سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حادثه سازی، طریق مدیریت رشد و پیشرفت

 

طریق اصلی مدیریت رشد و پیشرفت، برای تصرف در تمایلات عمومی، حادثه سازی مدام در ابعاد گوناگون است. ایجاد تحول در برنامه ها، سازمانها، محصولات و به وجود آورون محصولات جدید اقتصادی ، فرهنگی، طرح موضوعات جدید سیاسی یا افزایش وزن برخی موضوعات مطرح، تولید علوم، اطلاعات، تکنولوژیهای جدید، کتب، رمان، فیلم، ایجاد روشهای جدید اقتصادی در مبادلات و...طروق پیشرفت است.

اصلی ترین پایه مدیریت پیشرفت، مدیریت تمایلات عمومی است، با تولید، توزیع و مصرف کالا و موضوعات جدید و متنوع در سیاست، فرهنگ و اقتصاد، آموزش، اشتغال، تکنولوژها و... تمایلات عمومی به سمتی خاصی هدایت میشود و اخلاق، افکار، رفتار و فرهنگ جدیدی در مسیر رشد ایجاد میشود. فرهنگ عمومی مرتبا با حادثه سازی مدام تغییر میکند. نکته مهم این است که وزن هر بخش و بعدی بیشتر افزایش پیدا کند، اخلاق انرژیها و رفتار عمومی بیشتر به همان سمت گرایش پیدا میکند. عواطف، احساسات و افکار واعمال عمومی، مبدأ حرکتهای عظیم اجتماعی است، این احساسات با افزایش وزن تولیدات در بخشی خاص به سمت خاص سوق داده میشود. مثلا اگر بیشترین حساسیت مدیریت پیشرفت روی موضوعات اقتصادی باشد، گرایشها بیشتر به مسائل اقتصادی متمایل میشود. در خود اقتصاد نوع اقتصاد در گرایش عمومی اثر دارد؛ مثلا اقتصاد شبه سرمایه داری ، اخلاق شبه سرمایه داری را رواج میدهد، اقتصاد التقاطی؛ اخلاق التقاطی را، و اقتصاد جهادی ، اخلاق ایثارگرانه را رواج میدهد. دولت و سازمانهای اجتماعی به دنبال تحقق آن رفته، تدریجا شیوه ها، روشها و فرهنگ جهادی در درون جامعه نهادینه میشود. باید توجه داشت که موضوعات تولیدی در مسیر رشد صرفا جنبه اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسی ندارد، بلکه ذو ابعاد است، مثلا جهاد اقتصادی، سیاست و فرهنگ جهادی را به دنبال دارد. منتهی وزن یک بعد که بیشتر مورد نیاز عموم است، بیشتر نمود دارد، از این جهت آن موضوع را اقتصادی می نامند، ولی به هر حال فرهنگ و سیاست خاص خود را به دنبال دارد.

با این توضیحات روشن میشود، چقدر مدیریت کلان در اخلاق و گرایشهای عمومی مؤثر است. اگر مدیریت پیشرفت اجتماعی، بیشتری روی سیاست حساس باشد، در امور مختلف سیاسی حادثه سازی نموده، موضوعات جدید ایجاد  نموده و جامعه از این بعد بیشتر رشد میکند. مثل جامعه امروز ما که مردم نسبت به سرنوشت کشور به شدت حساس بوده و با عوامل تهدید کننده ی فراگیر مثل فتنه با شدت مقابله می کنند، این برخورد توسط عموم است، نه صرف دولت؛ مدیران نظام جهت دهنده اند.

