، اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی است و این بدون مشارکت جمعی مخصوصا مشارکت جمعی زنان ممکن نیست. دشمن توقف نکرده و تمامی ابزارها و نیروهای انسانی خود را برای پیش برد حرکت های علمی ، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به کار گرفته ما هم نمی توانیم توقف کنیم . مسلما ما باید سرعتمان را چند برابر کنیم این امر شدنی است؛ چرا که تفاوت اساسی فرهنگ ما با دشمنان دراین است که، اساس همکاری جمعی آنها منفعت طلبی و خود محوری و منافع مشترک است، لذا درجایی که آن تأمین نمی شود به تنازعات شدید کشیده می شود اما اساس همکاری سازمانی درفرهنگ دینی تعاون بر نیکی ، ایثار، فداکاری و گذشت است؛ دیگری را برخود ترجیح دادن، خود را فدای دیگری کردن (ودر سطوح بالا خواست خود را فدای خواست ولی و سرپرست جامعه کردن) براساس این فرهنگ، مبنای همت و تلاش اجتماعی، تامین اقتدار و عزت جامعه است؛ نه رسیدن به منافع خود. نهادینه شدن این اخلاق در جامعه، یعنی گذشت از خواست خود و تلاش و همت برای افزایش سرعت عزت اجتماعی، این امر تاثیرزیادی درتمامی ابعاد فرهنگ جامعه دارد؛ ازجمله حوزه حجاب و عفاف و غیرت دینی. چرا که اولا افراد متوجه می شوند بی توجهی به فضای عمومی جامعه و حضور نامناسب موجب کاهش اقتدار و آسیب پذیری اجتماعی جامعه می شود؛ آسیب پذیری جامعه به ضررخودشان نیزمی باشد. ثانیا افراد ازخواسته های فردی و تمایلات شخصی برای رسیدن به اقتداراجتماعی دست برمی دارند و بر آن اصرار نمی ورزند و تمایلات شخصی را فدای تمایلات اصیل جامعه که سربلندی و عزت جامعه می باشد، می نمایند. 

 حال روشن می شود چرا این قدر حفظ و رشد نظام اسلامی درنظرامام راحل و مقام معظم رهبری اهمیت داشته، که هیچ حکم فردی را برابربا آن نمی دانستند و حفظ حکومت را بالاترازاحکام فردی می دانستند ولو درمقطعی حکمی محدود و یا تعطیل شود. بنابراین با توجه به آنچه که مطرح شد اصل ترین وظیفه آحاد جامعه، حفظ و توسعه اقتدار اجتماعی اسلام است و این حق آنهاست. اصل، حفظ و توسعه نظام است و آحاد جامعه انرژی خود را به مشارکت می گذارند تا این حق که حق پرستش جمعی خدای متعال است، محفوظ مانده و توسعه یابد. لذا توجه به خانواده درشرایط مختلف و میزان ِ اقتدارو آسیب ها و نقاط ضعف ازاین منظر باید ملاحظه شود. باید دید نوع خانواده، ترکیب جمعیتی و ... چگونه باشد تا اقتدار نظام اسلامی درمقابل دنیای باطل با مشارکت جمعی مخصوصا زنان تأمین گردد.پیرامون موضوع نوع خانواده در شرایط مختلف ِنسبت اقتدارو آسیب ها مطالب زیادی است که ان شاء الله بعدا به بخشی از آن خواهیم پرداخت.

 ناگفته پیداست تامین حقوق اجتماعی بدون هماهنگی اراده ها ممکن نیست؛ صرفا حضور، نمی تواند تأمین کننده حقوق اجتماعی باشد، انسان ها چون اختیاردارند و اختیارها درجات مختلف و متفاوت دارد باید محوری برای هماهنگی ارادههای اجتماعی وجود داشته باشد؛ آن محور ولی اجتماعی است.        ولی اجتماعی است که اراده ها را حول جهت گیری واحد (پرستش خدای متعال یا{شیطان}) جمع می کند و رشد می دهد. رشد و تعالی جامعه از یک طرف نیاز به مشارکت اراده ها در پیشرفت و عدالت است و از طرف دیگر نیازمند محورتکامل و هماهنگی است. محورهماهنگی ها اراده ی ولی است که جدا ازاراده ی معصومین نیست و آن اراده، توسعه پرستش خدای متعال درهمه ابعاد است؛ تأمین توسعه حق پرستش فردی و جمعی بدون حضوراراده ولی ممکن نیست. دقت کنیم حضوراراده ی ولی به معنای هرج ومرج نیست . اراده ای که تسلیم ولایت الهیه باشد و به دنبال توسعه اراده الهی در خود و جامعه باشد می تواند محورتوسعه، تعالی، پیشرفت، عدالت و استیفای حق پرستش قرارگیرد.

11/6/1390          

 


» نظر