سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انواع خانواده در شرائط مختلف

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالبی پیرامون خانواده  را اجمالا ذکر میکنم، لازم به ذکر است که:

1-   مطالبی که می آید مرتبط با مطالب قبل است، به طور خلاصه ذکر شد که اصلی ترین حق فرد و جامعه، حق رشد پرستش خدای متعال در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی است.

2-   بلا شک مطالبی که ذکر می شود، اجمالی است و مثل سائر تنظیمات عینی جامعه نیاز به شناسایی دقیق، ظرفیت ها و آسیب ها و موانع دارد. ما از یک طرف نیازمند دقت مجدد در منابع دینی هستیم؛ از طرف دیگر تناسبات وضعیت جامعه.

 حرکت پیشروند انقلاب ضمن این که در ابعادی موجب رشد جامعه شد، آسیبها جدیدی نیز بوجود آورده است. ما در اقتصاد، علوم، سیاست، و بخشی از فرهنگ رشد خوبی داشته ایم، اما مخصوصا در بخش فرهنگی آسیب های متوجه  ما شده، از جمله مسئله ی مربوط به خانواده، نوع رابطه ی زن و مرد، حضور اجتماعی بانوان و...

مقدمات را حذف کرده و سراغ اصل مطلب می روم.

-        رابطه ی زن و مرد چندین شکل متصوّر است:

الف- مجرد

ب‌-             ازدواج

1-  اقسام ازدواج دائم

- یک زن

- دو زن

- سه زن

- چهار زن           

2- ازدواج موقّت

-        با یک نفر

-        با دو نفر

-        با....

3- ازدواج دائم و موقّت

- یک همسر دائم و یک همسر موقّت

- یک همسر دائم و دو موقّت

- دو همسر دائم و یک موقّت

- دو همسر دائم و دو موقّت

- سه همسر دائم و یک موقّت

- چهار همسر دائم و یک موقّت و......

-        صورت های زیادی به لحاظ دینی در مورد عدم ازدواج یا ازدواج ، در مورد زن و مرد متصوّر است.

-        این موارد بستگی به شرایط فردی، وضعیت جامعه و شرایط جهانی                                                                                                                                                                                                دارد، البته نسبت هر کدام از اینها برای افراد مختلف؛ متفاوت است. مثلا فردی که رهبر جهان اسلام است، مسلماً نوع ازدواجش بسیار تاثیرگذار بر جهان است.

-        هدف از ازدواج نیز صرفا تامین غرائز نمی باشد افزایش جمعیّت، ازدواج های سیاسی و.....

مثلا : رسول اکرم (ص) تا حضرت خدیجه بودند با دیگری ازدواج نکردند ولی بعد از ایشان ازدواج ها ی متعددی داشتند که بیشتر جنبه ی سیاسی داشته و برخی برای تکریم زنان با توجه به شرائط عربستان آن زمان بود، در آن زمان زنان مورد شدیدترین ظلمها واقع می شدند و هیچ اهمیتی برای آنها قائل نمی شدند. برخی ازدواحهای ائمه(علیهم السلام) برای ازدیاد نسل بوده. البته مسلم اغراض متعددی داشته ولی یک یا چند غرض بیشتر مورد نظر بوده است. بسیاری بر ازدواج دائم و تک همسری تکیه میکنند، در حالی که همان گونه گه اشاره شد به لحاظ دین مقدس اسلام صورتهای مختلفی متصور است، این برای شرائط مختلف فردی و اجتماعی است. امروزه که کشور ما از یک طرف درحال پیشرفت و تعالی و از طرف دیگر شاهد تهاجم گسترده دشمنان میباشد، حوزه روابط زنان و مردان دچاره آسیبهای متعدد گردیده، بخشی از این آسیبها ناشی از تنوع طلبی بوده، برخی مسائل دیگر نیز در این امر مؤثر بوده، از جمله: تحصیل، اشتغال، بالا رفتن هزینه زندگی در ازدواج دائم، به وجود آمدن نخبگان زن با قدرت کارآمدی بالا  و... این امور باعث پیدایش ظرفیت و شرایط متفاوت برای افراد گردیده است، لذا نمیتوان برای همه یک نسخه خاص تجویز نمود. مسلم جامعه باید در ابعاد مختلف به رشد پرشتاب خود ادامه دهد، از چمله رشد علمی، جمعیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... هر کدام از این بخش نیاز به نیرو دارد. ما نمیتوانیم به مسئله خانواد ه صرفا نگاه فردی و جزئی و تمایلات غریزی نماییم. افرادی که ظرفیت بالای برای کمک به رشد و تعالی نظام اسلامی در ابعاد مختلف دارند؛ این گروه را نمیتوان به یک ازدواج خاص محدود نمود. بله، برخی افراد جامع اند؛ میتوانند همه موارد درون و بیرون خانه را جمع نمایند، اما اکثر افراد از چنین توانی برخوردار نیستند. لذا نمیتوان یک نسخه را برای همه تجویز نمود. قبلا اشاره شد اصل رشد نظام ولایت اجتماعی است؛ زیرا در پرتو رشد دائمی نظام اجتماعی، بستر تأمین عزت و اقتدار فراهم میشود و بدین وسیله قدرت اجتماعی جریان احکام روز به روز بیشتر میشود. مصاعد بودن زمینه اجتماعی؛ انجام تکالیف را آسان میکند. این رشد بدون مشارکت جمعی در ابعاد مختلف ممکن نیست. نوع مشارکت بستگی به ظرفیت افراد دارد؛ برخی بیشتر در پیشبرد علمی، برخی در ازدیاد جمعیت، برخی در میدان سیاست، فرهنگ، اقتصاد و... در انواعِ، ازدواج هم ضمن تأمین خواسته های فردی، بایست نسبت آن با رشد سرعت رشد نظام اسلامی نیز ملاحظه شود و این در زمانها و شرایط مختلف حتما مختلف است. به عنوان مثال مقام معظم رهبری فرمودند کشور ما به راحتی ظرفیت 150 میلیون نفر را دارد. مسلم سیاستهای کلان ما در انواع خانواده در مسیر رسیدن به هدف مورد نظر با زمانی که رسیدیم، فرق میکند. فرضا اگر نیروهای نخبه ی زن بسیار افزایش یابد ، مسلم است مسله ی ازدواج دائم آسان تر میشود . اما این زمان که ما نیازمند به افزایش زیاد سرعت رشد نظام در همه ابعاد داریم به نظر میرسد حتما باید گروهی باید بیشترین انرژیشان صرف رشد علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام شود گروهی نیز که ظرفیت متفاوت دارند، بیشترین انرژیهایشان صرف ازدیاد نسل و تربیت شود. مسلم تعداد کمّی و ضرائب فنی آن باید درسازمان های اجتماعی ملاحظه شود، اگر به این مطلب خوب عنایت شود مسئله چند همسری را صرفا نباید از دریچه ی غریزه و تمایلات شخصی ملاحضه نمود، باید دید این امر چقدر در رشد نظام اسلامی و توسعه ی قدرتش موثر است. علاوه، مسله ازدواج موقت نیز برای عده ای کاملا روشن میگردد، آن عده که ظرفیتشان بیشتر صرف مشارکت در رشد علمی و... میشود، تا زمانی؛ برای کنترل غرائز از ازدواج موقت با ضوا بط خاص آن استفاده میکنند، البته این اختصاص به مردان ندارد.

 روشن است که تطبیق این مسئله به شرائط عینی جامعه و فرهنگ سازی پیرامون آن و ملاحظه آسیبها و موانع احتمالی و برنامه ریزی، هدایت و کنترل آن نیاز به دستگاه عظیمی دارد.

