عرفان عاشورایی(شرحی مختصر بر زیارت عاشورا)
باید دانست درک باطن عاشورا صرفا با بحث نظری تمام نمیشود، بلکه نیاز به مراقبه های عملی دارد. مراقبه عملی، سلوک با بلای معصوم(ع) است، قبل از ورود به آن منازل باید در ابتلائات و امتحانهای فردی صابر، راضی، شاکر و حامد بود؛ چون دست تدبیر الهی برای رشد انسانها در بلاهاست، با توفیق در این صحنه تدریجا ظرفیت درک و تحمل بخشی از بلای معصوم(ع) را به او عطا میکنند، برای درک منازل بلای معصوم(ع) باید راضی، صابر، شاکر و حامد بود.
مرتبه اعظم درک عاشورا، درک لقاء الهی است، همان مرتبه ای که شهدای عاشورا با شفاعت امام حسین(ع) به آن رسیدند(الذین بذل مهجهم دون الحسسین علیه السلام) برای رسیدن به مرتبه اعلی عاشورا باید مراتب و منازلی را با تلاش و امداد و تصرفات معصومین(ع) طی نمود. درک شهادت حضرت و اصحابشان بدون طی مراحلی ممکن نیست. شرح این مراحل و منازل در زیارات به ویژه زیارت جامعه کبیر و زیارت عاشورا آمده است، لذا بر تداوم و استمرار در خواندن و فهم آنها تأکید شده است. در زیارات با سلامها؛ به مقامات و منزلت معصومین(ع) اعتراف میشود.
مثل السلام علیک یا اباعبدالله که معنای ظاهری آن این است؛ سلام بر تو که پدر فرزندی به نام عبدالله هستی و معنای باطنی، سلام بر تو که پدر عباد هستی، اعتراف به منزلت والای امام حسین(ع) است، شما در حق ما برای عبور از دنیا به سوی لقاء الهی پدری کردی و شدیدترین ایثارها را انجام داده ای. امام(ع) مجرای حرکت به سمت توحید است. اراده امام همان اراده خداست. این امام تنهای تنها شده بود.
انسان با درک اجمالی منزلت امام معصوم(ع) پی به عظمت مصیبت حادثه عاشورا میبرد و با آن رابطه عاطفی برقرار میکند و مصیبت زده میشود و در قالب اشک از چشمش جاری میشود، گریه بروز و تجلی تراکم عواطف انسان در رابطه با مصیبت عظیم عاشوراست "لقد عظمت الرزیة و جلت وعظمت المصیبة بک علینا" این مصیبت نه تنها برای ما سنگین بود بلکه بر کل آسمان و زمین سنگین بوده و همه ملک و ملکوت و فرشتگان و ساکنین بهشت و خازنین جهنم، رسول الله(ص) و... بر امام حسین(ع) گریستند. قلب انسان متوجه مصائب شده با آن ارتباط برقرار کرده و در حالات درونیش اثر گذاشته و متحول و متکامل میشود و در قالب اشک از چشمش بیرون میآید، تمایلات انسان عوض میشود و وارد منازل جدید میشود، یعنی برائت و دشمنی قلبی با جبهه تاریخی کفر و نفاق، یک امت تاریخی ظالم لعن می شود، کسانی که بنیانکذار ظلم بر اهلبیت بودند و در واقع در اقامه ظلم تاریخی پیشتاز بودند "لعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت" و سپس کسانی که امام را از منزلت اجتماعی دفع کردند"لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم" آنهای که امام را برای کسب مال و جاه دنیای میخاستند وقتی دیدند نمیشود، تا مرز درگیری و شهادت امام جلو رفتند و ما همه کسانی که به هر نحو در شهادت امام حسین(ع) دخالت داشته را لعن میکنیم، حتی کسانی که بعد به دنیا آمده و راضی به فعل شمر و جبهه تاریک ابلیس لعین میباشند را لعن میکنیم، کسی که یک سنگ پرتاب نکرده ولی با قدم نیت در جبهه دشمنان حضور دارد مشمول این لعن است، اینها یاران معاویه و یزیداند. از اینجا صف بندیها مقابل دشمنان به همراهی دوستان شروع میشود "انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم" این جدای صفوف تا قیامت کشیده میشود. این شروع طی منازل جدید از فهم و درک مقام و منزلت امام حسین(ع) و عاشوراست، امام(ع) با یک جبهه تاریخی درگیر است و ما نیز در این فضا وارد میشویم، این درگیری در ابتدا درگیری قلبی است و درگیری قلبی منزلی توسعه یاب است که تدریجا آماده درگیری عملی با جبهه نفاق در رکاب امام منصور میشود، حالات فرد عوض میشود، نسبت به افراد جبهه حق سلیم میشود و نسبت به جبهه باطل حالت حرب و جنگ پیدا میکند.