بزرگترین حادثه سازی در قرن اخیر انقلاب اسلامی بود که توسط امام راحل با همکاری عامه مردم، علما، دانشگاهیان و... اتفاق افتاد. این بزرگ مرد به اذن الهی در قلوب تصرف نموده و موجب بیداری وجدانها گردیدند. در عصری که مدیریت توسعه اجتماعی و جهانی مرتبا با تولیدات جدید در ابعاد مختلف سعی در کنترل تمایلات و رشد گرایش به دنیا پرستی می نمود، با تحول قلوب انقلاب پیروز شد و این تازه اول کار بود ، انقلاب ایران مبدأ تحول در کل دنیا گردیده است. این تحول جهانی و بیداری فطرتها و مبارزه علیه سردمدارن کفر بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی است.هیچ دستاوردی به پای این تحول در تمایلات عمومی در جهان نمی رسد. این تحول منشأ استقلال طلبی و عزت خواهی در تمامی ابعاد گردیده است و پایه های کفر ومظالم جهانی را به شدت به لرزه در آورده است. دستاوردهای علمی و اقتدار سیاسی ما ناشی از این تغییر در گرایشهای عمومی است. مدیرمدیریت امام راحل منحصر در امور خرد نبود، بلکه پایه های پیشرفت را مدیریت نمودند. پایه های شکوفایی، مدیریریت کلان ارتقاء و رشد حساسیتها و اخلاق عمومی است. که به دنبال آن شکوفایی در سائر امور را به دنبال دارد.دقت نمایید این که میگویم رشد اخلاقی ، اخلاق خرد و رفتارهای خرد ناشی از آن منظور نظر نیست، بلکه پایه های اخلاق است و آن نفی سبیل کفر، متنفر بودن از ولایت استکبار جهانی یا به عبارتی، تبری است. پایه های اخلاق تبری و تولی است، ولو ناهنجاریهایی مشاهده شود. این ناهنجاریها در کوتاه مدت است، مثل جوان که دچاره گناه میشود، اما بعد در مسیر تکامل بر نفسش مسلط شده و توبه میکند. جامعه هم در مسیر حرکت خود مبتلا میشود و در درازمدت، با یافتن راههای خروج، خود را بازسازی میکند و تکامل میدهد، که این مهم توسط رهبری جامعه انجام میگیرد.