در اینجا اجمالا می خواستیم روشن کنیم که اینگونه نیست که بزخی میخواهند صورت مسئله را به سادگی حل کنند، خیر. باید نسبت انواع ازدواج به سائر موضوعات، اهداف، رشد نیازهای نیازهای نظام اسلامی، آسیبها، تهدیدات فرهنگی، تمایلات اجتماعی و... را ملاحظه نمود و در کل باید مدلی جامع ارائه دارد که در آن وضع مطلوب و موجود ترسیم و در آن چگونگی گذار از وضع موجود به وضع مطلوب ارائه شود. البته تا رسیدن به این مطلوب یعنی مدلسازی میتوان با ضریب احتمال، پارامترهای مؤثر را شناسایی و نسبت به آن ها برنامه ریزی نمود. ما چه بخواهیم، چه نخواهیم درعینیت جامعه، مدلی ولو التقاطی در جریان است. این مدل حاصلِ، ترکیب ارزشهای اصیل اجتماعی و پیدایش ظرفیتهای جدید و البته تهدیدات نرم دشمنان میباشد. فرهنگ عینی جامعه متآثر از این متغیرها است. حتما جریان تکاملی انقلاب اسلامی توقعات و تمایلات جدیدی در زنان و مردان و رابطه ی آنها ایجاد کرده است. علاوه دشمن نیز بیکار ننشسته، به تعبیر مقام معظم رهبری ما دچار شبیخوان و قتله عام فرهنگی هستیم، فرهنگ دشمن تأثیر دارد و خواستها و نیازهای کاذب ایجاد میکند. نمیتوان گفت اسلام برای رهبری تکامل جامعه درهمه ابعاد از جمله غرائز، تشکیل خانواده و... در شرائط متفاوت برنامه ندارد؛ خیر برنامه دارد، منتهی این بستگی به تولی، تسلیم و عنایت اجتماعی ما دارد و اقسام ازدواج دائم، موقت، چند همسری، دائم و موقت، مدتی موقت سپس دائم، همه برای شرائط مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سطوح فردی، ملی، منطفه ای و جهانی است. حتی درشرایطی که جامعه ای دچار آداب و رسوم بیگانه شده و غرائز کاذب افزایش پیدا نموده باز برای مدیریت برون رفت از آن برنامه دارد. صرف مقاوت منفی و نقی ازدواج موقت و چند همسری مشکل را حل نمیکند؛ چون موجب بروز گناهان میشود. باید راه حل اثباتی داد، راه حل اثباتی افزایش اعتماد اجتماعی به سازکارهای دینی است، مثل فرهنگ سازی پیرامون انواع و اقسام ازدواج، برای افراد مختلف در شرایط متفاوت. افراد از شرائط یکسانی برخوردار نیستند، اگر ازدواجهای مختلف در فرهنگ عمومی پذیرفته شده باشد؛ افراد با مخالفت و فشار اطرافیان مواجه نمیشوند. متأسفانه امروزه روابط در برخی اقشار دچار آسیب شده و با وجود اطلاع خانوادهها آنها حاضر به ازدواج مثلا موقت نمیباشند؛ با وجود اینکه ازدواج موقت شرعی است؛ اما فرهنگ عمومی از آن اباد دارد. البته این امر در فرهنگ عمومی نه صددرصد غلط  و نه صد در صد صحیح است، چرا که سازمانی متکفل کنترل و هدایت صحیح اجتماعی در این حوزه نشده؛ لذا مردم خود بر اساس سلیقه شخصی موضعگیری می نمایند. رواج این امر و سائرازدواجها بدون برنامه ریزی، هدایت و کنترل حکومتی، ممکن است بنیان خانواده را متزلزل کند. افراد برای فرار ازمسئولیت به تشکیل خانواده و ازدیاد نسل نپردازند و این امربرای اقتدار نظام اسلامی که در همه ی زمان ها نیاز به نیروی جوان دارد بسیار خطر ناک است. اسلام در زمانی در عربستان پا به عرصه گذاشت که جاهلیّت درابعاد مختلف از جمله ظلم به زنان غوغا می کرد، با مدیریت نبیّ اکرم (ص) جامعه از آن وضعیّت خارج شد و تدریجا در زمان خود تبدیل به قدرت بزرگ شد، امروزه که عصر جاهلیّت مدرن است و ظلم های پیچیده به بشریّت مخصوصا زنان صورت می پذیرد، اسلام قادر است ما را از این تاریکی های تودرتو خارج کند؛ این بستگی به تولّی و تسلیم ما دارد که نخسه های پیچیده ی دین برای تغییر شرائط را بپذیریم . بنا بر آنچه که قبلا اشاره شد اصلی ترین حق انسان وجامعه حق پرستش خدای متعال است واستیفای این حق در برخی ابعاد در زمان های مختلف در چارچوب شریعت حتما متفاوت است. البته این بدین معنی نیست که شرایط تعیین کننده ی اصلی در احکام است؛ خیر بلکه بدین معنی است که اسلام شرایط را نادیده نمی گیرد و آن را به عنوان امر تبعی و بستر برای تصرف می پذیرد و شرایط را با ظوابط خاص و محدود کردن         (حدود الهی) رهبری میکند تا شرایط مورد نظر را فراهم کند. اسلام شرائط را به عنوان بستر تغییرات ملاحضه میکند نه محکوم آن میشود. رسول اکرم (ص) جاهلیّت عصر عربستان را بستری برای تغییرات قرار دادند نه این که تابع آن شدندم. هیچ وقت نمی شود شرایط فردی و اجتماعی را نادیده گرفت، چون واقعیّت در جریان است؛ البته واقعیّت به معنای حق بودن نیست ؛ ممکن است در مسیر حق یا باطل یا التقاط باشد (با شدت و ضعف و درجاتی که دارد). مسلم ما جدای از جامعه و جامعه جدای از جهان زندگی نمی کند بخش عظیمی از جهان تحت تاثیر فرهنگ فاسد مدرنیته است و الگوهای آنها بر فرهنگ ملّتها تاثیر گذاشته. البته این تاثیر نسبی است نه مطلق، آن فرهنگ با فرهنگهای بومی ترکیب شده و فرهنگ و آداب و رسوم دیگری شکل میگیرد. در مورد حوزه ی خانواده و رابطه ی زنان و مردان نیز از این امر مستثنی نیست. لذا برای این که بتوانیم جلوی بخش عظیمی از آسیبهای دشمنان را بگیریم باید با بسط فرهنگ و احکام دینی، شرایط عینی را کنترل و به سمت مطلوب ببریم، به گونه ای که قدرت تاثیر گذاری ما در حوزه ی فرهنگی از جمله خانواده بر جهان افزایش یابد، همان گونه که درحوزه ی سیاسی تاثیرات زیادی بر منطقه و جهان داریم مدیریت سیاسی در شرایط مختلف بر اساس اصول، موضوعات مختلف و البته هماهنگ در جهت واحد، که عزّت اسلام باشد داشته است؛ حال در حوزه ی فرهنگی نیز باید با نگاه کلان با موضوعات مورد ابتلاء برخورد نمود و مدیریّت فرهنگی جامع داشت. نباید نگاه تک بعدی به موضوعات از جمله خانواده نمود و همان گونه که اشاره شد باید با توجّه به ظرفیّتها ، شرائط جامعه، آسیبها موانع و تهدیدات الگویی جامع داد، الگویی که باعث بیشترین مشارکت در همه ی ابعاد درجهت تقویت رشد نظام در همه ی جهات باشد و افراد ابائی از آن نداشته باشد حتی اگر در جهت ازدیاد جمعیت باشد. حتما باید تأثیر نوعِ خانواده در سرعت رشد نظام اسلامی ملاحظه شود و الا دچار آسیبهای جدّی میشویم؛ چون منطقه و جهان نیز در حال حرکت و توسعه است، و ما هم باید به همه لحاظ رشد نماییم ؛ لذا باید مشارکت آحاد جامعه مشارکتی حد اکثری باشد. البته مسلم باید ضمن تجدید نظر در نوع نگاه به خانواده، در سایر موضوعات نیز از جمله اشتغال، تحصیل و... و نیز تجدید نظر نماییم و الگوهای تقلیدی را کنار گذاریم. به امید دستیابی به الگوی جامع اسلامی ایرانی و فراهم شدن بسترهای ظهور امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله.

                                                              1390/6/16

 


» نظر

ضرورت تولید فرهنگ و سازکارهای مشارکت جمعی بر مبنای دین

 

یکی ازاساسی ترین حقوق جامعه ، حق عزت، استقلال، رشد تعالی پیشرفت و عدالت است. حق اقتدار ، عزت، تعالی و عدالت ازتناسبات حق پرستش است. چرا که تا جامعه رو به جلو نرود بسترهای اجتماعی، عبادت و تأمین حق پرستش آنها فراهم نمی شود. به عبارتی حق پرستش نظام دارد؛ بین آنها رتبه و اولویت بندی وجود دارد. برخی بسترساز برخی دیگرند. حق پرستش جمعی خدای متعال فراهم کننده و بسترسازحقوق فردی است. اگر جامعه ای مقتدر نباشد ذلیل شده و توسط دیگران تحقیر می شود، آنگاه برای خروج از تحقیرسعی در تقلید مخصوصا تقلید فرهنگی می کنند. اینجاست که فرهنگ بیگانه در یک جامعه حضور می یابد. برای رسیدن به اقتدار،  مشارکت جمعی ضرورت دارد. انرژی آحاد جامعه در حرکت های سازماندهی شده ی جمعی -دراشکال مختلف آموزشی، اقتصادی و فرهنگی وغیره- باید شکل گیرد. سازماندهی اجتماعی باعث سرعت در تأمین اقتداراجتماعی می گردد. بنابراین به بیان مختصر یکی از راه های تامین حق پرستش اجتماعی، سازماندهی و مشارکت جمعی است. به تعبیردیگر حضور اجتماعی می باشد. برای این مهم فرهنگ خاص و سازکارهای خاص خودش را باید تعریف نمود. اگر پایه های فرهنگ بومی، یک ملت بخواهد رشد کند باید فرهنگ سازمانی خود را بر اساس مبانی اعتقادی خود در ابعاد مختلف حرکت جمعی تولید کند. نمی شود گفت آحاد جامعه مثل زنان حضور نداشته باشند، چرا که عدم حضور به معنای کندی سرعت در تامین اقتداراجتماعی است. از طرف دیگر نمی شود حضور، بدون ضابطه فرهنگی خود ملت باشد. اگر فرهنگ جمعی لازم تولید نشود، جامعه که بدون یک فرهنگ خاص حرکت نمی کند، دچار التفاط فرهنگی می شود برخی آداب و رسوم فرهنگی دیگران را می گیرد. امروزدرحوزهِ حجاب وعفاف گرفتارهمین مشکلیم.

