لزوم هشیاری نسبت به تفسیر سخنان رهبری توسط نظام کارشناسی
یکی از خطرات که ما را تهدید میکند قلب سخنان رهبری توسط نظام کارشناسی است، که ظاهر اصطلاحات معظمله را گرفته و آن را به ادبیات کارشناسی خود ترجمه و تفسیر نمایند. اکثر کارشناسان تصمیم ساز و تصمیم گیر مستقیم یا غیر مستقیم با علوم اقتصاد غربی پرورش یافته و فکر مینمایند محصول این افکار به ظاهر علمی اقتصاد کاپیتالیستی غرب است که اقتصاد زالو صفتی را در روند رشد خود بر غرب حاکم نموده است. انقلاب اسلامی این هندسه را میخواهد بشکند و لذا شروع به تولید مفاهیم و اصطلاحات متناسب با خود نموده است، از جمله جهاد اقتصادی، مردم سالاری دینی و... طبیعتا باید سعی نمود این اصطلاحات را با ادبیات و مبانی خودمان ترجمه و تفسیر نماییم و راهکارهای ابتکاری بر گرفته از فرهنگ دینی را به وجود آوریم. بله در طی عبور از مراحله گذار اقتصادی تا تولید کامل علوم دینی اقتصادی از نظریات کارشناسان موجود استفاده تبعی میکنیم، اما این بدان معنا نیست که تمامی پیشنهادات آنها را در بست بپذیریم و به نام علم اقتصاد توجیه نماییم. در بحث تولید ملی نیز هدف اصلی تأمین نیازهای وسیع و رو به رشد داخلی و استقلال اقتصادی است، ما در درجه اول به دنبال ایجاد یک اقتصاد رقابتی، که بخواهد با اقتصاد سرمایهداری غرب رقابت نماید، نیستیم ، راه بهبود کفیت تولید، صرفا ایجاد رقابت به شکل سرمایه داری در بازار داخلی یا جهانی نیست، ارتقاء انگیزهای ایمانی در اقتصاد، گسترش تحقیق با امکانات نظام و پشتیبانی علمی کارگاهها کارخانههای کوچک، تشویق مردم به مصرف داخلی و ممانعت از ورود کالاهای خارجی و.... تدریجا سطح کیفیت تولید کالاهای ملی را بالا میبرد. البته لزومی ندارد در کالاهای تولیدی آخرین تکنولوژیهای تولیدی دنیا را مرتب اعمال نماییم،، چون این امر باعث وابستگی دائمی است، بله میتوان با حمایت از تحقیقات راههای میانبر متناسب با فرهنگ، ظرفیت اقتصاد داخلی و نیازهای بومی ایجاد کرد. مشکل ما در اقتصاد موجود جهانی صرفا پاسخ گویی به نیازهای طبیعی نیست، بلکه آنها برای سلطه مرتب نیازهای کاذب ایجاد میکنند، لذا نباید در تولیدات تمام نگاهمان به الگوهای تولیدی غرب باشد، بله باید دستآوردهای علمی آنها را رصد کرد اما نباید کل اقتصاد و تولیداتمان و مهمتر الگوی اقتصادییمان را به الگوی اقتصادی غرب گره بزنیم. با رصد غرب، و با استفاده از الگوی گزینش بومی میتوان در صورت لزوم با کمترین خسارت، آنها را با امکانات و توان داخلی و جهان اسلام تولید نمود. ما باید روی نیازهای واقعی و عمومی خود براساس فرهنگ بومی خود متمرکز بشویم، نه اینکه نیازهایمان را بر اساس الگوی آنها تعریف کنیم. بنابر الگوی اجمالی دینی عزت، اقتدار، استقلال برای ما از اهمیت درجه اول برخوردار است، تا تولید کالاها براساس آخرین تکنولوژیها، به عبارت دیگر ما هدف از اقتصاد را به درون خود اقتصاد که رسیدن به رفاه و تأمین نیازهاباشد تعریف نمی کنیم البته در اقتصاد موجود بالاترین بالاترین سطح رفاه را دنبال میکنند، همان که ما نام آن را دنیا پرستی مینامییم این هدفگزاری بیش از اینکه به سود عموم بشریت باشد باعث گسترش رنج شده است، چرا که اقلیت سرمایه داریجهانی همیشه بیشترین استفاده را میبرند، علاوه بر اینکه طبقاتی شدن جوامع باعث حسرت مدام در بین طبقات گردیده است. ما هدف را به اهداف سیاستی و فرهنگی تعریف میکنیم. اقتصاد ابزار است نه هدف، اقتصاد ابزار تأمین و گسترش اقتدار و عزت ملی و تغییر موازنه قوا در سطح جهان به نفع دین و دیندارن است، این امر با در غلطیدن در روشهای رقابت سرمایه داری که اساسا به دنبال ایجاد تنوعطلبی در جهان است منافات دارد. اقتصاد باید ابزار رفع نیازهای حقیقی مردم باشد، نه ابزار، تنوعطلبی و هواپرستی مدرن، به گونه ای که آنقدر فکر و روح مردم را به خود مشغول کند که از رشد و تعالی الهی باز مانند. اگر به دنبال این اهداف بودیم، مسلم در شناخت نوع حمایت از تولیدات ملی دقت بیشتری می کنیم. یکی از بخشهای عظیمی که ما در سرمایههای داخلی داریم، وقف و اوقاف است، با حمایتهای علمی این سرمایهها میتواند در مسیر تولیدات اقتصادی مورد نیاز عموم قرار گیرد، حتی در بخشهای از تولیدات ملی، مثل تولید رایانه ها که به دلیل قدرت بالای کشورهای دیگر، برای بخشهای خصوصی ما صرفه اقتصادی سرمایهگذاری در این امر را ندارد، میتوان سرمایههای وقفی را در ابعاد مختلف، تحقیق و تولید آن به کار گرفت(اخیرا مقام معظم رهبری بر همین امر تأکید داشتند). بنابر این باید سعی نمود ادبیات رهبری را محور و ترجمان اصطلاحات ایشان قرار داد تا تدریجا الگوی اسلامی ایران تولید گردد(انشاءالله).
1391/1/5
کلمات کلیدی :
» نظر