توجه به مصائب امام حسین موجب بصیرت نسبت به جبهه کفر و نفاق و گرایش به جبهه مؤمنین میشود و همین هویت ساز است، تدریجا آماده درگیری می شود، این آمادگی ابتدا آمادگی روحی است و تحولات از قلب شروع می شود، از این رو امام حسین(ع) با شهادت و عاشورا قلوب و عواطف را متوجه خود و راهشان نمودند، قلوب را در تاریخ مدیریت کردند. مدیریت حضرت(ع) مدیریت تاریخی بوده که حادثه آفرینی تاریخی پایه و اساس آن است. امام حسین(ع) بگونه ای صحنه عاشورا را مدیریت نمودند تا باطن ابلیس و ایادیش آشکار گردد. با مدیریت حضرت(ع) تاریخ و جوامع این منازل را دارد طی میکند، توسعه مدام عاشورا و محرم و عزاداریها و گسترش کمی و کیفی آنها با تصرفات تاریخی حضرت(ع) صورت میگیرد، البته عزاداران حقیقی خائف و ترسان اند از اینکه در حق حضرت(ع) کوتاهی نمودند، نه مدعی ارتباط، فافهم. این موضع گیری در انسان مرتب تشدید میشود تا روحیه فداکاری و ایثار حتی تا مرحله قربانی کردن عزیزانش پیدا می نماید (بابی انت و امی). خود حضرت(ع) خود و عزیزترین فرزندان و و اصحاب را فدای این مسیر نمودند. اصحاب امام حسین(ع) با شفاعت و امداد خود حضرت این مراحل را طی کردند، معیت و همراهی با امام حسین(ع) قابلیت تصرف در آنها را ایجاد کرد. آنها قربت و مظلومیت خلیفه و حجت الهی را درک کرده و برای دفاع از حضرت وارد صف بندی و در گیری با جبهه کفر و نفاق شدند و شدیدتر ایثارها را از خود نشان دادند، مثل حضرت ابوالفضل(ع) که نه تنها آب نخورد بلکه برای یک مشک آب برای طفلان امام حسین(ع) جان خودشان را دادند و در تاریخ جبهه مقابل را رسوا کردند. کسی که همراه حضرت سیر میکند برایش فرمان فرق نمیکند حتی جان را برای آوردن یک مشک آب میدهد، آنهم کسی که هیچکس توان جنگ رو در رو با او را نداشت، ولی هدف در عاشورا صرفا جنگ نظامی نبود، هدف از یک طرف رسوا نمودن جبهه تاریخی ابلیس بود و از طرف دیگر عروج و لقاء الهی و هر دو به نحو اتم حاصل شد. درک لقاء الهی برای مادون معصوم(ع) همان درک مقام و منزلت معصوم(ع) به میزان ظرفیت خود است. معرفت الامام، همان معرفة الله است، چون خدا را به آیات واسماء و صفاتش که در مخلوق بروز میکند میتوان شناخت(به میزان ظرفیت محدود خود) و اکبر و اعظم آیات الهی حضرات معصومین(علیهم السلام) می باشند. درک امام(ع) نیز بدون همراهی، معیت، اطاعت تام، ثبات قدم در دفاع تمام عیار از امام(ع) در مقابل جبهه کفر و نفاق؛ و شفاعت و سرپرستی خود معصومین(ع) ممکن نیست، یعنی بدون حضور در جنگ و مبتلا شدن به شداید آن و ایثار درک ممکن نیست.