ما نه درست سازکارهای حضور اجتماعی در ابعاد مختلف براساس فرهنگ دینی را تعریف نموده ایم، نه فرهنگ پوشش در سطوح مختلف را. اگربخواهیم دقیق تر شویم تعاریف توسعه ،  رشد ، تعالی ،عدالت و سازکارهای متناسب با آن و فرهنگ آن را تولید نکردیم و داریم با تعاریف و سازکارهای دیگران عمل می کنیم، لاجرم بخشی از فرهنگ دچارآسیب تقلید می شود. ما دردوران گذاریم، دوران گذارآسیب های خود را دارد. یعنی از دوران حاکمیت فرهنگ ، سیاست و ابعاد طاغوتی می خواهیم عبورکنیم و به سمت حاکمیت همه جانبه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دینی برویم. دراین دوران نمی توانیم زنگ تعطیل زد. ما ناچاریم برای رسیدن به عزت؛ حضور اجتماعی آحاد مردم را داشته باشیم. درجریان این عبور،  تا تولید تعاریف سازکارها و معادلات متناسب با فرهنگ دینی، لاجرم آسیب های فرهنگی متناسب ازفرهنگ مهاجم را خواهیم داشت. فرهنگ مهاجم بیکار نمی نشیند؛ درابعاد مختلف فرهنگی، ما را دچارآسیب می کند. مهم این است که ما درحرکت به سمت رشد، تعالی وعدالت بازنایستیم وآسیب ها باعث نشود جهت راه را گم کنیم. تامین عزت و اقتدار، بستر بازهویتی شخصیت های آسیب دیده درراه را فراهم می کند. تمام کسانی که آسیب دیده اند مهاجم یا پیاده نظام مهاجم نمی باشند. برخی فریب خورده یا تحقیرشده اند و با یافتن هویت و عزت خود، راه خود را از بیگانگان جدا می کنند. لذا یکی ازاساسی ترین حق، حق پرستش اجتماعی خدای متعال است و یکی ازابعاد آن تامین عزت اجتماعی است و رسیدن به آن نیازمند حضور و مشارکت جمعی است. مشارکت جمعی نیازمند تولید سازکارها و فرهنگ جمعی متناسب با فرهنگ اصیل جامعه است و عبورازدوران گذاربه سمت مطلوب ها همراه با چالشها و آسیب هاست و با نزدیک شدن به مطلوبها هویت ها و شخصیت ها احیاء می شود و فرهنگ بیگانه نفی می گردد. مثلا زنان بخش مهمی از هویت خود را به نوع پوشش تقلید ی غربی تعریف نمی کنند.  با توضیح بالا روشن می شود چرا مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی نامیدند؛  ایشان به دنبال بسیج نیروها و امکانات برای رسیدن به اقتداراقتصادی اند. در حرکت به سمت اقتدار اقتصادی تدریجا سازکارها و فرهنگ متناسب با فرهنگ دینی نیز در ابعاد جمعی تولید می شود مثل ایثار، تعاون و فداکاری جمعی .  تدریجا نیز راهکارهای حضورصحیح و موثر زنان  برای رشد، تعالی و عدالت اجتماعی براساس فرهنگ دینی تولید می شود.  لذا براین اساس باید به دنبال بدست آوردن راهکارهای گسترش و حفظ حضورزنان درجامعه براساس فرهنگ دینی بوده. یکی ازآسیب های دوران گذار این است، که بخشی از حضوراجتماعی زنان دچارآشفتگی می شود. حضور گسترده ی زنان درکوچه و بازار،  نشان ازاین آشفتگی دارد. این آشفتگی فرهنگی را صرفا نمی شود با روش های فیزیکی کنترل نمود،  چون این آشفتگی فقط مربوط به حوزه ی حجاب و عفاف نیست. سایر حوزه های فرهنگی نیز دچارآشفتگی است، مثل عرصه هنر،  فیلم ، موسیقی درکوچه و  بازار، اعتیاد ، طلاق و... بله کنترل فیزیکی را نباید مطلق حذف کرد؛  تا سرعت و جرعت دشمنان و پیاده نظامش افزایش یاید. باید در کنار آن مجموعه دستگاه های فرهنگی کار نمایند و برنامه تولید فرهنگ مشارکت جمعی را طراحی کنند. ثمره بی توجهی به تولید فرهنگ حضورجمعی و سازکارهای آن همین است که درکوچه و بازارمشاهده می کنیم. اگرحضور، براساس مدیریت تحریک انگیزه ها برای حضور و سازکارهای سازمانی، ایمانی باشد مردم برای اقتدار جامعه تولید،  توزیع و مصرف می نمایند. نه تنها ازفرهنگ بیگانه تقلید صورت نمی گیرد بلکه مرتبا فرهنگ دینی مانند ایثار، تعاون برنیکی،  تلاش مضاعف، مهربانی، حیا ، عفاف ، غیرت و... توسعه می یابد. اقتدار و عزت اجتماعی باعث توسعه ی اخلاق و فرهنگ ِ متناسب با خود درتما م حوزه های مربوطه از جمله حجاب و عفاف و غیرت می شود؛ چرا که تمام حوزه های اخلاقی انسان با یک دیگر مرتبط است. با این توصیف می توان فهمید مدیریت توسعه ما دچار آسیب جدی بوده و آن تحریک تمایلات براساس مدل های سرمایه داری و اقتصاد محوری و اومانیسم است. این مدیریت عرصه ناخواسته، فضای فرهنگی کشور را دچار آلودگی کرده است. اگردرمسیرحرکت به سمت اقتدار؛ فرهنگِ رشد ، تعالی و عدالت را تولید کنیم، ضمن تامین حق پرستش اجتماعی، حقوق فردی پرستش نیزبه خوبی احیا می شود، چرا که سالم بودن فضای اجتماعی؛ موجب مهیا و آسان شدن شرایط برای پرستش فردی است. شرایط می تواند فرد را دررسیدن به حق خود درضیق یا وسع قراردهد، به عنوان مثال در وسع دررابطه با دیگران (مثل جنس مخالف) دچارآسیب نمی شود . لذا حق جامعه و فرد است که خدا را درتمامی ابعاد بپرستند و عزت و اقتدارپیدا کنند و هر چیز مانع این حق شود باید حذف شود. آسیب دیدن حوزه حجاب و عفاف و غیرت دینی ناشی ازبی توجهی به حق اجتماعی است؛ حق اجتماعی حقی است مشاع که آحاد مردم دررابطه با هم درتامین آن سهم دارند. تأمین آن نیازبه مشارکت سالم اجتماعی دارد. همه باید درسالم سازی محیط مشارکت کنند. هرکس به هرمیزان که موجب آلوده سازی محیط اجتماعی شود، هم به خود ظلم کرده هم به دیگران؛ یعنی باعث شده حق پرستش فردی اش و هم حق پرستش اجتماعی که تامین روابط سالم را به دنبال دارد دچارآسیب شود. حق جامعه است که روابط بین آنها سالم ودورازگناه باشد. بسترهای اجتماعی  نباید زمینه ساز گناه و آلودگی را فراهم کند. افرادی نمی خواهند چشم ها و دست ها و گوشهایش آلوده به انواع گناه شود.  کسانی که هنجارشکنی می کنند فضای سالم را تنگ کرده و به یک معنا اختیار دیگران دردوری ازگناه را ضیق  می کنند، افراد احساس سختی و فشارمی نمایند و گنهکاری عده ای ازسرعمد یا جهل زمینه آلودگی را مساعد می کند. این افراد منجر به تضیق حقوق دیگران در پرستش خدای متعال درروابط اجتماعی می شوند. از این رو آسیب دیدن حوزه حجاب و عفاف و غیرت دینی ازبی توجهی به حقوق اجتماعی است. اصلی ترین حق اجتماعی -که حقی  مشاع است ، که تمام روابط اجتماعی درونی و بیرونی جامعه و نسبت بین آن دو که باید سالم باشد- حق پرستش است. تأمین این حق با مشارکت جمعی براساس فرهنگ دینی ممکن است. ما نیازمند تولید فرهنگ جمعی و مشارکت اجتماعی (سازمان یافته ) براساس دین در تمامی ابعاد  سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می باشیم؛ بی توجهی به تولید این فرهنگ باعث بی ضابطه شدن حضوراجتماعی مخصوصا حضور اجتماعی زنان درعرصه های مختلف می شود و احیانا همان مدل ها و شیوه های حضور اجتماعی درغرب، وارد جامعه ما می شود. نگاه غربیان به جنس زن نگاه ابزاری است جنس زن را برای بهره وری درتمامی ابعاد می خواهند و برای این امر اصلی ترین چیزی که ازاو گرفته شد حجاب و حیا و عفاف بود. از جذابیت های جنسی او درعرصه های مختلف هنر و تبلیغ کالاها و... استفاده کردند و پازل های تودرتوی (که قبلا در وبلاگم اشاره کردم) ایجاد شد، که بزرگترین ظلم به زنان صورت گرفت. فروپاشی خانواده ، تجارت فحشا و ... از جمله این موارد است. فرهنگ جمعی مشارکتی که غرب برای حضور موثر زنان تعریف و تبیین  و در تمامی عرصه های سیاسی فرهنگی اقتصادی اجرا نمودند،  بزرگترین ظلم به زنان (والبته مردان ) را روا داشتند. در عرصه اشتغال،  ورزش،  تحصیل،  سیاست و... همه عرصه حضور اجتماعی عرصه های نگاه ابزاری به زن بود. به تعبیرمقام معظم رهبری: نگاه یک نگاه منفعت جویانه بوده. هدف ارتقاء زن و شکوفایی استعدادها و انرژی های نهفته برای تعالی و یافتن انسانیت خودش نبود؛ حتی جنبش های فیمینیستی دنبال یافتن هویت اصیل خود نبودند، طبیعت و فطرت بشرمیل به پرستش دارد، کدام یک از این جنبش ها به دنبال نهادینه و ضابطه مند کردن میل به پرستش و تغییرارزش های اجتماعی، قوانین حقوقی، جزایی و کیفری و معادلات اجرایی آن بودند. آنها با الهام گرفتن ازرنسانس علیه خدا و انبیاء و اولیاء الهی شوریدند. منتهی کارشیطان و اولیاء باطل، زینت دادن است.  به عنوان مثال، مدعی دفاع ازحقوق زنان، تساوی حقوق آنان با مردان و ... می باشند.  ما بدون اینکه فلسفه مشارکت جمعی زنان درغرب را بدانیم؛  نادانسته برخی ابعاد آن را تقلید کرده ، الان چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بدانیم چه ندانیم این تقلید اتفاق افتاده و مشارکت اجتماعی زنان مشارکتی، التقاطی است؛ چرا که ما نه فرهنگ مشارکت جمعی برمبنای دینی را تولید کرده و نه سازکارهای تأمین امنیت صحیح مشارکت را. تردیدی نیست دردنیای امروزدشمنان درعرصه های مختلف مثل علوم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست مرتبا در حال نوآوری برای تأمین اقتدار خود می باشند؛ ما نمی توانیم  نیمی از انرژی جامعه را درجهت تأمین اقتدارخود نادیده بگیریم و همان گونه که بیان شد، یکی از حقوق، حق پرستش جمعی خدای متعال درتمامی ابعاد و روابط است؛ استیفای این حق بدون مشارکت زنان ممکن نیست. بی توجهی به تأمین اقتدارجامعه ازجمله تأمین اقتدارعلمی و اقتصادی، رسانه ای، هنر و سیاست موجب ضعف در مقابل دشمنان و تحقیرشدن جامعه شده و جامعه ای که تحقیرشود به راحتی فرهنگ و اقتصاد و در نهایت سیاست بیگانه را می پذیرد. لذا طرح شد ازتناسبات حق پرستش حق اقتدار، عزت، تعالی و عدالت است. مدیریت دنیای امروز با  نوآوری  مداوم درعرصه های مختلف نظام مفاهیم، ساختارها و محصولات مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی راعوض می کند ؛ ساختارهای تمدنی دیگری شکل گرفته و در حال عوض شدن است؛ ما باید بتوانیم درتغییرات ساختارها نقش داشته و به تعبیردیگرموازنه قوا را برقرارکنیم و به عبارت بهتر، موازنه قوا را به نفع جهان اسلام تغییردهیم (کما اینکه الان با تدابیری خاص این تغییر در حال اتفاق است؛  بیداری اسلامی نوید بخش این تغییر موازنه است) به تعبیر امام راحل باید سنگرهای کلیه عالم را فتح کنیم. رسیدن به این اقتدار، اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی است و این بدون مشارکت جمعی مخصوصا مشارکت جمعی زنان ممکن نیست. دشمن توقف نکرده  و تمامی ابزارها و  نیروهای انسانی خود را برای پیش برد حرکت های علمی ، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به کار گرفته ما هم نمی توانیم توقف کنیم . مسلما ما باید سرعتمان را چند برابر کنیم این امر شدنی است؛ چرا که تفاوت اساسی فرهنگ ما با دشمنان دراین است که، اساس همکاری جمعی آنها منفعت طلبی و خود محوری و منافع مشترک است، لذا درجایی که آن تأمین نمی شود به تنازعات شدید کشیده می شود اما اساس همکاری سازمانی درفرهنگ دینی تعاون بر نیکی ، ایثار، فداکاری و گذشت است؛ دیگری را برخود ترجیح دادن، خود را فدای دیگری کردن (ودر سطوح بالا خواست خود را فدای خواست ولی و سرپرست جامعه کردن) براساس این فرهنگ، مبنای همت و تلاش اجتماعی، تامین اقتدار و عزت جامعه است؛  نه رسیدن به منافع خود.  نهادینه شدن این اخلاق در جامعه،  یعنی گذشت از خواست خود و تلاش و همت برای افزایش سرعت عزت اجتماعی، این امر تاثیرزیادی درتمامی ابعاد فرهنگ جامعه دارد؛ ازجمله حوزه حجاب و عفاف  و غیرت دینی. چرا که اولا افراد متوجه می شوند بی توجهی به فضای عمومی جامعه و حضور نامناسب موجب کاهش اقتدار و آسیب پذیری اجتماعی جامعه می شود؛ آسیب پذیری جامعه به ضررخودشان نیزمی باشد. ثانیا افراد ازخواسته های فردی و تمایلات شخصی برای رسیدن به اقتداراجتماعی دست برمی دارند و بر آن اصرار نمی ورزند و تمایلات شخصی را فدای تمایلات اصیل جامعه که سربلندی و عزت جامعه می باشد، می نمایند.