دوگانگی ای که در بخشی از امور اخلاقی و رفتاری در جامعه مشاهده می نماییم، به دلیل این است که از یک طرف مدیریت سیاسی عزت خواهی و استقلال طلبی را رشد میدهد، اما از طرف دیگر شاهدیم مدیران میانی الگوهای اقتصادی شبه سرمایه داری را در تولید، توزیع ومصرف ترویج میدهند. این امر نه صرفا به خاطر عناد بوده، بلکه از سر اضطرار است. ما تا دستیابی به الگوی جامع پیشرفت اسلامی ایرانی ناچاریم با تغییر و تصرفاتی از آنها استفاده نماییم. حرف برخی کارشناسان غرب گرا مبتنی برغیر علمی بودن، تصمیمات باطل است.؛ ماانقلاب نکردیم تا روشهای سرمایه داری غرب را بی کم و کاست اجرا نماییم. آنچه عنوان روش علمی لقب گرفته قاعده مند نمودن سرمایه داری و سرمایه سالاری مدرن است. لذا دوگانگی در تمایلات و اخلاق و افکار و رفتار عمومی ناشی از هماهنگ نبودن الگوی مدیران میانی با اهداف و تمایلات سیاسی است. از یک طرف دعوت به نفی سبیل کفر، عزت، قناعت، ایثار و... میشود و تعاریفش از رشد متفاوت است، ازطرف دیگر با الگوهای شبه سرمایه داری گرایشها به سمت دیگری سوق داده میشود. پرواضح است در درازمدت الگوی مدیران میانی دستخوش تحول میشود .ما امروزه شاهدیم خود مقام معظم رهبری(حفظه الله ) با طرح موضوعات کلان این تحول را مدیریت می نمایند؛ موضوعاتی مثل ، تولید فکر، جنبش و نهضت نرم افزاری، لزوم تحول حوزه و دانشگاه، لزوم تکامل فقه، فلسفه و کلام، ارائه علوم اداره، تولید علوم اسلامی دینی، ارائه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تعالی. این موضوع سازی برای رشد نخبگان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی  و فرهنگ سازی بوده. امام خامنه ای  خود مدیریت کلان فرهنگی در سطوح مختلف را به عهده دارند و مرتبا با  تولیدات جدید صورت مسئله های جدیدی را پیش روی اقشار مختلف میگذارند و به کمک آنان گام به گام انقلاب را جلو میبرند. ایشان حتی نسبت به برخی راهکارهای اجرائی نظر داده اند مثل کرسیهای آزاد اندیشی و نظریه پردازی. نگاه رهبر فرزانه ما نگاهی درازمدت و جهانی است. ایشان به دنبال بیرون آو ردن مسیر رشد از جمله رشد علمی از دست مستکبران و پول پرستان اند. همانان که تولید علم را بازیچه کسب ثروت قرار دادند نه خدمت. مسیر رشد علمی جهانی در راستای گسترش سرمایه سالاری است. از قبل این نگاه به رشد علمی و تکنولوژیها، انسانهای زیادی قربانی رشد آنها شده و طبیعت تخریب گردیده است، مثل از بین رفتن بخشی از لایه اذن در اثر گازهای گلخانه ای و گاز یخچالهای خانگی. ایشان به دنبال فراهم کردن زیرساختهای روحی و فکری و عملیاتی میباشند تا در آیند بتوان رهبری رشد علوم، تکنولوژیها، ساختارها را به دست گرفت و مسیر رشد آنها را تغییر تا رشد علوم در خدمت عموم جامعه و جهان باشد، نه مردمجهان در خدمت رشد تکنولوژیها. امروزه رشد آنها در خدمت اقلیت سرمایه دارن جهانی است و مردم جهان بردههای سرمایه داری مدرن. انقلاب اسلامی با رهبری امام راحل و امروزه با رهبری مقام معظم رهبری در حال تغییر این هندسه میباشند. اولین گام فتح ساختار سیاسی قدرت بود که در ایران انجام شد، گام بعدی تغییر ساختار قدرت در جهان اسلام است، که رهبر فرزانه ما با حادثه سازی و ارائه رهنمود در دو کنفرانس اخیر بیداری اسلامی و فلسطین در حال مدیریت آن اند. در رستای مدیریت کلان خود نظریه تشکیل امت واحده اسلامی را طرح فرمودند، نظریه ای که شاید برای بسیاری جای سؤال باشد، که ما در داخل دچار مشکلات متعدد میباشیم، چگونه میخواهیم مشکلات دیگران را حل نماییم؟ با کمی دقت روشن میشود، مدیریت داخل جامعه بریده از مناسبات و روابط جهانی نیست، دشمن در مناسبات و روابط اقتصادی وفرهنگی و سیاسی ما دخالت میکند، یا ما باید از آرمانهایمان کوتاه بیایم، یا عرصه ها را در جهان از دست دشمن بیرون آوریم. اگر نتوانیم برتری یا حداقل موانه قوا در جهان را برقرار کنیم باید هر روز شاهد حادثه آفرینی دشمن باشیم. آنگاه با این حادثه سازی مدام انقلاب ما را مدیریت میکنند، کما این که شاهد بودیم در صد سال اخیر انقلابات و حرکتهای مردمی را مصادره نمودند. اگر ما رهبری ایجاد حوادث را به دست نگیریم، دشمن این کار را میکند. مقام عظمای ولایت با درک این مهم صرفا به دنبال حل معضلات داخلی نبودند، بلکه بالاتر به دنبال حل معضلات جهان اسلام وبشریت میباشند، البته ایشان از داخل نیز غافل نبوده ولی حل معضلات داخلی نیز و ابسته به تضعیف نمودن استکبار و قدرت نمودن جهان اسلام است و بالاتر خود شکستن خود غرب است. لذا در همین راستا سخنانی بدین مضمون ذکر فرمودند، که اگر مردم غرب مظالم سرمایه داران را بفهمند، جهنمی عظیم برای آنها فراهم میکنند. در واقع ایشان با این کلامات به دنبال بیدار کردن فطرتهایند. فطرت بشر ظلم را درک میکند. جلب است یک روز بعد از این سخنان حرکتهای اخیر در آمریکا روی داد! رهبرفرزانه انقلاب به دنبال برتری قدرت دینداران در جهان اند؛ تا بسترهای مظالم جهانی از بین برود. این تخیل است که ما در داخل و فارق از جهان، میتوانیم مشکلات خود را به سادگی حل نماییم. خیر با مناسبات جدید تکنیکی دشمن در همه جا حضور دارد و در فرهنگ، اقتصاد و سیاست دخالت میکند، نمیشود فارق از برنامه های او برنامه ریزی نمود. او در مناسبات ما دخالت میکند، اگر نتوانیم رهبری ایجاد حوادث را در عرصه های مختلف بدست گیریم حرکتهای ما حرکتی انفعالی میشود و روز به روز باید در عرصه های مختلف با حادثه سازی دشمن عقب نشینی نماییم. این است که رهبر معظم انقلاب با طرح نظریه امت واحد اسلامی به دنبال گسترش اقتدار ملتهای مسلمان میباشند. گام بعدی گسترش وحدت دینداران و مظلومان و محرومان جهان در مقابل مستکبران است.   

ما در مسیر رشد، پیشرفت و تعالی قرار داریم و وجود موانع طبیعی و البته مفید است، چرا که منشأ آسیب شناسی و تحرک بیشتر میگردد. مهم این است که نه با آسیبها سطحی برخورد نماییم و نه به خاطر عظمت کار ناامید شویم، مطمئنا هیج کاری سخت تر از اصل خود انقلاب نبوده، اما به فضل الهی پیروز شدیم، مطمئنا اگر همان روحیه را داشته باشیم در سائر عرصه ها پیروز می شویم، مخصوصا که شرائط کلان و جهانی روز به روز بیشتر فراهم میشود . از یک طرف با انقلابهای منطقه بر نیروی انسانی و امکانات جهان اسلام افزوده شده و از طرف دیگر بزرگترین مانع جهانی یعنی غرب در حال سقوط است(انشاءالله).

1390/7/19


» نظر