برای رسیدن به مقصد که برای ما همان معرفت امام(ع) است باید ولایت تامه معصومین(ع) را پذیرفت و در رکاب آنها مثل اصحاب سیدالشهداء(ع) فداکاری کرد. اصحاب سیدالشهداء(ع) ذوب در حضرت(ع) بوده و خواست ایشان را بر خواست خود مقدم داشته و در راه درخواستهای ایشان بالاترین ایثار را انجام دادند و جان خودشان را فدا کردند. آنها اهل سبقت در خیرات بودند و در جانبازی در راه امام حسین(ع) از هم سبقت میگرفتند، همان که در دعا عهد آمده"اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذبین عنه و المسارعین فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه". مرتبه ای از مراتب همراهی با معصومین(ع) توجه به مصائب عظیم سیدالشهداء(ع) و گریه بر حضرت است، که تأکید زیادی در روایات بر آن شده است، می فرماید: کسی که برای حضرت شعر بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می شود، تا آنجا که مصیبت بخواند و به اندازه بال مگس برای امام حسین(ع) اشک در چشمش حلقه بزند، مورد غفران قرار میگیرد. اشک بروز و تجلی تغییر تمایلات و گرایش به سمت امام حسین(ع) است، و این تغییر حساسیتها جلو می رود و به تدریج صف مؤمنین و محبین را از صف کفار و منافقین جدا میکند.
در زیارت عاشورا دقت نماید درخواست تقرب الی لله بعد از طی مراحلی است یعنی معرفت اجمالی امام(ع)، توجه و گریه بر مصائب، لعن، برائت، صف بندی، سلم، آمادگی حرب و ایثار. این فرد احساس اضطرار به تقرب میکند. کسی که مصیبت عظیم امام حسین(ع) را درک کرده و دنبال انتقام است، آنهم نه به تنهایی بلکه در جمع لشکر امام منصور، "بابی انت و امی لقد عظم مصابی بک فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور" این شخص رزق معیت با امام منصور برای انتقام را طلب میکند، آنگاه او میتواند با وساطت و شفاعت معصومین(ع) از یک طرف و برائت از قاتلین آنها از طرف دیگر تقاضای تقرب کند "اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخرة یا ابا عبد الله انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک و بموالاتک و بالبرائة ممن قاتلک و... قرب با موالات و محبت و برائت حاصل می شود، و مراتب و منازل موالات و برائت در زیارت عاشورا قبل این فقرات به تفصیل آمده است و تفصیل بیشتر نیز در ادامه زیارت عاشورا می آید. باید دقت نمود فقرات زیارت و لعنهای که می آید تکرار نمیباشد، بلکه مراتب و منازل جدیدی از اظهار تسلیم و شدت یافتن و درخواست مقامات بالاتر است. رزقهای والاتری درخواست می کند، لذا بعد از طی آن منازل دعاها و درخواستهای جدیدی پیدا میکند، نیازهایش عوض شده و مراتب جدیدتری را طلب میکند، مثل معرفت اولیاء، رزق برائت از دشمنان، معیت با معصومین(ع) در دنیا و آخرت، ثبات قدم، هم جواری در مقام محمود، طلب خونخواهی همراه با امام زمان(عج)، ثواب عظیمی که به مصیبت زده داده می شود(چون مصیبت زده سیدالشهداء ع ) گردیده است، درخواست رحمت و مغفرت و حیات و ممات با محمد و آل محمد(ص). انسانی که همراه با بلای معصوم(ع) سیر میکند دیگر زندگی، حیات و نیازهایش عوض میشود. حقیقت حیات و ممات، زندگی و مرگ با محمد و آل محمد(ص) است"اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و ممات محمد و آل محمد" (این منازل با درخواست ما و تلاش و سرپرستی و تصرفات سیدالشهداء(ع) انجام میگیرد چه ما بدانیم یا ندانیم و تحلیل