 حال روشن می شود چرا این قدر حفظ و رشد نظام اسلامی درنظرامام راحل و مقام معظم رهبری اهمیت داشته، که هیچ حکم فردی را برابربا آن نمی دانستند و حفظ حکومت را بالاترازاحکام فردی می دانستند ولو درمقطعی حکمی محدود و یا تعطیل شود. بنابراین با توجه به آنچه که  مطرح شد اصل ترین  وظیفه آحاد جامعه، حفظ  و توسعه اقتدار اجتماعی اسلام است و این حق آنهاست. اصل، حفظ و توسعه نظام است و آحاد جامعه انرژی خود را به مشارکت می گذارند تا این حق که حق پرستش جمعی خدای متعال است، محفوظ مانده و توسعه یابد. لذا توجه به خانواده درشرایط مختلف و میزان ِ اقتدارو آسیب ها و نقاط ضعف ازاین منظر باید ملاحظه شود. باید دید نوع خانواده، ترکیب جمعیتی و ...  چگونه باشد تا اقتدار نظام اسلامی درمقابل دنیای باطل با مشارکت جمعی مخصوصا زنان تأمین گردد.پیرامون موضوع نوع خانواده در شرایط مختلف ِنسبت اقتدارو آسیب ها مطالب زیادی است که ان شاء الله بعدا به بخشی از آن خواهیم پرداخت.

 ناگفته پیداست تامین حقوق اجتماعی بدون هماهنگی اراده ها ممکن نیست؛ صرفا حضور،  نمی تواند تأمین کننده حقوق اجتماعی باشد، انسان ها چون اختیاردارند و اختیارها  درجات مختلف و متفاوت دارد باید محوری برای هماهنگی ارادههای اجتماعی وجود داشته  باشد؛  آن محور ولی اجتماعی است.        ولی اجتماعی است که اراده ها را حول جهت گیری واحد (پرستش خدای متعال یا{شیطان}) جمع می کند و رشد می دهد. رشد و تعالی جامعه از یک طرف نیاز به مشارکت اراده ها در پیشرفت و عدالت است و از طرف دیگر نیازمند محورتکامل و هماهنگی است. محورهماهنگی ها اراده ی ولی است که جدا ازاراده ی معصومین نیست و آن اراده، توسعه پرستش خدای متعال درهمه ابعاد است؛ تأمین توسعه حق پرستش فردی و جمعی بدون حضوراراده ولی ممکن نیست. دقت کنیم حضوراراده ی ولی به معنای هرج ومرج نیست . اراده ای که تسلیم ولایت الهیه باشد و به دنبال توسعه اراده الهی در خود و جامعه باشد می تواند محورتوسعه، تعالی، پیشرفت، عدالت و استیفای حق پرستش قرارگیرد.

1390/6/12    

» نظر

بررسی اجمالی تنوریزه کردن توسعه ابتذال در ویژه نامه خاتون

آیه شریفه قرآن کریم: یخادعون الله والذین امنوا و مایخدعون الا انفسهم و مایشعرون

می خواهند به خدا و مومنان نیرنگ بزنند اما فقط به خودشان نیرنگ می زنند و البته این را نمی فهمند(بقره/9)


خاتون را در دست بگیرید سمت راست از نزدیک عکس مبهمی حاوی صد ها زن هنر پیشه ، ورزشکار و.... را مشاهده می کنید .مقداری نشریه را دور کنید ظاهراً نقاشی دختر ایرانی دوران قدیم است که رویش باز، گردن ومقدار کمی از سینه پیداست ، کوچک شده این عکس در تمام صفحات خاتون تکرار شده است .

دقت کنید با این شیوه قرار است حجاب وعفاف تبیین شود. به عناوین سمت چپ نگاه کنید اولین تیتر

 اخلاق جنسی از آزادی تا لذت

چند خط پایین

ترانه ای پر شور برای قرآن

چند خط دیگر

جهان سکشوال (یعنی زیست جهان جنسی) و سلوک انسان

چند خط دیگر

مانتوهای تابستانی برای دیده شدن

شعوانه، فاحشه ای که به آغوش خدا بازگشت

رنسانس در ورزش بانوان

استاد ما می فرمودند: گاهی شیطان 999 راست می گوید اما به یک دروغ زهر خود را می ریزد.

معروف است ،فردی پیش عالمی آمد،گفت: دستم را اینگونه کنم چگونه است ،گفت : اشکال ندارد ،گفت: این دستم را ،گفت : اشکال ندارد ،گفت : پا .....گفت:اشکال ندارد....کمر، سر .....گفت: بی اشکال است. شروع کرد ترکیب کردن،آن عالم فرمودند :تجزیه ات خوب بود (عذر میخواهم )  اما مردشور ترکیبت ببرند.


روزنامه ایران 23/5/90 مدعی است:

روزنامه ایران به منظور تبیین نقش حجاب در حفظ عفت و پاکدامنی زن مسلمان ایران و تجلیل از مقام ومنزلت وی اقدام به انتشار ویژه نامه وزین و ارزشمندی به نام خاتون کرده وبه برخی سایت ها اعتراض کرده که چرا مطالب آن را تحریف نموده اند و تهدید نموده به مراجع قضایی شکایت می کند.

بنده کاری به مطالب آن سایت ها ندارم ، پاسخ به عهده خودشان اما با توجه به اطلاعات اجمالی که از عرصه هنر دارم روشن است ترکیب یک عکس با چند عنوان مسئله دار هزاران پیام دارد. چرا که فضای اجتماعی روی مخاطب در درک از عکس ها و تیترها اثر دارد.

در حالی وضعیت هنجار شکنی توسط افراد در حوزه حجاب و عفاف به شدت در حال توسعه است و هر روز خبرهای تازه و نو به نو منتشر می شود و کوچه و بازار عرصه نمایشگاه هنجار شکنان است آقا در تیتر کنار صفحه خود می نویسد :

شعوانه ، فاحشه ای که به آغوش خدا باز گشت

بر فرض ذیل این عنوان همه آیه و روایت نوشته باشند خود این عنوان روی صفحه کنار آن عکس ها چه چیز را به مخاطبان در حفظ حجاب و عفاف القاء می کند نمی توان باور کرد انتخاب این عنوان اتفاقی است. چرا عنوان اول را اخلاق جنسی از آزادی تا لذت قرار داده است ، اینها پیام دارد.

مقام معظم رهبری درباره توسعه ابتذال توسط دشمنان و دوستان آن ها هشدار دادند آیا این عناوین با این ترکیب به دنبال تنوریزه کردن ابتذال عمل نمی کند؟دو صفحه ورق بزنید

ای گشت مرا ارشاد کن

یک صفحه ورق بزنید

عکس دخترانی با لباس محلی و دستان بیرون آمده

صفحه 9

مشکلات ملت ما رنگ لباس و مدل مو نیست

صفحه 19 بالا

عکس دختر با موهای بیرون آمده

صفحه 26

افراط در حجاب خطرناک تر از بی حجابی است

صفحه30که اظهر نظر بین خواص غوغای به پا کرده

این رنگ مشکی مستکبرانه را ناصرالدین شاه از فرانسه به ایران آورد . صفحه 32 ناصرالدین شاه که به مجالس عیاشی در اروپا می رفت می دید آن جا لباس مردها مشکی است کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن ها هم با لباس مشکی می آیند این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد.این رنگ مشکی مبتکرانه را او آورد.

صفحه 50

برای جشن عروسی بارزترین علامتی که هست چراغ های رنگی است بشر به عالم خیال نیاز دارد یعنی چند لامپ رنگی به فرد این حس را می دهد که خبری شده است بشر نیاز به خیال و به صورت سازی ذهنی دارد و همه چیز هم از همین جا آغار می شود.

صفحه55

در بعضی از روایات هست که فرموده زن ها در اعیاد دخترانشان را بیرون بیاورند برای اینکه خواستگار پیدا کنند و طبیعتاً خانمی که متاهل هست در این جا باید حد وحدود بیشتری رعایت کند چون او دیگر این نیاز را ندارد.

صفحه 90

در ازدواج حق اصلی با دختر است .

صفحه 96

چادر ، قانون و اجبار

صفحه 101

بزرگان به همسران خود دستور نمی دهند

صفحه 117

به نظر می رسد تنها کاری که می توانند همه ی افراد را بدون نظارت و تذکر بیرونی به مراقبت دائمی از خود وادار سازد سعی در خودشناسی و کشف عزت وکرامت و ارزشمندی خود توسط همه مردم است .

صفحه 124

گشت ارشاد بهانه ی فتنه گران برای لشکر کشی خیابانی و آشوب بود.

صفحه 164

شور ونشاط جزئی از وجود ناآرام من است

صفحه 224

عکس زنان دوچرخه سوار

صفحه248

عکس چند زن بد حجاب در حال دعا

پشت جلد

 عکس زنان ورزشکار

دقت کنید این ویژه نامه در شرایطی منتشر می شود که از یک طرف کوچه، خیابان، پارکها، پارتیها، عرصه هنر و....عرصه جولان بد حجابان و هنجار شکنان مرد شده است و از طرف دیگر بوی انتخابات می آید.

عناوین ذکر شده فارغ از اینکه چه کسی آن را ابراز داشته بر توسعه وضع موجود صحه میگذارد .

درصفحه44 می خوانیم : وضعیت حجاب در کشور روز به روز بهتر شده است !!! این از سخنان عجیب است.

شاید تنها راه کار آنها مهندسی معکوس باشد (صفحه 147) آقایان خودشان را فریب می دهند یا ما.

توسعه ناهنجاری در حوزه حجاب و عفاف ناشی از تقلید در الگوی تمدنی غرب مثل اقتصاد ، علوم ، تحصیل ،اشتغال ، عمران و شهر سازی ، علوم انسانی ،تکنولوژیها ، تعاریف توسعه و ....است.

در یک کلام تقلید در الگوی تمدنی است؛ تقلید درآن حوزه تقلید در فرهنگ پوشش و رابطه زن و مرد و اخلاق را به دنبال دارد .القا ء صحت توسعه ی وضع موجود و خط دادن پنهان ( اخلاق جنسی از آزادی تا لذت ) جز تنش عظیم بین ارباب فرهنگ و در نهایت همانگونه که خود روزنامه ایران تهدید نموده بر خورد قضایی آثار دیگری دارد ؟

روشن است معمول افراد تیترها، عکسها و عناوین برجسته را می خوانند و اتفاق مدیریت پنهان فرهنگی خاص در برجسته کردن این عناوین دیده می شود با زیرکی خاص  و ترکیب سازی از خوب و بد، نظرات عالم و غیر عالم، حزب اللهی و غیر حزب اللهی اهداف پنهانی را جلو ببرند.

جریانی که یکی از شاخصهای اصلی آن راهکار توسعه حجاب وعفاف را "فروریختن دیوار بی اعتمادی در ذهن هنرمندان و تغییر راهبرد از مچ گیری به همراهی وهمدلی" می داند(ص140)  با هدیه تهرانی آن عکس را گرفته، حال دلسوز حوزه فرهنگ حجاب و عفاف شده است.به ادعای خودشان باید نسبت به معروف در جامعه شوق و محبت ایجاد کنیم. (ص141) آیا این است راهکار ایجاد محبت؟! متأسفانه مدیریت پنهان فرهنگی پچیده ای در تیتر کردن و برجسته کردن عناوین خاص، برای نا کارآمد نشان دادن تفکرات دینی و ایجاد انفعال و القاء فرهنگ خود ساخته در ویژه نامه کاملاً پیداست. آخر خط این است که طیف ایشان به دنبال درست کردن ملغمه و مخلوطی از فرهنگ غرب با فرهنگ دینی اند. به اظهارات آقای کلهر توجه کنید: 

 فقه شیعه زنده ترین فقه و بلند گو در این جهان است.ما دین مرده نداریم. آن اشکالی که وجود دارد این است که ما مسائل روز را باید ببریم پیش اهل فقه و جواب روز را بگیریم. ببینید اسراف بدترین کارهاست و در قرآن مسرف معادل مفسد فی الارض است . این جا هم باید راه کار پیدا شود راه کار را فقیه نباید پیدا کند راه کار را من و شما که اهل رسانه ایم و کسانی که متخصص اند باید پیدا کنیم به نظر من دوچرخه و موتور سواری را باید باب کنیم (این بعنوان نمونه ذکر کرده اند در حوزه حجاب هم نظرشان همین است) و این باید از قبح به حسن تبدیل شود . و از وسیله صرفاً تفریحی و شاید تبرج به وسیله کار وتلاش تبدیل شود صفحه 34 چند خط بعد ما باید مهندسی معکوس بکنیم .

حرف ایشان بر اساس این نظر است که کار کارشناسی؛ "موضوع شناسی" است و کار فقیه ارایه "حکم" بله درست است اما کدام موضوع و کدام حکم موضوعات خرد و احکام خرد یا کلان. شما خواسته یا ناخواسته الگوی عملی زندگی شبه غربی را پذیرفته آنگاه مرتباً در ابعاد مختلف بانک،  بیمه، اقتصاد، فرهنگ، تحصیل، روابط زن و مرد ، اشتغال و... دچار مشکل شده به جای پیگیری طرح الگوی اسلامی ایرانی به دنبال تجزیه کردن مشکلات و تبدیل کردن به صورت مسئله های خرد آن هم بدون اینکه رابطه ی آن را با سایر موضوعات تبیین کنید و سیر تکامل و تغییر آن و تأثیرات مخرب فرهنگی آن را تشریح کنید می خواهید حکم آن را از فقیه بگیرید شما قبل از اینکه حکم آن را بگیرید حکمش را صادر کرده اید.  تنها می خواهید فقیه را ماشین امضای صورت مسئله های خود کنید . بهتر بگویم نظام کارشناسی بر اساس تفکر علوم انسانی غرب تمدنی با اقتصاد شبه سرمایه داری و.... را پذیرفته برای حل صورت مسئله هایی که دیگران ایجاد کرده و فرهنگ دینی آن را نمی پذیرد می خواهید فقیه را به ماشین امضا تبدیل کنید تا با مقاومتی از جانب مومنین مواجه نشوید. اگر واقعا می خواهیم مشکلات خور وکلان از زاویه دین حل شود به جای انفعال تناسبات احکام توصیفی، ارزشی و تکلیفی را بدست آورده و وضعیت تمدنی و الگوسازی را تغییر دهیم. علاوه سئوال این است که شما با کدام ابزار و منطق می خواهید (رابطه موضوع و حکم) این کار را بکنید تا به قول معروف هم استنادش به دین تمام شود و هم کار آمد باشد و کار آمدی آن در جهت توسعه دینی باشد و شاهد تغییر روز به روز صحنه اجتماعی در جهت رشد و تعالی باشیم نه توسعه ناهنجاریها. جالب است بدانیم آقای کلهر با ذکر مطالبی یک شبه استنباتی از موضوع و تفسیر تبرج نموده اند. ایشان با طرح اینکه لباس ایرانیان در سابق بدن نما نبوده است معتقد است لباس اگر بدن نما نباشد تبرج نیست. این سخن از این جهت که با سخنان دیگران تفاوت فاحش دارد، قابل تقدر است؛ چرا که اصل حجاب را پذیرفته، ولی روی رنگ آن که سیاه باشد یا کرمی یا قهوه ای یا آبی با دیگران اختلاف دارد. اما ایشان با بیان تاریخ پوشش در تاریخ، به تفسیر از آیه مربوطه نشست است. این کار بدعتی بسیار خطرناک است؛ چرا که هر فردی به خود جرعت میدهد وارد حوزه تخصصی دین شود و تفسیر به رأی نماید. مبنای اصلی فهم کلمات وحی تعبد است نه پیش فرضهای تاریخ. آیا در سایر حوزهای تخصصی به دیگری اجازه اظهار نظر تخصصی میدهید؟ البته این دیدگاه ایشان درمدیرت فرهنگی پیچیده گم شده است. یعنی وجهه ی غالب سیاسی بر اظهار نظر فرهنگی کاملا غلبه دارد لذا این عنوان برجسته گردیده شده: "این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه از فرانسه به ایران آورد!" یا آن جمله دیگرشان: صفحه 32 "ناصرالدین شاه که به مجالس عیاشی در اروپا می رفت می دید آن جا لباس مردها مشکی است کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن ها هم با لباس مشکی می آیند این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد.این رنگ مشکی مبتکرانه را او آورد." مدیریت ویژه نامه سیاسی برخورد کرده است. لذا دقیقا ارتکاز عمومی همین است که آیت الله العظمی مکارم شیرازی برداشت نموده اند : هدف اصلی این نشریه جذب آراء یک گروه بی بند بار در انتخابات است."