نداشته باشیم، اما اگر بتوانیم درست تحلیل کنیم نقاط قوت و ضعف جامعه را بدست آورده و میشود آن را بهتر مدیریت نمود.) در اینجا که انسان گمان می کند به نهایت درجه ممکن رسیده است؛ اما دو باره لعنهای بسیار تند و شدید می آید "اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوامیة و بن اکلة الاکباد اللعین بن العین علی لسانک و لسان نبیک صلی الله علیه و آله فی کل موطن و..." گویا گوشزد میکند سیر تمام نشده است، مراتب و منازل بالاتری از توجه به مصیبت امام حسین(ع)، برائت و درگیری ظاهری و باطنی در همه زمانها و همه مکانها وجود دارد و لذا یک ذره ترحم در دلت نسبت به کسانی که ولی الهی را به خاک و خون کشیدند در تو نباید باشد و درخواست مضاعف شدن عذاب الیم را داشته باشی: "اللهم فضاعف علیهم اللعن منک و العذاب الیم". اینها بعد از این که امام حسین(ع) و یارانش را به خاک و خون کشیدند به جای این که پشیمان باشند و توبه نمایند، ده اسب را نعل تازه زدند و استخوانهای سینه و بدن مطهر سید الشهداء(ع) را خرد کردند، زن و بچه اش را در غل و زنجیر کردند، خواهرش زینب کبرای(سلام الله علیه) را به اسرارت بردند، دخترکان حضرت را در بازارها چرخاندند، اهلبیت رسول الله(ص) را وارد مجلس شراب یزید کردند، سرها را بریدند و به نیزه زدند، خیمه های را آتش زده و غارت کردند، سیلی به صورت طفلان یتیم زدند، شهرها را آذین بستند، و بدتر و فاجعه بارتر امام حسین(ع) را به جرم خروج از دین رسول الله(ص) سر بریدند(آه، آه، آه) تو خود بقیه مصیبت را بخوان مخصوصا شام... توجه به این مصائب کینه دشمنی انسانها را نسبت به صف مقابل به اوج می رساند و تقاضای تشدید عذاب را دارد و در ادامه مهیا صد بار لعن می شود، در هر لعن جلوهای جدیدی از ظلمها آشکار می شود و انسان تمامی کسانی که به هر نحو در صف مقابل سالار شهیدان(ع) حضور داشته یا دارند را لعن می کند، کسانی که امروز راضی به فعل شمر و یزید بوده نیز جزء تابعین "آخر تابعن: بوده و مشمول لعن تاریخی کل مؤمنین بوده، هر کسی در هر زمان و هر مکان به هر نحو ولو با یک کلام صف مقابل سیدالشهداء(ع) را تقویت کرده مشمول لعن تاریخی است، در زیارت عاشورای غیر معروفه آمده است: " اللهم والعن کل من بلغه ذالک فرضی به من الاولین و الاخرین و الخلائق اجمعین الی یوم الدین" مگر مثل حضرت حر(ع) توبه کند و جبران کند. بعد از این سیر با لعن با شفاعت و دستگیری امام حسین(ع) وارد منزل جدیدی می شود و صد بار به امام حسین(ع) و اولاد و اصحاب حضرت سلام میکند و هم از مقام و منزلت حضرت تجلیل میکند و هم درخواست رحمت مینماید، آنهم سلام ابدی تا زمانی که شب و روز باقی است. و از خدا می خواهیم این آخرین عهد، بیعت، زیارت و دیدار نباشد. در واقع این سلامها به منزله تجدید عهد و بیعت با امام حسین(ع) است. این کلامات واسطه های تصرف در روح، فکر و عمل فرد و جامعه است، کلمات زیارت عاشورا کلمات تصرفی است. بعد از صد بار لعن و سلام دوباره وارد منزل جدید میشویم و درخواست میکنیم لعن اختصاص برای کسانی که پیشگامان ظلم به اهلبیت بودند(اول ظالم) و سران آنها (اولی، دومی و سومی) و... و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان، آل اختصاص به اقوام آنها ندارد، بلکه هر کس، در هر زمان همان مسیر را برود و با اهلبیت(ع) و اولاد به حقشان دشمنی ورزد، مشمول این لعن تاریخی است.