  این ویژه نامه که به ظاهر خواسته برای تبیین مفهوم حجاب و مسایل آن دیدگاههای مختلف را بیاورد اما درعمل ابزاری برای تنوریزه کردن وضع ناهنجار توسعه ابتذال و جلوگیری و جوسازی از حرکت نیروی انتظامی شده اند. نتیجه الغاء این امر باعث تبیین حجاب است یا افزایش جرعت عده ای در هنجار شکنی. هنجارشکنی و تنوریزه کردن توسعه ابتذال بخشی از پازل تودرتوی دشمن است. آقایان دانسته یا ندانسته تکمیل کننده آن شده اند. خوب است به مطالبی که دو شب قبل از انتشار این ویزه نامه به ذهن حقیر رسیده و در وبلاگم آورده ام مراجعه نمایید آنگاه قضاوت کنید آیا حرکت سازمان یافته ای در جهت توسعه و تنوریزه کردن ابتذال وجود دارد یاخیر.

اگر ایشان واقعا به دنبال تبیین و کار فرهنگی اند خوب بود دیدگاهها را حول تبیین سرفصلها و موضوعات سخنان بسیار مهم مقام معظم رهبری حفظ الله در دیدار با نخبگان زن آورده و محور پژوهش وکار رسانه ای قرار می داداند . (خدایا مارا از گرفتار شدن به نفاق و شرک حفظ بفرما.)

      1390/5/29

 


» نظر

مبنای حقوق فردی و اجتماعی

ما در خلا  به سرنمی بریم لذا هیچکس نمیتواند فارغ از تعلقات، دلبستگیها، تمایلات وحساسیتها نسبت به غایات خاصی که تعلق به آن دارد نظردهد ومبنایی را به عنوان حق فردی و اجتماعی برگزیند. برای ما مسلمانان، حقانیت معارف الهی اثبات شده است و ضرورتی ندارد برای اثبات حق فردی واجتماعی از صفر شروع کنیم. ربوبیت الهی حق است و همه حقوق بازگشت به اراده و مشیت او میکند. حق اوست که اراده و خواستش در عالم جریان دهد. این حق نیز به چیزی جز ذات و مشیتش باز نمیگردد. وحقی در عرض او برای کسی قابل فرض نیست. سایر حقوق به او برمیگردد. او به هرکه خواست بر اساس حکمت و تدبیر و اراده اش حق اعطا میکند واحدی نمتواند از اوسوال کند لایسأل عن فعله.

به تبع حق ربوبیت الهی حق ولایت برای انبیاء ومعصومین (علیهم السلام) قرار داده شده است. چون آنها به مقام بندگی محض رسیدند، مجرای اراده ربوبی اند و اطاعتش واجب است.

ما نیز بنده ایم وحق ما بندگی است. حق ماست که خدا را در تمامی ابعاد، حالات، زمانها، مکانها، مراحل زندگی، رابطه با دیگران، با چشم، گوش، زبان، فکر،نوع راه رفتن، پوشش و... خدا را بپرستیم. حق جمعی جامعه است که خدا را بپرستد. این حق مشاع اجتماعی است. جامعه حق دارد روابط، تنظیمات، برنامه ها، مدلها، قوانین حقوقی، کیفری و... را به گونه ای تنظیم کند که منجر به توسعه پرستش اجتماعی گردد.

برای دست یابی به رشد، کمال، تعالی، بندگی و رسیدن به کمال مقام عبودیت که برای آن آفریده شدیم، حق ماست که خدا را بپرستیم. غایت رسیدن به مقام توحید است، توسعه فردی واجتماعی رسیدن به مقام معرفت وتسلیم محض است وکسی حق ندارد این حق محوری را از ما سلب کند. انسان برای دنیا آفریده نشده است، برای درک عظمت و ربوبیت الهی آفریده شده است،  شیاطین جن وانس برای خارج کردن انسان از ربوبیت و پرورش الهی میگویند اصلی ترین حق، حق آزادی است!!! مگر ممکن است کسی از تحت ربوبیت الهی خارج شود؟ مگر ممکن است بنده، بنده نباشد؟! شیاطین برای اسیر کردن انسانها و آوردنشان تحت ولایت طاغوتی خود میگویند: تو آزادی هرگونه عمل کنی! براساس کلامات الهی انسان مختار است ولایت حق یا ولایت باطل را بپذیرد(آیة الکرسی). فرق است بین اختیار و آزادی مطلق.

براین اساس اصلی ترین حق زن حق پرستش است. سایر حقوق، تناسبات حق پرستش است. از جمله حجاب، حق اوست برای رسیدن به مقام بندگی پوشش متناسب با این مرتبه را به تن کند.                                             1390/4/26

 

 


» نظر

ضرورت نوآوری در نبرد فرهنگی

موفقیت های ما در جنگ محصول توکل و نصرت الهی و تهور و ابتکارات بود. اما متأسفانه در عرصه ی فرهنگی این روحیه فراگیر نیست. یکی از آفتهای بزرگ الگوها، مفاهیم، علوم، تکنولوژیها، کالاها و... غرب ایجاد فرهنگ مصرف گرایی یا بهتر بگویم اعتیاد به مصرف در تمامی ابعاد تمدنی میباشد. این امر ناشی از روحیه خود باختگی است. فرآیند ایجاد این روحیه، صرفا فردی نیست؛ بلکه از طریق ساختارهای اجتماعی و به شکل سازمانی همراه برنامه است. این سیر تربیتی از آموزش و پرورش شروع میشود؛ شاخصه اصلی آن حفظ محوری است، که در قالب نمره به محفوظات نمود پیدا میکند. این روحیه حفظ محوری و عادت به مصرف مدام تا سطوح عالیه ادامه مییابد. این شیوه، شیوه ی تحقیر ملتهاست و ساختارهای اجتماعی به گونه ای طراحی میشود که امکان بروز استعدادها را نمی دهد چون مدرک محوری یکی از شاخصه های حضور در ساختارها است. متأسفانه حتی نوآوری هم باید بر اساس الگوها و روش تحقیق از پیش تعیین شده غربی باشد. متأسفانه ادامه این روحیه بر فضای فرهنگی هم سایه افکنده؛ بسیاری در فضای فرهنگی چشم به دهان دیگران دوخته و دائم سخن آنان را تکرار میکنند! بله باید از کلام بزرگان فرهنگی الگو گرفت، ولی باید خود هم تحرک و نوآوری متناسب با ظرفیت خود داشته باشد. ساخت و تکامل فرهنگ همانند ساختن یک ساختمان است که نیروهای متعددی در به وجود آوردن آن سهیم اند، مهندس نقشه کش، مهندس برق، بناء، کارگر، آهنگر، شیشه بر، نجار و... و بالاتر همانند جبهه است که نیاز به سردار، سرلشکر، پیاده نظام، دیدبان، تخریبچی و ابزارها، اسلحه، مهمات، توپخانه و برنامه ریزی، سازمندهی و... مهمترین رکن جنگ تحمیلی ابتکارات و نوآوریهای حیرت انگیز بود که به امداد الهی توسط اقشاری که هرگز دوره پیشرفته جنگی دافوس را ندیده اند، صورت میگرفت. ما در جبهه شاهد نوآوریهای بسیجیان کم سن و سال و جوانان برومند بودیم که موجب غافلگیری استکبار شدند. ممکن نیست یک نفر همه این امور را به تنهای انجام دهد. در عصر جبهه و مقابله فرهنگی نیز باید از آن تجربیات عبرت گرفت و همان روحیه را ایجاد کرد. باید با توکل ظرفیت خود را به کار گرفت و نوآوری متناسب با این جبهه را انجام داد. یکی از اصلی ترین کار فرهنگی تولیدات هنری ازقبیل شعر، خاطر، رمان، داستان، فیلم و.. است.  ظرفیت انسان بسیار زیاد است، به کارگیری آن موجب افزایش آن و فهم تدریجی نواقص و کوشش در رفع آسیبها میشود به خلاف زمانی معطل گذاشته شود و مشغول امور خرد شود که منشأ تنازعات است. به عبارتی انسان قدرت تولید دارد، با ترکیب سازیها میتواند مفاهیم جدید و... خلق کند. بیکار گذاشتن این ظرفیت و انرژی ریشه بسیاری از اختلافات و آسیبهای اجتماعیست. انسانهای که بیشترین انرژی خود را صرف حل امورات خرد مینمایند نسبت به آنها حساس شده و با سرعت و شتابزده عکس العمل نشان داده و تصمیمات غیر معقول میگیرند. اما اگر احساس کنند، در میدان جنگ تمام عیار در تمامی شؤون اجتماعی در مقابل دشمن است، سطح توقع، نیازها، مشکلاتش و... تغییر و به تعبیر دقیقتر تکامل می یابد و توقعات خرد خود و دیگران برایش زیاد جلوه و نمود پیدا نمیکند، بلکه بالاتر حاضر به گذشت و ایثار میشود مانند روحیه رزمندگان اسلام. ما بیش ازاین که با خودیها درگیر شویم باید با روشها و شیوههای دشمن درگیر شویم، اولویت اول درگیر تمام عیارفرهنگی وعملی با دشمن است. شدَّت دادن به درگیری موجب شناخت دقیقتر میدانها و وسعت و جغرافیای درگیری است. میدان درگیری فقط ابتذال نیست؛ بلکه کل تمدن مادی و دستآوردهای، نرم افزاری اداره و مدلسازی و سخت افزارهای متناسب با آن نرم افزارهاست. ما در جنگ، جنگ را آموختیم؛ در این جنگ فرهنگی نیز می آموزیم که چگونه دشمن با ابزارهای مفهومی و سخت افزارها به ما حمله میکند و ما چگونه با تغییر تخصیص های اجتماعی تکنولوژیها به عامه مردم و اقشار مختلف آسیبهای را کم نماییم.

یکی از ابعاد این درگیری، درگیری در مدیریت منابع انسانی است. غرب میخواهد تحت عنوان توسعه پایدار انسانها قربانی کند. بر اساس نقشه و پا زل غرب کشورهای مختلف متناسب با ظرفیت خود در سطوح تولید اطلاعات، انرژی، سخت افزارها فعالیت محوری در سطح جهانی دارند و خود غرب نقش مغز و کنترل و هدایت تولید اطلاعات جهان را فعالیت محوری خود قرار داده است (اطلاعات بیشتر را از سخنان دکتر عباسی تحت عنوان "من امپرالیستم" کسب نماید). افشای نقشه های دشمن در ظلم به ملتها از طریق هنر و... در بسیج ملتها بسیار مؤثر است. نیروهای مساجد، هیئتها و... باید عزم لازم برای ورود در این نبرد در خود ایجاد نمایند؛ آنگاه در حین عمل عمق فرهنگی لازم به آنها عطا میشود. بهترین روش یادگیری فرهنگی صرفا آموزش به شکل موجود که حفظ محوری در آن اصل است نیست، بلکه عمل و اقدام و موضع گیری فرهنگی است. ببنید مثلا همین رایانه اگر ساعتها کلاس رود زودتر مسلط میشود یا کار کند و در حین عمل مرتب سؤال نماید؟ هیچکدام از مخاطبان خالی الذهن نیستند، اطلاعات اجمالی ای جسته و گریخته دارند. به کارگیری آنها ولو در ابتدا متلون و مختلف باشد، ولی بتدریج انسجام پیدا کرده و نقاط  خلا ء و کمبودهها بهتر احساس میشود و مطالعات و تحقیقات و سؤالات فرهنگی جهت دار و منسجم تر میشود. اینها ثمرات عمل فرهنگی است. تدریجا میفهمیم بازی کردن درکدام میدان فرهنگی، بازی کردن در میدان دشمن و تقویت آنچه او میخواهد است. مثلا مشغول کردن اکثر فعالان فرهنگی به پاسخگوی نظری صرف و بازداشته شدن از برنامه های میدانها همه جانبه پیش برنده دیگر نظام. ما تدریجا باید متوجه شویم حرکتمان باید حرکت سازمانی شود، که در آن نیروها توزیع میشوند، همه نیروها یک نقطه متمرکز نمیشوند، بلکه درطرف نقاط مختلف تلاش می نمایند. حرکت فرهنگی هم صرفا به این معنا نیست که همه مردم فقط در امر فرهنگ نظری متمرکز شوند، خیر، پس معیشت مردم چه میشود؟ منتهی معیشت را باید از زاویه فرهنگ ملاحظه نماییم، که مثلا چه نوع معیشت و بازاری موجب تقویت الگوهای پولی، اقتصاد، فرهنگ و سیاست دشمن میشود. این هم کار فرهنگی است مثلا یهود برای تسلط الگوها وروشهای اقتصادی خاص خود را بر جهان حاکم نموده است، افشای آنها یکی از کارهای فرهنگی مهم است. آنگاه متناسب با آن باید چگونگی اداره معیشت جامعه تولید و تغییر یابد. امید است به یاری الهی ما نیز در نبرد فرهنگی ادامه دهنده راه شهدان و ایثارگران باشیم(انشاءالله).                 1390/7/5


» نظر

راهکار اساسی جلوگیری از سایتهای و... مستهجن

قطعنامه 598 علی رغم تلخ کامی بزرگی که برای ما داشت و منجر به پذیرش حَکمیّت کفر در پایان دادن به جنگ شد، ولی ثابت کرد اگر از موضع قدرت با کفر برخورد شود، دشمن عقب نشینی کرده و حاضر به امتیاز دهی میشود. ما در جنگ تحمیلی بعد از یک مقطع دفاع انفعالی دست به حملات تهاجی زدیم و دشمن را که حاضر به دادن هیچ امتیازی نبود، وادار به پذیرش بخشی از شروط خود نمویم.

متأسفانه امروزه در جبهه فرهنگی شیوه ما بیشتر دفاعی است تا فعال و تهاجمی. امروزه میلیونها سایت و وبلاگ و... مستهجن برای تخریب پایه های فرهنگی دینداران منتشر میشود و بیشترین اهتمام ما فقط به فیلترینگ های ناقص و... میباشد. این شیوه لازم و بخشی از دفاع است، امّا ناکافیست؛ ما باید روشی پیش گیریم که دشمن خود مجبور شود این سایت ها و... با دستان خود تخریب کند. این کار به فضل الهی شدنی است، همان گونه که در انقلاب و جنگ تحمیلی پیروزی بدست آوردیم.

اصلی ترین نقطه ی قوت ما قدرت سخن و تبیین به زبان فطرت است. ما می توانیم مدیریت بیداری فطرتها را در تمامی ابعاد در دست گیریم و ملتها خفته را بیدار نماییم. چون دین است که زبان تفاهم با فطرتها را دارد. فطرت بشر ظلم و عدل را می فهمد. تبیین مظالم امپراطوری غرب فرهنگی با زبان هنر و... مخصوصاَ ظلم به زنان، ارکان رسانه ای آنها را میتواند منهدم کند. اساس تأثیر رسانه ای اعتماد است، با تبیین مظالم این اعتماد به شدت کاهش می یابد. در واقع ابزار اصلی ما در تهاجم به فرهنگ فاسد غرب زبان فطرت است نه صرف تکنولوژی ها، تکنولوژی ها نقش تبعی دارند (یعنی ابزار ابزار تلقی میشوند).

اعتماد به نیروهای مردمی و مدیریت آنان برای تهاجم فرهنگی به فرهنگ فاسد دشمن و فراهم آوردن زیر ساختهای تهاجم اعم (از نرم افزارها و سخت افزارهای تهاجم)، ضربات سنگینی فرهنگی به دشمن وارد می نماید، چون تمایلات عمومی جهانیان را به سمت دوری از ظلم و برقراری قسط و عدل سوق می دهد (همان حرکتی که امام راحل شروع نمودند و مقام معظم رهبری حفظه الله ادامه میدهند). با آگاهی مّلتها از مظالم فرهنگی تدرجا موازنه ی قوای فرهنگی به نفع جبهه ی فرهنگی حق رقم می خورد، (همان گونه که امروزه شاهدیم موازنه ی سیاسی به نفع دینمداران در حال تغییر است، یعنی ساختار قدرت سیاسی حکومتها در دست دینداران قرار میگیرد) این تغییر موازنه منجربه کاهش اعتماد به رسانه های کفر میشود، این جاست که دشمن برای حفظ خود هم که شده شروع به امتیاز دهی مینماید.

ما میتوانیم با استفاده از ظرفیتهای جهان اسلام و دین داران و مظلومین و محرومین فرهنگ فاسد غرب به شدت بمباران کنیم. بمباران تبلیغاتی غرب، و تبیین مظالم، غرب فرهنگی را وادار به عقب نشینی و شروع به چانه زنی با ما مینماید. ما باید پایه های اعتماد جهانی به رسانه های غرب را تخریب کنیم و این با زبان فطرت که به تبیین مظالم می پردازد ممکن است، توازن فرهنگی که به نفع جبهه ی حق چرخید، آنها با دستان خود، ولو به ریا حاضر به کنار گذاشتن بخش عظیمی از مفاسد میشود باید دشمن احساس کند ادامه دادن به مفسد انگیزی باعث از بین رفتن همه ی هویتش میشود، آنگاه با دستان خود آنها را تخریب میکنند.

قرآن کریم میفرماید: "یخربون بیوتهم بایدیهم ایدی الؤمنون"

به دست خود و مؤمنین خانه هایشان را ویران کردند. حشر آیه 2  

ایجاد این کار: اولا نیازمند توکل وعزم جمعی جدی و مدیریت آن است. ثانیاَ باید توجه داشت وسعت این جنگ بیش از وسعت جنگ تحمیلی است، اما با نصرت الهی میشود در آن پیروز شد(انشاءالله).