طی فرازهای و منازل زیارت عاشورا همه با ندبه و گریه است، مرتب جلوهای جدید ار مصائب و دشمنیها آشکار میشود و سوز و محبت و برئت و دشمنی انسان را افزایش می دهد تا مهیای سجده قرب زیارت عاشورا می شود، این انسان سوخته بهتر نقطه جسمش را بر خاک می نهد که نزدیکترین حالت قرب به خداست و خدا را بر اعظم مصائب خلقت حمد می کند آنهم حمد شاکر. زیبای دست تدبیر و ربوبیت و پرورش الهی را در کربلا و گودی قتله گاه می بیند و خدا را شکر میکند، گله و شکایت ندارد، همان که زینب کبری(س) فرمودند: ما رأیت الا جمیلا. مشاهده این زیبای بعد از این است که در مصائب سیدالشهداء(ع) سوخته و آتش گرفته و صد بار جبهه تاریخی کفر و نفاق را به تمامه لعن کرده و بعد لعنهای اختصاصی داشته اما در سجده زیارت عاشورا در بهترین حالت قرب اظهار رضایت، حمد و شکر می کند، نه رضایت از فعل دشمنان، دشمنان را که صد بار لعن نمود و دوباره برای سران تاریخی آنها در خواست لعن اختصاصی کرد، بلکه نسبت به تدبیر خدای متعال در رقم زدن عاشورا اظهار رضایت تام میکند و زیبای فعل حضرت حق را مشاهده میکند. درست است دشمنان دشمنی کردند و دچار عذاب الیم میشوند، اما بر اراده و ربوبیت الهی غالب نمیشوند، آنها با سوء اختیار خود ابزار شهادت سیدالشهداء(ع) شدند، اما به خود ضربه زدند و وسیله و ابزار عروج حضرت(ع) شدند، آنها با این فعل خود به جهنم میروند و حضرت و اصحابش به بهشت و لذا انسان زیبای دست تدبیر الهی را میبیند و خدا را بر اعظم مصائب شکر میکند، البته پر کشیدن در نهایت این وادی فقط مخصوص کملین است، دیگران به میزان ظرفیت خود از این ضیافت بهره میگیرند، انسان بر مصائب و گرفتاریهای عادی باید صبر کند و حامد و شاکر باشد تا بتواند وارد ضیافت خاص بهره برداری از مصائب عظیم سیدالشهداء(ع) شود. آنگاه در سجده قرب بعد از طی آن مراحل که با درخواست ما و شفاعت حضرت(ع) طی شده است؛ درخواست شفاعتی خاصتر می شود و آن شفاعت برای ورود به عرصه قیامت است، در روزی که همه از هم فرار میکنند و درخواست ثبات قدم(همراه با قدم صدق) در همراهی با امام حسین(ع) و اصحاب امام حسین(ع) که جان خودشان را بذل کردند یعنی بخشیدند، هبه کردند پیش روی امام حسین(ع). اباعبدالله(ع) سوختگان را به منزل نهایی که قرب است میرسانند و پرواز میدهند. با مراقبه های امام حسین(ع) اصحاب اسرار پرواز را آموخته و خود حضرت آنها را پرواز دادند. شهادت در رکاب و معیت و مقابل حجت خدا و به امر اوست. این فوز عظما نسیب اصحاب سیدالشهداء(ع) شد، دیگران با قدم نیت و اشک و زاری و تلاش در تقویت جبهه سیدالشهداء(ع) از ثواب شهادتها و فداکاریهای اصحاب امام حسین(ع) میتوانند بهره گیرند و لذا فرمودند هرگاه یاد سرور شهیدان(ع) و اصحابشان افتادید بگوید یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما، ای کاش ما با شما بودیم و به رستگاری عظیم که لقاءالهی در رکب حجت اوست نائل میشدیم. عرفان عاشورای سوز، شور، شوق، حرکت، حضور اجتماعی، مواسات با دوستان و تشکل حول امام معصوم(ع) و نائبش می آورد؛ نه انزوی، عجب به حالات، توقف، بی تفاوتی به سرنوشت جامعه در مقابل کفار و... منازل در این سیر تکراری نیست و نهایتی ندارد، هر چقدر بیشتر توجه، تلاش کند با هر زیارت عاشورا منازل جدیدتری از مصائب سیدالشهدء(ع) مقابل انسان قرار میگیرد و سوز و درگیریش با جبهه نفاق شدیدتر میشود.
در اول زیارت توجه به منزلت عظیم سیدالشهداء(ع) شد که منزلت پدری و سرپرتی امة تاریخی(وتکوینی) بوده شد و در انتهای زیارت رسیدن به مقصداعلی است یعنی لقاءالهی، یعنی اعطاء آن منزلت(پدری و سرپرستی) به امام حسین(ع) برای رساندن انسانها به این مقصد یعنی لقاء الهی است. البته باز این سلوک به بلا تمام نمیشود و منازل جدید دارد و آن نماز و دعاست. نماز ذکر جامع است، یعنی بعد از آن منازل سلوک باز انسانها را رها نمیکنند و بعد از نماز مشغول دعای علقمه میشود. در دعا او را توجه به اضطرارهایش می دهند و می گوید" یا الله، یا الله، یا الله". باشد تا با سوزش قلب ما در مصائب سید الشهداء(ع) دل امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) شاد گردد و سیل گریه ها مسیر رودخانه ظهور را هموار کند(انشاءالله).
1390/9/11
کلمات کلیدی :
» نظر