تاریخ تولید: 1390/6/29


» نظر

جهاد اقتصادی(2)

 

2- انفعال در مدیریت فرهنگی دشمنان

یکی از نقاط امید دشمنان تهاجم یا ناتوی فرهنگی است. پیگیری جهاد اقتصادی موجب احیای مجدد روحیه ی جهادی، جنگ آوری، ایثار، مبارزه جوی، دشمن ستیزی وحساس شدن بدنه عمومی وفعال جامعه بر تمامی فعالیتهای دشمنان می گردد. احیای مجدد این روحیه موجب تخصیص نیرو انسانی و امکانات مردمی درمقابل ناتوی فرهنگی می شود. بعنوان مثال جامعه ای که احساس کند استفاده از الگوی لباس دشمن کمک به اوست؛ از آن پرهیز کرده و به دنبال تولید الگویی بر اساس فرهنگ خود می رود.علاوه دشمنان وقتی مشاهده کنند تهاجم آنان تاثیر معکوس دارد؛ مجبور به تجدید نظر می شوند. اگر ما خوب عمل کنیم دشمنان مجبور می شوند با ذلت دست تعامل به طرف ما دراز کنند وما می توانیم با عزت شروطی برای عزت مسلمین در نقاط متلف جهان قرار دهیم.ثمره فرهنگی دیگر این است که موضع فرهنگ حالت هجومی به خود می گیریم وبه نقاط ضعف آنها حمله می کنیم. بعنوان مثال همانگونه که مقتدای ما فرمودند ما در قضیه زن از غرب ----------------------------امروزه بی حیای و بی عفتی جزو فرهنگ عمومی وپذیرفته شده است و مطالبه عمومی نسبت به حفظ آنان وجود ندارد واین بزرگ ترین ظلم به زنان است. جریانات سرمایه داری برای شهوت رانی وسوءاستفاده در ابعاد مختلف تمایلات فطری آنها را تغییر دادن. تهاجم به این فرهنگ وتحریک تمایلات عمومی زنان غربی و سایر مردم جهان دشمنان را به انفعال انداخته و مجبور می شوند در سیاستهای خود در مسایل زنان از جمله رواج فساد؛ تجدیده نظر کنند. باشد تا با حرکت پیرامون جهاد همه جانبه ی اقتصادی وفرهنگ آن؛ دشمنان را دچار شکست های عظیم تر نموده و فضای منطقه آماده ترگردد وزمینه های ظهور امام زمان(عج) فراهم گردد. انشاءالله.

 


» نظر

جهاد اقتصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

درباره ی اینکه چرا مقام معظم رهبری امسال را «جهاد اقتصادی»یا به تعبیر دیگر«مبارزه ی اقتصادی» نام نهادند وچیستی وچگونگی آن توضیحات مفصل ارایه شده است. بی شک این حرکت دارای ابعاد گسترده ی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، داخلی، منطقه ای، جهانی، روانی، امنیتی، نظامی، مواجه با فتنه های داخلی وخارجی ،پیدا کردن راهکارها برای رفع مشکلات آینده بیداری اسلامی والگو شدن دراین حرکت، دارد. از یک زاویه ما دارای توانایی های عظیم بالقوه بوده، از طرف دیگر دشمنان عملیاتهای روانی، اقتصادی و مخصوصا فرهنگی عظیمی را متوجه ما که ام القرای اسلام بوده نموده اند. ماهدف تهاجم فرهنگی عظیمی واقع شدایم «که البته این تهاجم به دنبال انقلاب غرب از پیروزی وتثبیت جمهوری اسلامی است .»

در مواجه با تهاجم ها ی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... به 2 شکل می شود عمل نمود:

1- منفعلانه : و آن این که مرتباً منتظرطراحی نقشه های دشمن بوده و دستگاه های مختلف فرهنگی، سیاسی،  امنیتی و... را به دنبال کشف وخنثی سازی آن ها بگماریم. این شیوه گرچه در کو تاه مدت موثر بوده ولی دشمنان با به کار گیری سخت افزارها و نرم افزار های خود مرتبا سطح درگیری را گسترش داده  و در مواقعی موجب مانع یا انحراف از حرکت به سمت پیشرفت و تعالی وعدالت می شوند. نمونه ی آن جنگهای سایبری از جمله طرح چمدان    که یکی از سخت افزار جدید دشمن بوده. آنان نیروهای زیادی هم در مراکزعلمی و... که بر اساس علوم از جمله علوم انسانی و افکار آن ها فکر نمایند؛ بوجود آورده اند ،آن ها خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر عملیات روانی دشمن واقع شده وحرکت بایسته متناسب باشتاب انقلاب اسلامی را انجام نمی دهند.هدف اصلی این تهاجم ذهنیت و روح وروان کارشناسان تصمیم ساز، تصمیم گیر و مجری است. کافی است به سه دهه ی گذشته نگاه کنیم و مطالبات مقام معظم رهبری که مطالبات اسلام و مردم می باشد را مطالعه نماییم و حرکت و روند انجام گرفته را ببینیم که آیا در مسیر عدالت بوده یا خیر، فارغ از تصرفات و توجهات امام راحل و مقام معظم رهبری که برای حفظ وتثبیت اساس نظام اسلامی تلاش کردند و جلو انحرافات بزرگ را گرفته وبرای تداوم حرکت انقلاب دولت های وقت را تایید می نمودند؛ بخش عظیمی از کار گزاران کلان اصلاً به دنبال جریان عدالت نبوده «اعترافات برخی از اعضاءسابق ساز مان مدیریت و برنامه موجود است». البته نمی خواهم سیاه نمایی نمایم و زحمات بسیاری از مدیران را نادیده بگیرم ولی فیلسوفان توسعه وتصمیم سازان موثر به دنبال عدلت نبودند. در حال حاضرنیز دشمن با توجه به تجربه ی سه دهه ی اخیر به دنبال ایجاد انفعال دربدنه ی کارشناسی وتصمیم گیر و تصمیم ساز جامعه است.

2- حرکت فعال: وآن حرکتی است که اساساً دشمنان داخلی وخارجی را ناامید نموده وتوان مبارزه و تهاجم را ازآنها می گیرد.محوری ترین امردر این زمان جهاد  یا مبارزه ی اقتصادی است . از یک زاویه دشمنان با ایجاد زمینه های لازم در عامه ی مردم و ذهنیت برخی تصمیم گیران زمینه ی واردات گسترده ومصرف وحشتناک کالا های لوکس و... را در جامعه ایجاد نموده اند و اعتماد مردم را به کالا های داخلی به نسبتی با ایجاد تنوع طلبی... سلب کرده اند. برطبق برخی آمارها ما حدود 90تا100میلیارد دلار واردات داریم. از زاویه دیگرتهاجم گسترده ی فرهنگی، اعتتقادی، دنیاطلبی، فرقه گرای مثل شیطان پرستی، حرکتهای ناسیونالسیتی و... را تعقیب می کند. علاوه موانع وتحریم های مختلف ایجاد نموده است. پر واضح است درمقابل این هجمه ی همه جانبه نباید به دفاع بسنده کرد. بلکه باید حادثه جدید آفرید تا میدان درگیری عوض شود و ما مدیریت آن را در دست داشته باشیم این موضوع باید موضوعی کلان و محوری جامعه باشد که ناظربه تمامی ی مسائل داخلی و خارجی است. این همان شیوه و روش مقام معظم رهبری است. اگرموضوع اعلان شده سال توسط رهبر عزیزمان جدی گرفته شود آثار گسترده ای دارد.بعضی موارد را اشاره می کنم:

1- ایجاد انفعال در مدیریت اقتصادی دشمنان

 در مقابل تحریم ها ما حجم عظیم کالاهای دشمن را از محصولات خرد گرفته تا تکنولوژی را تدریجاً تحریم کنیم وبا تبلیغات گسترده تمایلات عمومی مردم ازمصرف کالا های مختلف آنان باز داریم؛ چه کالاهایی که مستقیم توسط آن ها تولید می شود یا بواسطه، این تبلیغات باید به گونه ای باشد که مردم احساس مبارزه در جهاد بادشمنان نمایند. ایجاد روحیه ایثاراقتصادی و راضی شدن به کالا های داخلی اگرچه ازکیفیت پایین تری برخودار باشد. تدریجاً دشمنان را دچار خسارات سنگین اقتصادی می کند. چرا که این تفکر مبارزه جویی اقتصادی  به کشور های منطقه نیز سرایت می کند، همان گونه که اصل انقلاب اسلامی موجب بیداری اسلامی شد. این شیوی اقتصادی به تدریج منطقه را از بازار مصرف کالاها و تکنولوژی ها خالی می نماید. اگر موفق به این تهاجم و ضربه اقتصادی به دشمن شویم (ضمن اینکه آثار فراوانی دراستقلال و اشتغال و...دارد) خسارات سنگینی به دشمنان وارد می کند و موازنه قوا را به نفع اسلام جلو می برد، از جمله این خسارات، خسارات اقتصادی است. این امر موجب بروز مشکلات جدی اقتصادی و سیاسی دردرون خودآن ها می شود.چرا که اقتصاد آنها متکی بر بازار مصرف جهانی ازجمله کشورهای اسلامی و خاورمیانه است.دشمنان مجبور می شوند بخش عظیمی از حرکات سیاسی اقتصادی و فرهنگی خود را برای رفع مشکلات خود متوجه درون نماید.علاوه دشمنان وقتی احساس می کنند جامعه ما و منطقه مرتباً در ابعاد مختلف اقتصادی تهاجمی جدید علیه آنها آغاز می کند و شیوه ها و روش های جدیدی دراقتصاد بنیان می نهند، حرکتشان ها انفعالی می گردد و از تهاجم ها ناامید می گردند. ( کما این که انفعالی شده است، درصورتی که ما متوجه شویم.) در بعد حمله نظامی الان دشمن حتی اجازه فکر کردن به خود نمی دهد، چون درجنگ 8 ساله دچار شکستی عظیم شد، حال درجنگ اقتصادی نیز باید دشمن را دچار شکست عظیم نماییم. ازاین رو مقام معظم رهبری ما واژه ای جدید درمفاهیم اقتصادی وارد نمودند و آن جهاد اقتصادی است. این مفهوم جدید در اقتصاد می تواند تحولات عظیم در عمل وعلم اقتصاد بوجود آورد. و دشمنان را در عرصه عمل و نظر به چالش عظیم بکشاند. ادامه دارد....


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


» نظر
<      1   2   3   4